سوره سینما – این روزها سینمای کشور میزبان کودکانی است که به تماشای انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» مینشینند. این انیمیشن با محوریت قهرمانپروری در کودکان، در جشنواره سال گذشته فیلم فجر حضور داشت و توانست با تمام آثار رئال حاضر در این جشنواره رقابت کند و سیمرغ بهترین فیلم (انیمیشن) را از آن خود کند.
«بچه زرنگ» داستان پسربچهای به نام محسن است که عاشق ابر قهرمانهای فیلم هاست و همیشه تلاش میکند تا با وسایل ابرقهرمانیاش به هرکس و هر چیزی کمک کند؛ اما در یک اتفاق نادر، محسن با ببری مواجه میشود که از گونه حیوانات منقرض شده ایران است و تصمیم میگیرد تا به آن حیوان هم کمک کرده و او را به زادگاهش بازگرداند.
آنچه در ادامه میخوانید میزگرد سوره سینما با حامد جعفری؛ تهیهکننده، بهنود نکویی؛ کارگردان و ابراهیم شفیعی؛ صداپیشه «بچه زرنگ» است که اجرای آن را مهدی مافی برعهده داشت.
کمپانیها مولفان انیمیشن هستند
*دغدغه اصلی تولید انیمیشنهای سینمایی در استودیو «هنر پویا» از کجا شکل گرفت؟
حامد جعفری: کودکان بیش از ۲۰ درصد از جمعیت کشور ما را تشکیل میدهند اما برای بزرگترها، حوزه کودک و نوجوان چندان حوزه و دغدغه مهمی نیست. کودکان تریبون ندارند، نمیتوانند حرف بزنند و از خودشان دفاع کنند و اگر برای آنها محتوا تولید نشود مجبوریم محتوای خارجی را دراختیار آنها قرار دهیم. این موضوع انتخابشان نیست اما ما آنها را مجبور به این انتخاب میکنیم و به همین خاطر پرداختن به دغدغههای حوزه کودک و نوحوان جای امیدواری دارد.
جنس تالیف و خلق انیمیشن با باقی گونههای نمایشی تفاوت دارد. برای مثال خلق و تالیف کارهای تلویزیونی با تهیه کننده است یا خالق یک تئاتر، کارگردان آن است و یا در سینمای رئال به لحاظ الگوی اصلی تهیه کننده، کارگردان و نویسنده خالق و مولف یک اثر هستند. در بعضی آثاری که موسیقی مطرحی دارد، موزیسین را نیز به عنوان مولف اضافه میکنند؛ اما در انیمیشن اینگونه نیست. در انیمیشن کمپانیها خالق و مولف هستند یعنی در مواجهه با آثار انیمیشن مطرح دنیا هم به عنوان مثال میگوییم، آثار «پیکسار»، «دریم ورکس» و غیره. در این فضا باید به این نکته دقت کنیم که چرا تولید انیمیشن کمپانی محور است و تالیف با کمپانی است؟ دلیل اصلی این است که انیمیشن پروداکشنی است که همه اجزای آن به صورت جمعی انجام میشود، یعنی در بخشهای خرد و کلان از پیدا کردن یا انتخاب کردن ایده و سوژه اصلی تا بخشهای مربوط به روایت و تولید و باقی فرآیندهای پس از تولید، به صورت یک کار جمعی انجام میپذیرد که رسوب تجربه آن تیم در ساختار استودیو یا کمپانی شکل میگیرد.
