سوره سینما – هدیه حدادیاصل: با وجود برنامه فشرده این دوره از جشنواره فیلم، اما به اصرار اصحاب رسانه، روابط عمومی جشنواره (البته به درخواست تهیهکننده فیلم «شهسوار» که سانس اکران خود را به بخش بازی فوتبال داد) تصمیم گرفت تا بازی فوتبال ایران و ژاپن را در سالن اصلی برج میلاد (خانه جشنواره) نمایش دهد، اقدامی که به یکی از پرشورترین سانسهای جشنواره بدل شد و حالِ خبرنگاران را خوب کرد.
قبل از شروع بازی نظر بچهها رو در مورد نتیجه بازی که میپرسیدم، هیچکس امید به برد ایران نداشت؛ اکثراً با بیرغبتی برای تماشای بازی به سالن آمده بودند و عده اندکی داخل سالن تیم ملی را تشویق میکردند. بازی که شروع شد، اکثراً با ترس بازی را نگاه میکردند؛ ژاپن دائماً در حال حمله روی دروازه بیرانوند بود و بچههای تیم ملی عقب نشسته بودند. یکی از اهالی رسانه همزمان که ناخنهایش را میجوید میگفت: «امیدوارم در این نیمه گل نخوریم!» اما ژاپن قدرتمند پس از حملات متوالی روی دروازه ایران موفق به گلزنی شد. سالن سینما غرق در سکوت شد. همه ناامید شده بودند و امیدوار بودند که نتیجه از اینی که هست بدتر نشود.
پس از پایان نیمه اول، سکوت همه سالن همایشهای برج میلاد را فرا گرفته بود؛ به نحوی که کسی منتظر شروع نیمه دوم بازی نبود. با شروع نیمه دوم، حملات ایران نیز شروع شد، اما این حملات برای تغییر روحیه اهالی حاضر در سالن کافی نبود. تا اینکه پس از ۱۰ دقیقه ، یکی از تماشاگران حاضر در سالن فریاد زد: «گلللللللللللل» و کل سالن را به تعجب وا داشت. تصاویر با فاصله ۱۰ ثانیه نمایش داده میشد. همه با تعجب و ناباوری منتظر به ثمر رسیدن گل بودند که ناگهان گل اول ایران به زیبایی هرچه تمامتر توسط محمد محبی زده شد. هیچکس باورش نمیشد؛ طلسمی تاریخی شکسته شد. ایران برای اولین بار موفق به گلزنی به ژاپن در جام ملتهای آسیا شده بود. دوباره سالن جان گرفت و صدای تشویق اهالی رسانه سالن را پر کرد. تیم ملی هم دوباره جان گرفت. حملات پیدرپی تیم ملی، حتی منجر به گل دوم هم شد که با اختلافی اندک آفساید اعلام شد. پس از اعلام آفساید، حملات ایران اما ادامه داشت. جو سالن همایشهای برج میلاد به شدت پر شور و هیجان بود و با ایجاد هر موقعیت، حاضرین میایستادند. انگار در عرض ۱۰ دقیقه همه چیز عوض شده بود. ژاپنی که شانس اول قهرمانی بود، در دام چنگال یوزان ایرانی افتاده بود و هیچ شانسی نداشت. دقایق پایانی بازی بود و همه خیال میکردند که با پایان وقت قانونی بازی، در ضربات پنالتی ژاپن را شکست میدهیم. ناگهان در میان جمعیت صدای خوشحالی آمد. صدای آشنا که در دقیقه ۵۵ بازی آن را شنیده بودیم. بله دوباره خبری خوش در راه بود. اینبار جمعیت با ذوقی بیحد و حصر منتظر دیدن آن اتفاق خوشایند بودند. پنالتی برای ایران … دقیقه ۹۴ ام … و حالا ایران در آستانه ی یک کامبک باورنکردنی و دراماتیک در مقابل قدرتمندترین تیم آسیا قرار داشت. تیمی که سال گذشته در گروه مرگ جام جهانی با پیروزی برابر آلمان و اسپانیا صدرنشین شد. حالا در آستانه حذف از جام ملتهای آسیا به دست ایرانی قرار داشت که در نیمه دوم یک بازی فراتر از سطح آسیا ارائه داده بود. قرار گرفتن کاپیتان جهانبخش پشت توپ تقریباً همه مردم ایران را خاطرجمع کرده بود و توی دروازه… کامبک دراماتیک تیم ملی مقابل ژاپنی که میگفت ایرانیها بعد از بازی به سرشان میکوبند!!!
حس خوب اهالی رسانه در خانه جشنواره توصیفشدنی نیست اما بعد از اعلام پنالتی به نفع ایران همه مخاطبان لحظه این پنالتی را به ایستاده تماشا کردند، همزمان ویدیو میگرفتند و با تشویق اما استرس گل نشدن این پنالتی را داشتند اما بعد از به ثمر رساندن گل پیروزی ایران، سالن پر از صدای دست و جیغ و خوشحالی بچههای حاضر شد که پنج دقیقه پایانی را با خوشحالی گذراندند و در حالی که میگفتند تا این لحظه این بهترین سانس جشنواره بوده است، سالن را ترک کردند.
بازی ایران و ژاپن تمام شد و شانس حضور ما در بازی فینال چندین برابر شد.
وقتی از سالن خارج میشدم برق شادی و غرور در چشمان همکارانم به من امید چندین برابر داد تا روزهای باقی مانده جشنواره را مانند غیورمردان تیم ملی قویتر کار کنم.