سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۴ دی ۱۴۰۲ در ۶:۵۹ ب.ظ چاپ مطلب
پروپاگاندا به سبک اسرائیل- قسمت پنجم؛

آشوب به بهانه امنیت

Fauda

این روزها که شاهد کشتارهای اسرائیل علیه مردم غزه هستیم، رژیم صهیونیستی در فضای رسانه‌ای بسیار قدرتمندانه ظاهر شده است. به همین مناسبت در مجموعه گزارش‌هایی نگاهی خواهیم انداخت به برساخت اسرائیل در سینما و تلویزیون. با یک سوال مهم: هنر هفتم چه تصویری را از رژیم صهیونیستی ارائه می‌کند؟

سوره سینما – محسن خیابانی : اگرچه رادیو و تلویزیون اسرائیل از همان سال تأسیس این کشور جعلی (۱۹۴۸) آغاز به کار کرد ولی استفاده از تلویزیون تا نیمۀ دوم دهۀ ۶۰ میلادی بین صهیونیست‌ها فراگیر نشده بود، یعنی زمانی که حدود ۱۰ سال از رونق‌یافتن تلویزیون در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی می‌گذشت. البته اسرائیلی‌ها خیلی دیرتر از سایر نقاط جهان و در اوایل قرن ۲۱، به تولید روشمند و منظم سریال‌های تلویزیونی دست زدند. این رویکرد، متأثر از موج سریال‌های تلویزیونی موفق آمریکایی بود. آمریکایی‌‌ها در دهۀ ۹۰، تغییراتی اساسی در سیاست‌های شبکه‌های کابلی‌شان ایجاد کردند که نتیجه‌اش خیلی زود و مخصوصاً در سریال‌های شبکۀ HBO آشکار شد: مجموعه‌هایی موفق از نظر مالی یا انتقادی یا هر دو از قبیل OZ، شنود و سوپرانوز.

باید در نظر داشت که قبل از آن هم در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، سریال‌های موفقی تولید شده بود ولی عصر طلایی سریال‌های آمریکا که از سال‌های پایانی قرن بیستم آغاز شد، از نظر موفقیت مالی و انتقادی پشت سر هم در مجموعه‌های تلویزیونی، بی‌نظیر بود. البته این مسئله را نمی‌توان انگیزۀ اصلی اسرائیلی‌ها برای جدی‌گرفتن سریال‌سازی دانست.

رصد سینمای اسرائیل نشان می‌دهد که  تولید فیلم‌های سینمایی برای صهیونیست‌ها، بیشتر از جنبه‌های اقتصادی و هنری، از جهت رسانه‌ایش اهمیت داشته و دارد. در همین راستا، وقتی صهیونیست‌ها دریافتند که تماشای مجموعه‌های تلویزیونی موفق آمریکایی، در خاورمیانه به‌شدت رو به گسترش است و از طرفی دیگر این سریال‌ها در اقصی نقاط جهان همچون سفیرانی فرهنگی عمل می‌کنند، متوجه زمینه‌ای جدید و جدی برای کارهای رسانه‌ای‌شان شدند.

همیشه پای نتفلیکس در میان است!

موفق‌ترین یا دست‌کم یکی از موفق‌ترین سریال‌های تلویزیونی اسرائیل که توانسته دامنۀ محبوبیتش را از سرزمین‌های اشغالی فراتر ببرد، Fauda (آشوب) است. این سریال، که از شبکۀ Yes Oh در اسرائیل و توسط نتفلیکس در سطح بین‌المللی پخش می‌شود، به درگیری‌های رژیم صهیونیستی با فلسطینی‌ها می‌پردازد. آوی ایساچاروف و لیور راز، خالقین این سریال، مدعی شده‌اند که آشوب را بر اساس تجربیاتشان در نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) ساخته‌اند.

لیور راز بازیگر نقش اصلی سریال (دورون) هم هست. او یکی از چهره‌های نسبتاً مشهور سینما و تلویزیون اسرائیل محسوب می‌شود. از جمله آثاری که در آن‌ها بازی کرده می‌توان به سریال ناموفق و کنسل‌شدۀ بزن و دررو (۲۰۲۱) و فیلم مربی مهد کودک (نداو لاپید، ۲۰۱۴) اشاره کرد. او به واسطه بازی کنار پیمان معادی در فیلم شش زیرزمینی (مایکل بی، ۲۰۱۹) برای ایرانی‌ها شناخته شده‌تر است.