«هنر پویا» رشد کیفی داشته است
حامد جعفری: یکی از سیاستهای هنرپویا سرمایه گذاری در حوزه آموزش نیروی انسانی و سپس ورود افراد جدید به تیم تولید هنر پویا است؛ چرا که هنر-صنعت انیمیشن در ایران سبقه کوتاهی دارد و نیازمند مهارت آموزی نیروی با دغدغه و جوان است. طبیعتا افرادی که در این حوزه متخصص میشوند از خارج از کشور هم جاب آفرهایی (پیشنهادات) دریافت میکنند؛ برای همین میبینید که تیمی که در «شاهزاده روم» بودند هیچ همپوشانی با تیم «فیلشاه» و تیم «فیلشاه» هیچ همپوشانی با تیم تولید «بچه زرنگ» ندارند. اما به لحاظ کیفی میبینیم که با تغییر نیروی تولید آثار هنر پویا از اولین انیمیشن سینمایی تا سومین اثر سینمایی رشد کرده است. این رشد از «شاهزاده روم» به «فیلشاه» و از «فیلشاه» به «بچه زرنگ» انتقال یافته است و این یک رشد کیفی برای «هنر پویا» محسوب میشود. به نظر میرسد که این پیشرفت همان مطالعه درستی است که اتفاق افتاده، مطالعهای که براساس آن، تولید باید مبتنی بر استودیو باشد و رسوب تجربه در ساختار استودیو شکل بگیرد و طبیعتا با تغییر تیم و اضافه و کم شدن افراد این تجربه به آثار اضافه شده و به هیچ عنوان به آن صدمه نزده است. این تالیف مرتبط با کمپانی «هنر پویا» است.
ساختار مجموعه «هنر پویا» متکی به شخص نیست!
*اگر شما از «هنر پویا» جدا شوید، این استودیو میتواند همین مسیر را ادامه دهد و رو به جلو برود؟
حامد جعفری: ما در سالهای مختلف با این موضوع مواجهه داشتیم. حتی این تصور وجود داشت که با تغییر و تحول برخی از نیروها و هنرمندان کلیدی که در مجموعه حضور دارند، پروژهها از لحاظ کیفی با لطمه مواجه شوند؛ اما ما براساس یک مدل امتحان شده و امتحان پس داده در این راه وارد شدیم و تلاش کردیم آن را ادامه دهیم. ساختار مجموعه را به نحوی پیش میبریم که متکی به شخص نباشد. البته باید در نظر گرفت که ما بنیانگذاران مجموعه هستیم و مدیریت مجموعه از جهت استودیوداری فرق میکند و ممکن است دامِ راهانداز وجود داشته باشد اما برداشت من از جهت اینکه بگوییم جابجایی تهیه کننده اثر ممکن است به کار لطمه بزند، اینگونه نیست.
در بحث روایت نیازمند تیم قویتری بودیم
*ما در «بچه زرنگ» با یک انیمیشنی مواجه هستیم که سه کارگردان دارد اما این تعدد کارگردان از کیفیت کار کم نکرده است، چه شد که کار با سه کارگردان ساخته شد؟
بهنود نکویی: در ساخت انیمیشن بسیار مرسوم است که چند کارگردان یک اثر را تولید کنند. انیمیشن یک پروداکشن زمانبر است و به طور میانگین تولید آن دو تا چهار سال زمان میبرد. وقتی تولید یک اثر چنین فرآیند طولانی دارد دور از ذهن نیست که بتواند بیشتر از یک نفر کارگردان داشته باشد. این فرآیند تولید یک مبنای استودیویی دارد. استودیو همواره نسبت به آثار در حال اکران خود بازخوردی میگیرد تا بتواند از آنها در تولید بهتر کارهای بعدی استفاده کند. قاعدتا «هنرپویا» دو کار موفق داشته که توانسته بود در گیشه موفق باشد اما در بازخوردهایی که از همان دو کار گرفته شد به این نتیجه رسیدند که از لحاظ روایتی نیازمند تیم قویتری هستند. در نتیجه در بحث کارگردانی «بچه زرنگ» با وسواس بیشتری پیش رفتند. وقتی استودیو پیشبرنده یک کار باشد، روی ضعفها تمرکز میکند تا بتواند به نقاط قوت تبدیلشان کند.
