سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۷ مهر ۱۳۹۲ در ۱:۰۲ ب.ظ چاپ مطلب
نگاهی به فیلم کوتاه «ارتش پنهان»/

فیلمی برای دوبار دیدن/ روایت داستانی نامتعارف

arteshe-penhan

فیلم کوتاه «آتش پنهان» ساخته محمد اسماعیلی روایتی نامتعارف و جذاب درباره جنگ دارد.

فیلم کوتاه «آتش پنهان» ساخته محمد اسماعیلی روایتی نامتعارف و جذاب درباره جنگ دارد.

سوره سینما- در سال های اخیر رُشد تکنولوژی دیجیتال باعث ایجاد فرصت های برابر برای همه علاقمندان فیلم سازی در همه نقاط دنیا شده است. برخلاف سال های نه چندان دور که ساخت فیلم کوتاه امری سخت، پُر مشقت و وابسته به امکانات مختلف و گران قیمت بود، این روزها ساخت یک فیلم خوب، به ایده ای جذاب نیاز دارد و ابزار و امکانات دیگر نمی تواند مانعی جدی برای «فیلم نساختن» باشد. البته گسترش تکنولوژی دیجیتال آفت های خاص خود را هم دارد اما برای فیلم سازان توانمند، بهره گیری از ابزارهای ساده فیلم سازی شرایطی را فراهم آورده که گاه فیلم هایی تولید می شوند که اگر عنوان بندی ابتدا و انتهای آنها وجود نداشته باشد، به سختی می توان ملیت و سازنده آن را تشخیص داد. «ارتش پنهان» نیز واجد این ویژگی است و مخاطب در نگاه اول تصور می کند با فیلمی خارجی مواجهه است. البته از عنوان بندی آغازین فیلم و درج ترجمه انگلیسی نام اثر در کنار نام فارسی آن می توان متوجه شد که سازندگان اثر نیز چنین نکاتی را در نظر داشته و علاقمند بوده اند تا اثری بسازند که امکان عرضه در سطح آثار بین المللی کودک را هم داشته باشد.

ارتش پنهان فیلمی نامتعارف است که بدون در نظر گرفتن قواعد رایج در فیلمبرداری و قاب بندی دوربین، صرفا تلاش می کند تا به شیوه ای بی واسطه و عریان، مخاطب خود را در شرایط خاصی که در یک میدان نبرد حاکم است و موقعیتی که برای یک سرباز پیش می آید قرار دهد. این حس و حال با شیوه های مختلفی ایجاد می شود. از فرم رنگی خاص فیلم که فضایی سربی را تداعی می کند گرفته تا انفجارهای مختلف و صدای هواپیما و شلیک های متعدد. فیلم از زوایای نامتعارفی نیز برای روایت داستان استفاده می کند. به عبارتی، دوربین در زوایای مختلفی کار گذاشته شده و بازیگر بدون توجه به حضور دوربین، صرفا به ایفای نقشی که به عهده او گذاشته شده می پردازد. در جایی سرباز از روی دوربین می پرد و در جایی دیگر دوربین کشیده شدن پای او را روی خاک نمایش می دهد. در جایی هم از زاویه لو اَنگل، سرباز نشان داده می شود. در داخل خانه نیز زوایای گوشه سقف برای نمایش سرباز انتخاب شده و حتی دوربین داخل یخچال و قوطی داخل آشپزخانه نیز قرار داده شده است. این تنوع تصویری به همراه تدوین فشرده فیلم و استفاده از کات های متعدد و جامپ کات، ارتش پنهان را به شدت شبیه بازی های رایانه ای کرده و سبب می شود تا این اثر به فیلمی تبدیل شود که مخاطب در هنگام تماشای آن کاری جز تماشای تمام و کمال فیلم نتواند انجام دهد و در پایان نیز تمایل داشته باشد تا بار دیگر به تماشای فیلم بنشیند و در حس کشف جزئیات فیلم شریک شود.

نکته قابل تامل دیگر، سرباز فیلم است که هیچ نشانه ای از ملیت و یا تعلق به ارتشی خاص را با خود حمل نمی کند. تنها چفیه ای که بر گردن دارد و در ادامه فیلم به وسیله ای برای بستن زخم پایش تبدیل می شود، نشانه ای است که می توان پی به ایرانی بودن او برد. البته زخم روی صورت او نیز که بخیه خورده، عامل دیگری است که به شناسایی او توسط مخاطب کمک می کند. او حتی دیالوگی هم بیان نمی کند تا بتوان به واسطه حرف هایش پی به ملیت او برد.

در آغاز فیلم، عکسی خانوادگی نمایش داده می شود که در نزدیکی یک لاستیک در حال سوختن افتاده است. این عکس با وزش باد به حرکت می افتد و تماشاگر با آن وارد ماجرای فیلم می شود. در پایان فیلم می توان حدس زد مردی که در عکس هست، همان رزمنده ای است که در عکس ابتدای فیلم دیده شده است اما غافلگیری اصلی زمانی رخ می دهد که تماشاگر با دیدن عکس در دست سربازی که کنار درخت به شهادت رسیده، متوجه می شود که او همان مردی است که وارد خانه شده و حالا بالای سر جنازه خود ایستاده است. به زبان ساده فیلم زمان را به هم ریخته و در میانه فیلم، ابتدای آن را نمایش می دهد. یعنی زمانی که سرباز وارد خانه ای می شود که مرتب و تمییز است، به نوعی این صحنه آغاز فیلم است و صحنه های ابتدایی فیلم، در واقع صحنه های پایانی آن است.

پخش صدای مکالمات بیسیمی که درباره خرمشهر صحبت می کنند، بیانگر موقعیت جغرافیایی و زمانی فیلم است. با این پایان بندی مخاطب بار دیگر علاقمند خواهد بود تا باز هم به تماشای ارتش سایه ها بنشیند تا با کشف جزئیات آن، حس و حالی خاص را مجددا تجربه کند.