ناگزیر از جذابیت

فیلم‌های سینمایی اسرائیلی که عمدتاً کم‌خرج بوده و از چرخش در جشنواره‌های اروپایی ارتزاق مالی می‌کنند، دامنۀ اثرگذاری رسانه‌ای‌شان را هم، بین گردانندگان و مخاطبان همین جشنواره‌ها می‌جویند. سیاستگذاران فرهنگی اسرائیل، بارها به این مسئله اشاره کرده‌اند که کشور جعلی‌شان بیشتر از هر کشور دیگری در خاورمیانه، نامزد اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان شده است، دیگر اینکه همۀ این فیلم‌ها از دامنۀ محدود مخاطبان‌شان فراتر نرفته‌اند و اغلبشان فراموش شده‌اند، برایشان اهمیت چندانی ندارد، چون اسرائیلی‌ها از این فیلم‌ها به نتیجه‌ای که می‌خواسته‌اند، در همان محدوده از مخاطبان، رسیده‌اند، اما قضیۀ مجموعه‌های تلویزیونی برای اسرائیلی‌ها متفاوت است.

سریال‌های اسرائیلی مجبور بوده‌اند به جذابیت‌های ظاهری و تلاش برای دیده‌شدن توسط مخاطب عام، تن بدهند تا به هدف حداقلی خود (سوددهی مالی) و هدف حداکثری خود (القای تفکرات صهیونیستی) دست بیابند. آشوب در مجموع اثر خوش‌ساختی بین سریال‌های اکشن با تم جاسوسی و امنیتی محسوب می‌شود و تعلیق و غافلگیری‌هایش در کنار سکانس‌های درگیری، نزدیک به نمونه‌های موفق آمریکایی است.

آشوب در فیلمنامه

سریال آشوب البته از نظر فیلمنامه مشکلات فراوانی دارد. منطق روایی گاهی در یک اپیزود، چند بار دچار لغزش می‌شود. مسیر موفقیت نیروهای اسرائیلی به دفعات با رفتارهای غیرمنطقی و غیرعقلانی از سوی فلسطینی‌ها هموار می‌شود در حالی که می‌دانیم اگر فلسطینی‌ها در دنیای واقعی چنین کم‌هوش می‌بودند، تاکنون نمی‌توانستند با امکاناتی چنین اندک، خطراتی اینچنین بزرگ برای اشغالگران سرزمین‌هایشان ایجاد نمایند. پرداخت شخصیت‌ها از منطق روایی هم فاجعه‌بارتر است و بارها قربانی هیجان‌آفرینی باسمه‌ای سریال می‌شود.

بازی لیو راز در نقش اصلی سریال (دورون) در میمیک صورت و زبان بدن (مخصوصاً در نماهای مدیوم لانگ) مشکل دارد. نحوۀ تفنگ در دست‌گرفتن بازیگران تیم صهیونیستی، در برخی صحنه‌های اکشن گاهی حالتی مسخره به خود می‌گیرد، مسئله‌ای که با توجه به سابقۀ تمامی آن‌ها در ارتش اسرائیل، کمی عجیب به نظر می‌رسد. اما چیزی که باعث شده تمام نقص‌های سریال به چشم عموم مخاطبان نیاید، ریتم تند سریال و تعدد وقایع در هر قسمت است.

در یک‌قدمی کنسل شدن

تاکنون، چهار فصل از سریال آشوب پخش شده است. فصل اول آن در سال ۲۰۱۵ پخش شد و فصل چهارم در اوایل سال ۲۰۲۳. فصل چهارم با یک کلیف‌هنگر به پایان می‌رسد ولی در کل بعید به نظر می‌رسد، که فصل پنجمی در کار باشد. برخی از عوامل سریال بعد از حوادث ۷ اکتبر مجدداً به ارتش اسرائیل فراخوانده شده‌اند و در این میان، «متان مایر» که از عوامل اصلی تیم فنی سریال محسوب می‌شد، در جریان عملیاتی در شمال نوار غزه، کشته شد.

از حماس تا حزب‌الله لبنان

در دو فصل اول عمدۀ ماجراهای سریال آشوب ، در کرانۀ باختری رود اردن رخ می‌دهد. ماجراهای فصل سوم به نوار غزه و تونل‌های معروف آن هم کشیده می‌شود. اما فصل چهارم دامنۀ جغرافیایی رخدادهایش را تا بلژیک و لبنان گسترش می‌دهد. در سه فصل اول طرف درگیری اسرائیلی‌ها، نیروهای حماس هستند اما در فصل چهارم، صهیونیست‌ها در مقابل حزب الله لبنان قرار می‌گیرند و ضربه‌های اساسی‌تری می‌خورند.