*مراحل تولید کار فازبندی شده بود یا هر کارگردان مسئولیت یک بخشی از کار را برعهده داشت؟
بهنود نکویی: من از زمانی که بحث استوری ریل و اصلاح داستان و پردازش آن در گروه هنرپویا بعد از دریافت فیدبکهای اکران فیلشاه انجام میشد، با دعوت تهیهکننده فیلم در کنار تیم حضور داشتم و به صورت ویژه در سر و شکل دادن به روایت فعلی داستان، کنار دو کارگردان دیگر، نظرات و تغییرات و پیشنهاداتم را مطرح میکردم و در میانه راه هم من دوباره به تیم اضافه و با آنها همراه شدم تا در بحث کارگردانی و روایت و نقاطی که استودیو مد نظرش بود کار را به سرانجام برسانم، به هرحال وقتی کار گروهی انجام میشود، هرکسی بخشهایی را متناسب با تخصصش انجام میدهد و من نیز همین مسیر را دنبال کردم و در بخش های مختلف تا جایی که توانستم نقش خودم را ایفا کردم و امیدوارم نتیجه برای مخاطب رضایت بخش باشد. همانطور که می دانید خیلی نمی توان انیمیشن را به صورت فازبندی پیش برد. در بحث تخصصی تولید می توان این کار را کرد اما در بحث روایتی نمی توان فازبندی شده کار را انجام داد. ایده و انگیزه در استودیو این بود که مسیر تحول روایتی را تغییر دهد و بتواند به یک نقطه بهتری برسد.
من سالهای زیادی به همراه برادرم به صورت کارگردانی مشترک کار تولید کردیم و تا به امروز اینگونه نبوده که تاثیر دو کارگردان نقاط منفی بر خروجی اثر داشته باشد و فیدبکهای مخاطب هم مثبت و راضیکننده بوده است. «هنر پویا» قصد تغییر در روایت را داشت و این ریسک را پذیرفت تا هم از تیم قبلی استفاده کند و هم تجربیات تیم جدید را به تولید اضافه کند و خداراشکر نتیجه رضایت بخشی حاصل شد.
حامد جعفری: همه کارهای موفقی که در دنیا وجود دارند حداقل بیش از یک کارگردان دارند. حوزه انیمیشن مانند حوزه رئال نیست که سلیقه یک نفر مبنا و معیار کار قرار گیرد. به عنوان مثال ما در انیمیشن در کنار کارگردانی که کار روایت را پیش می برد، به کارگردانی نیاز داریم که از لحاظ فنی پیشبرنده کار باشد که در ساختار استودیو آن را با عنوان مدیر فنی میشناسیم. طبیعتا در طول این مسیر اختلاف و مشکل هم بوده و شاید در مجموع باعث تغییر و تحولاتی شده است.
البته انتخاب نخست ما این نبوده که حتما با سه کارگردان پیش برویم اما شرایط و اتفاقاتی که پیش آمده ما را به این سمت پیش برد که برای تکمیل ضعفها و تقویت کار سه کارگردان داشته باشیم. یکی از این اتفاقات وقفهای بود که با کرونا در تولید ایجاد شد و باعث شد تولید ما ۵ سال زمان ببرد.
بهنود نکویی: وقتی یک تیم برای انجام یک کار و رسیدن به یک هدف دور هم جمع میشوند، طبیعی است که نگرش و اختلاف دیدگاه در مسیرهای رسیدن به هدف وجود داشته باشد و در این شرایط یک ساختاری لازم است که تیم را شبیه دومینو کنار هم بچیند. اینجاست که نقش استودیو پررنگتر میشود.
کار برای کودکان بیکلاسی نیست!
*آقای شفیعی شما معروف به کارهایی هستید که برای کودک و نوجوان انجام داده اید، علاقه و یا بهتر است بگوییم دغدغهای که شما برای کار کودک دارید از کجا نشات میگیرد؟
ابراهیم شفیعی: خوراک فرهنگی برای کودکان در کشور ما بسیار کم است. از روزی که وارد کار دوبله شدم (از سال ۱۳۷۹) علاقه مند به دوبله انیمیشن بودم و دوست داشتم که در این حوزه بیشتر فعالیت داشته باشم. استعداد خودم را هم بیشتر در تیپ گویی و ساختن شخصیتهای کارتونی می دانستم اما متاسفانه وقتی وارد شدم متوجه شدم نگاهی که نسبت به دوبلورهای کارتونی وجود دارد، جور دیگری است و انگار یک بیکلاسی است! هنوز هم این نگاه وجود دارد و خیلیها میگویند که فلانی «کارتون کار» است! نمیدانم این نگاه از کجا شکل گرفته و متاسفانه نگاهی است که میتواند به کل فضای هنری تعمیم پیدا کند. این موضوع به کسانی که در حوزه کودک کار میکنند اطلاق می شود و بسیار زیاد شنیدهام که خیلیها میگویند ما کار کودک انجام نمیدهیم و فکر می کنند کلاسشان پایین میآید.
در حوزه طنز هم همین گونه است. درصورتی که در دنیا اینچنین نیست و کارهای کودک را ستارههای معروف با مرتبه بالا انجام میدهند و خیلی هم برایشان مهم و باارزش است. واقعا هم مهم است چرا که پایه هر کشوری کودکان آن هستند و آنها باعث میشوند که فردای آن کشور ساخته شود. امیدوارم یک روز این موضوع حل شود. من بازخوردهایی که در کار دوبله کودک داشتم خیلی بیشتر از کارهایی بوده که برای بزرگسالان انجام داده ام. این بازخوردها در مورد اشخاصی که کهنهکار هستند هم صدق میکند. به عنوان مثال آقای والیزاده هزاران نقش اول را دوبله کردند اما صدای او را با صدای «لوک خوش شانس» می شناسند یا آقای پرویز ربیعی که این همه نقش مختلف را دوبله کردهاند اما صدای او را با «پدر پسر شجاع» به خاطر میآورند. پس این نشان دهنده این است که کار کودک بسیار اهمیت دارد و کودک وقتی یک برنامه و کاراکتری را میبیند تا پایان عمر در ذهن او ماندگار است. مثلا در دوران کودکی ما، بازیگرهایی که در «محله برو بیا» بودند برای ما دوست داشتنی بودند که هنوز در ذهن ما هستند آقای اکبر عبدی و مرحوم آتیلا پسیانی که هر جایی و در هر فیلمی هم که کار کردند برای من دوست داشتنی بودهاند. پس کار کودک خیلی میتواند تاثیرگذار باشد و خواهش من از سیاستگذاران این حوزه این است که توجه ویژهتری روی آثار کودک داشته باشند.
در انیمیشنهای داخلی تنها گوینده صرف نیستیم
*شما به دهه ۷۰ اشاره کردید که وارد کار دوبله شدید، روزی که شما به این حرفه آمدید سطح انیمیشن ما توسعهای نداشت و احتمالا شما اگر میخواستید به سمت دوبله یک کار انیمیشن بروید، انتخابهای زیادی نداشتید. اکنون در شرایطی هستیم که انیمیشن اورجینال ایرانی ساخته میشود و شما فراتر از دوبله، عملا خودتان باید بازی کنید و کاملا یک بازیگر برای انیمیشن ایرانی هستید. کمی در این باره صحبت کنید.
ابراهیم شفیعی: دقیقا همینطور است. زمانی که وارد این کار شدم انیمیشنهای داخلی نداشتیم و اگر هم داشتیم با کیفیت خیلی پایین بود و خیلی هم جدی گرفته نمیشد. رفته رفته انیمیشنهایی که به بازار آمدند پیشرفت کردند. مثلا ما «شکرستان» را دوبله کردیم. این نوع کارها ساخته میشوند و ما روی آنها حرف میزنیم اما در خیلی از انیمیشنها از جمله همین انیمیشن «بچه زرنگ» ما صدای شاهدی نداشتیم و خودمان بازی و آن را خلق کردیم. در ابتدا من را برای یک نقش بزرگتری به این کار دعوت کردند اما چون باید وقت بیشتری میگذاشتم و سر فیلمبرادری بودم، نشد که برای آن نقش باشم و در یک زمان محدود رفتم و چند شخصیت کوتاه را صحبت کردم. گاهی در انیمیشنهای داخلی بدون تصویر و بدون عکس فقط شخصیتها را برای ما شرح می دهند و ما چند مدل تیپ را اتود می زنیم و استودیو به نسبت آن شخصیت تایید میکند که از کدام صدا استفاده کنیم. این کار یعنی خلق کردن و گویندگی صرف نیست. این کار باعث میشود که خلاقیت دوبلورها بالاتر برود، دقت بیشتری داشته باشند و یک شخصیت را از خود خلق کنند. در «بچه زرنگ» کیفیت کار خیلی بالا بود، کیفیت صدا و تصویر خیلی خوب بود. قصه ای که داشت قوی بود و آنقدر برای کودک سهل الوصول بود که بتواند با آن ارتباط برقرار کند.