تصویر جعلی

آشوب، به‌طور تمام و کمال در خدمت ساختن تصویری جعلی از اسرائیل به‌عنوان حکومتی دموکراتیک قرار دارد. بعد از طوفان‌الاقصی و جنایات دامنه‌دار اسرائیلی‌ها در نوار غزه، برخی سکانس‌های سریال، امروزه خنده‌دار به نظر می‌رسند. مثلاً در فصل دوم یکی از نیروهای حماس خطاب به یکی از نیروهای خودسر اسرائیلی می‌گوید: «از کی تا حالا حکومت اسرائیل، زندانی‌هایش را می‌کشد؟» یا در قسمت دوم فصل چهارم وقتی که اسرائیلی‌ها امام مسجدی را در بروکسل دزدیده‌اند تا سوالاتی از او بپرسند، امام مسجد به آن‌ها می‌گوید که همیشه پیروانش را به صلح با اسرائیلی‌ها فراخوانده است و دورون با مهربانی به او می‌گوید: «تو مرا یاد پدرم می‌اندازی، ما خودمان هم مخالف خشونتیم!»

هرچند سریال حتی سعی کرده با نشان دادن اعمال خشن از سوی صهیونیست‌ها، ادعا کند که یک‌طرفه به قاضی نرفته است. مثلاً در فصل دوم یکی از نظامیان اسرائیلی یک زن فلسطینی حامله را تهدید می‌کند که در صورت اعتراف نکردن، بچه‌اش را سقط خواهد کرد. گذشته از رهبران تشکیلات خودگردان فلسطین، رفتارهای معقولی را از سمت رهبران حماس هم شاهد هستیم. مثلاً در فصل سوم، رهبر نیروهای حماس در غزه، برخوردهای منطقی با مشکلات دارد یا ریشۀ خشونت‌ورزی‌های یکی از فلسطینی‌ها، کشته‌شدن زن و بچۀ بی‌دفاعش به دست اسرائیلی‌ها عنوان می‌شود.

چیزی که ماهیت دروغ‌پرداز این سریال را آشکار می‌کند، انکار جنایات صهیونیست‌ها در جای جای اثر است و آن جنبه‌هایی از جنایات صهیونیست‌ها هم که انکار نمی‌شود، به‌نحوی توجیه می‌گردد. مثلاً در فصل چهارم، حضور نیروهای اسرائیلی در تشییع جنازۀ یک شهید فلسطینی، جان خیلی از فلسطینی‌های بی‌دفاع را به خطر می‌اندازد ولی سریال به‌نحوی پیش می‌رود که انگار این حضور به نفع خود فلسطینی‌ها تمام می‌شود!

فلسطینی خوب

معقول‌ترین فلسطینی‌های این سریال افرادی هستند که با اسرائیلی‌ها دوستند و مرعوب آن کشور جعلی به‌عنوان جایی پیشرفته شده‌اند. شخصیت اصلی (دورون) اصالتاً از یهودیان بغداد است و در فصل دوم از طریق معرفی پدر دورون می‌خواهیم شاهد امکان‌پذیر بودن طرح دو دولتی‌ شدن در فلسطین باشیم. در قسمت هشتم فصل دوم، یکی از مسئولان رده‌بالا در تشکیلات خودگردان فلسطین، پسرش را به تل‌آویو می‌برد و از او می‌خواهد تا برخوردی صلح‌آمیز با اسرائیلی‌ها داشته باشد، چون اسرائیلی‌ها هم درست مثل فلسطینی‌ها، می‌خواهند در صلح و آرامش زندگی کنند و صنایعی را در فلسطین و یافا احداث کرده‌اند که نه مشابه دیگر بخش‌های خاورمیانه، بلکه شبیه به تأسیسات صنعتی در آمریکاست!

سخن پایانی

موفقیت مالی آشوب به تولید سریال‌های اسرائیلی مشابه مثل تهران منجر شد اما ماهیت پوشالی قدرت اسرائیل و ذات غاصب و جنایتکار آن، از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به این‌سو، بیش از پیش برملا شده و همین باعث شده برخی طرفداران سریال‌های امنیتی اسرائیل، از این آثار جعلی رویگردان بشوند. آشوب در نهایت می‌خواهد بگوید که صهیونیست‌ها همینی هستند که هستند و فلسطینی‌ها و دیگر کشورهای منطقه باید تن به تغییر و پذیرش صهیونیست‌ها بدهند. فعالیت‌های خبری چند ماه اخیر مسلمانان تا حدی این پندار شوم را خنثی می‌کند ولی مقابله با آشوب نیازمند تولید آثار امنیتی توسط کشورهای منطقه هم هست. از این رو تولید سریال‌هایی مثل گاندو (هرچند با کیفیتی بالاتر و با نگاه به بازار جهانی) در کشورمان، امری ضروری به نظر می‌رسد.