«بچه زرنگ» برای کودکان ۴ تا ۱۴ سال ساخته شده است
*کودکان در «بچه زرنگ» به راحتی میتوانند خوب و بد را تشخیص دهند و یک سمتی را انتخاب کنند و با آن همزادپنداری کنند. اما یک بحثی در این انیمیشن وجود دارد که بالاخره این کار برای کدام گروه سنی است؟
حامد جعفری: خود من یک پسر دو سال و نیمه و یک دختر ۸ ساله و یک پسر ۱۲ ساله دارم که هر سه با این انیمیشن ارتباط گرفتهاند و شاید در این چهار پنج باری که آن را تماشا کردند دقیقهای از آن چشم برنداشتند. بخشی از این ماجرا مربوط به ذائقه بصری مخاطبان است و بخشی نیز مربوط به این است که چقدر فیلم دیدهاند و چقدر با فضای سینما آشنا هستند. عموما میگویند سینما برای کودکان زیر ۵ سال رسانه مناسبی نیست به این دلیل که ممکن است کودکان از فضای تاریک بترسند. اما از سه سالهها تا ۱۳-۱۴ سالهها با این انیمیشن ارتباط گرفتهاند. یعنی در واقع کودکانی در گروه ۴ تا ۱۴ سال هستند میتواند مخاطب این اثر باشد.
جانبخشی اصلی و اولیه کار توسط دوبلورها است
گروه دوبله آن گروهی هستند که صدای اولیه کاراکترها را میگویند و در واقع جان بخشی اصلی و اولیه کار توسط دوبلورها است. نتیجه صدایی که ضبط میشود و صداگذاری اولیه برای مخاطبان (از اقشار و سنین مختلف) پخش میشود و ما از آن ها بازخورد میگیریم و بازخورد آن را در کار اعمال می کنیم. ما بازخوردهای که از پژوهش مربوط به «فیلشاه» دریافت کرده بودیم را سعی کردیم در «بچه زرنگ» اعمال کنیم اما این را هم باید در نظر بگیریم که بعضی از تحولات روی اقشار مختلف جامعه تغییراتی ایجاد کرده است. حضور بچهها در خانه در ایام کرونا و عدم ارتباط گرفتن آن ها با همسن و سال هایشان بعضی از پارامترها را تغییر داده است. نتیجه این اتفاق این است که نمیتوان به استناد کارهایی که ۵ سال پیش انجام دادهایم، کار را جلو ببریم. این کار قرار بود ۳ ساله تولید شود اما به دلایل و موانع مختلف ۵ سال طول کشید. در این ۵ سال؛ بچه ۵ سالهای که به ما نظر داده بود امروز ۱۰ ساله است و ممکن است رشته ارتباطی از دست رفته باشد. ما براساس یک روشی به سمت مخاطب حرکت میکنیم و رفته رفته از «شاهزاده روم» تا «فیلشاه» و بعد از آن «بچه زرنگ» سعی کردیم مخاطب را دقیقتر انتخاب کنیم و ارتباطمان را با او عمیقتر کنیم.
سالها در «هنر پویا» کار سفارشی میساختیم!
ما سال ها در «هنر پویا» کار سفارشی می ساختیم! استودیوها در دنیا دو دستهاند. یک دسته آنهایی هستند که انیمیشن را به عنوان خدمت ارائه میکنند و آی پی در این استودیوها برای یک سرمایه گذار است و دسته دوم آنهایی هستند که آی پی را ایجاد میکنند که به آنها کمپانیهای مولف گفته میشود که چند درصد کوچک را در دنیا تشکیل میدهند. ما تا سال ۹۱ در دسته اول قرار داشتیم و در همان سال به سفارش یک نهاد فرهنگی کاری ساختیم که از جنس سینمایی بود اما باز هم سفارشی بود. با اصرار همان نهاد این کار با این که قوی نبود اما در بخش «نگاه نو» جشنواره فجر پذیرفته شد و ما برای اولین بار این کار را با مخاطب در سینما دیدیم و به یاد دارم که از دقیقه ۱۵-۲۰ همه سالن را ترک کردند و این برای ما بسیار شکست بزرگی محسوب شد. از آنجا بود که تصمیم گرفتیم مدل شرکت را تغییر دهیم و به سمتی برویم که برای مخاطب کار بسازیم و اولین کاری که بعد از آن متولد شد «شاهزاده روم» بود. میخواهم بگویم که برای ما مخاطب مهم بوده که به این سمت حرکت کردیم و براساس چَکی که در آن سال خوردیم روند مجموعه را تغییر دادیم. تلاش میکنیم که رفته رفته ضعف هایمان را اصلاح کنیم.
ابراهیم شفیعی: اگر یک اثر جذاب باشد میتوان حداقل گروه سنی برای آن در نظر گرفت اما نمیتوان حداکثر گروه سنی آن را تخمین زد! من تجربه این را داشتم که تعداد پیرمرد و پیرزنهایی که یک کار کودک را دوست داشتهاند بسیار زیاد بوده است.
همه بچهها میتوانند قهرمان باشند
*یکی از سوالات مهم این است که ایده انیمیشن «بچه زرنگ» از کجا آمد؟
حامد جعفری: در مجموعه «هنر پویا» فرآیند شکلگیری ایده تا ساخت به این صورت است: در ابتدا ایده در شورایی به نام «شورای ایده و طرح» انتخاب و پخته میشود و هم در رفت و برگشت با کارگاه فیلمنامه نویسی قرار میگیرد. در همه آثار سینمایی ما، ایده خارج از جمع پیشنهاد شده است؛ یعنی از سوی کسانی که در مجموعه ما نبودهاند. در تولید اثر مهمترین گام این است که بعد از پیشنهاد ایده اولیه، اتودهای مختلفی روی کار شکل میگیرد و بعضا یک طرحنامه چند صفحهای نوشته و چکش کاری میشود. در اثر «بچه زرنگ» هم این اتفاق افتاده است. در حقیقت در یک فرآیندی ایده اولیه تبدیل به فیلمنامه شد. ما در هر کار به دنبال یک سری محتوا بودیم که در اثر باشد. این خط فکری مربوط به موضوع قهرمان در «بچه زرنگ» نیز وجود دارد؛ ما نگران این هستیم که بچههای ما به تصور اینکه قهرمان باید یک کار ویژه انجام دهد یا باید ابزار ویژهای داشته باشد زندگی قهرمانانهای را تجربه نکنند. بیان این نگرش را از «فیلشاه» شروع کردیم و سعی کردیم از ترفند و ابزارهایی استفاده کنیم که در آثار روز دنیا ما را ابرقهرمان یا بزرگ میکند. مخاطب فیلمهای قهرمان محور را دوست دارد چون در آنها پر از قهرمانهایی هست که زندگیشان نکرده و در حقیقت با تماشای آن چیزی که دلش میخواسته باشد روی پرده سینما ارتباط برقرار میکند. ما می خواهیم به بچههای نسل جدید بگوییم که شما هم میتوانید قهرمان باشید. این سیاست کلی مجموعه «هنر پویا» است. ایده خطی و اولیه «بچه زرنگ» مرتبط با قلب جنگل بود که از نظر ما جذابیت داشت و وقتی دیدیم میتوان این داستان را توسعه زمانی داد و حرفهای مدنظر آن را در فضای امروز بیان کرد، آن را تبدیل به فیلمنامه «بچه زرنگ» کردیم.
ما در دورهای رشد کردیم که با قهرمان قصههای خارجی بزرگ شدیم و باید تلاش کنیم بچههای این دوره با قهرمان قصههای ایرانی رشد پیدا کنند.
خز و موی کاراکترها یکی از بزرگترین چالش در تولید «بچه زرنگ» بود
*وقتی یک کاری تیمی انجام میشود ناخودآگاه یکسری چالشها را به دنبال خود میآورد، مهمترین چالش شما در این کار چه بود و چگونه آن را حل کردید؟
بهنود نکویی: تولید کار پیشرو چالشهای زیادی دارد. یکسری چالشها را از قبل براساس تجربه به آن رسیدیم اما یکسری چالشها هم متناسب با کار جدید به وجود میاید. در این پروژه اکثر کاراکترها یا خز داشتند یا مو! و این موضوعی جدی در کار بود که چگونه این موها و خزها را طراحی کنیم و چگونه مشکلات آن را در بحثهای انیمیت برطرف کنیم و این یکی از چالشهای بزرگ ما بود. از طرفی متحرکسازی حیوانات چهارپا موضوع سختی است و چالش دیگر ما محسوب میشد. در کنار موضوعات فنی، نورپردازی، موسیقی، دوبله و غیره جزو ظرافتهای کار بود.
ابراهیم شفیعی: چون برخلاف کارهای دیگر که ما فقط دوبله میکنیم در این کار فقط یک استوری ریل داشتیم و توضیح کاراکتر و صحنهای که باید روی آن صحبت کنیم. این برای ما چالش ایجاد میکرد. این نوع کار که فقط با صدا و پشت میکروفن است یک چالش خیلی مهم برای گوینده است که باید حس و حال شخصیت را به خوبی درآورد.
نسخه خارجی برای اکران بینالمللی آماده میشود
*به اکران خارجی فکر میکنید؟
حامد جعفری: مسیر «هنر پویا» در «شاهزاده روم» اینطور بود که ما توانستیم یکسری اکرانهای گلخانهای شبیه به هنر و تجربه در بعضی کشورها داشته باشیم و از آنها یک تجربه موفقی به دست آوریم. در «فیلشاه» تلاش کردیم این را به اکران سراسری تبدیل کنیم و در کشورهای روسیه و لبنان اکران سراسری گرفتیم و موفقیتهای خوبی هم از آن کسب کردیم و در لبنان دومین فیلم انیمیشن پرمخاطب شدیم. سالها روی این مسیر کار کردیم و در همین مسیر هم قدم برمیداریم. در نتیجه نسخه خارجی «بچه زرنگ» نیز برای اکران خارجی در حال آمادهسازی است. اکران خارجی را جزئی از کار میدانیم و یک اثر را به مرزهای کشور خودمان محصور نمیکنیم. قصه انیمیشن ما قابل شنیدن و تعریف کردن است. مفهوم قلب جنگل در همه دنیا وجود دارد و پیرامون همه حیوانات هم میچرخد.
*بحث فرنچایز۱ را ادامه میدهید؟
حامد جعفری: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در انیمیشن «بچه زرنگ» مشارکت دارد و شاید یکی از دلایلی که از میان کسانی که میخواستند در این اثر مشارکت داشته باشند، کانون را انتخاب کردیم این بود که کانون پرورش به عنوان متولی کودک دارای تجربیات متعددی در حوزه تولید محصولات حوزه کودک و نوجوان بوده است و ما در هنرپویا مشارکت با کانون پرورش برای ساخت این اثر را به لحاظ چشماندازهای اصلی کمپانیمان مفید میدانستیم؛ چرا که مشارکت طرفینی هنرپویا و کانون پرورش در این پروژه منجر به ایجاد ارزش افزوده در مراحلی همچون تکمیل زنجیره شخصیت پردازی خواهد شد. تصمیمی که اثرات آن امروز کاملا محسوس است و تا امروز نزدیک به ۱۴-۱۵ محصول مرتبط با اثر تولید شده و چند محصول دیگر در حال تولید است که در هفتههای آینده از آن ها رونمایی خواهد شد. در تلاشیم که یک زنجیره ارزش را ایجاد کنیم که الگو باشد. چیزی که کمک می کند این هنر-صنعت در کشور ما جان بگیرد این است که به لحاظ اقتصادی گردش مالی مقرون به صرفه در آن شکل گیرد.
به دنبال رقابت هستیم
*ما در حال حاضر در انیمیشن چه چیزی نداریم که نبود آن دغدغه شما برای کار بعدی باشد؟
بهنود نکویی: مقایسه تولیدات داخل کشور با تولیدات روز دنیا به همان اندازه که خوشحال کننده است نابرابر هم هست. چراکه ما در فضایی کار تولید میکنیم که امکانات محدودتری نسبت به کشورهای دیگر فعال در این حوزه دارد و زیرساخت را به وجود میآوریم. چند سالی است که بخش خصوصی در این حوزه فعالیت جدی میکند و دغدغه این بخش هم این است به نقطه ای برسد که بتواند تولید را به شکل موفق در عرصه بینالملل دنبال کند و به همین خاطر در حال بررسی بازارهای جدید و دنبال رقابت هستیم. همچنین موضوع نیروی انسانی موضوع مهمی است که چند سالی است که آموزش نیروی انسانی را به صورت جدی پیگیری میکنیم تا نیروهای متخصص با دغدغههای فکری خودمان پرورش دهیم. در کنار نیروی متخصص باید یک زیرساخت مناسبی به اسم استودیو برای پایداری تولید وجود داشته باشد. موضوع بعدی ایده و پردازش اثر است که هم متناسب با فرهنگ و دغدغههای محتوایی خودمان باشد و هم قابلیت ارائه در خارج از ایران به صورت مستقل داشته باشد.
حامد جعفری: ما اولین باری که با «شاهزاده روم» وارد جشنواره فجر شدیم هیات انتخاب در بیانیه پیشنهاد کرد که این کار در خارج از بخش مسابقه نمایش داده شود و دبیر از آن تقدیر کند. آن سال آقای رضاداد دبیر جشنواره بودند و از من و کارگردان کار تقدیر کردند. در «فیلشاه» هیات انتخاب گفتند که فیلم در بخش مسابقه باشد اما هیات داوری گفتند که این کار قابلیت رقابت ندارد. در پروژه «بچه زرنگ» اتفاق مهمتر این بود که یک اثر در سینما آمد که در بخشهایی که میتوانست، با همه آثار رئال رقابت کرد و آن جاهایی که قابلیت رقابت داشت کاندیدا شد و در نهایت سیمرغ بهترین انیمیشن را دریافت کرد. این همان موضوعی است که عنوان کردم که در هر اثری تلاش کردیم یک قدم در این هنر-صنعت به جلو برویم.
دولت به خوراک فکری کودکان توجه نمیکند
در حوزه سیاستگذاری و مشکلات زیرساختی این موضوع وجود دارد که فیلمهای کودک و نوجوان را فیلمهای درجه دوم حساب میکنیم و فیلمسازی کودک و نوجوان هم جدی گرفته نمیشود. آنقدری که مسئولین به صندلی بچهها توجه میکنند به خوراک فکری آنها توجه نمیکنند. به عنوان مثال بلیت کودکان برای قطار و هواپیما تخفیف دارد، من میگویم چرا برای سینما رفتن بچهها نباید چنین چیزی را در نظر بگیریم؟! بلیت سینما گران است و طبقه متوسط جامعه است که بیشترین استفاده را از این نوع سرگرمی میکند. شما فکر کنید یک خانوادهای با دو بچه می خواهد به سینما برود اما بالا بودن هزینه آن، این سرگرمی را از سبد تفریحی آن خانواده حذف میکند و بچهها هم از تماشای انیمیشن محروم میشوند. این جنس از سیاستگذاریها نمیتواند به این هنر-صنعت کمک کند.
پاورقی:
۱: فرنچایز به یک کلکسیون از آثار هنری-سرگرمی مانند فیلم، سریال تلویزیونی، بازی ویدئویی یا غیر ویدئویی، کمیک، موسیقی، رمان و غیره گفته میشود که همه آنها حول محور یک داستان یا شخصیتهای آن ساخته شدهاند.