سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۴ بهمن ۱۴۰۲ در ۱۱:۴۷ ب.ظ چاپ مطلب
نگاهی به فیلم «بی‌بدن»؛

تو می‌گی ما اونو کشتیم؟

Bi-Badan

با اکران فیلم سینمایی «بی‌بدن» اولین تجربه کارگردانی مرتضی علیزاده در خانه جشنواره، محمد صابری منتقد سینما به بررسی آن پرداخته است.

سوره سینمامحمد صابری :حاشیه همیشه هم بد نیست. به‌خصوص وقتی پای رویدادی از جنس جشنواره فیلم فجر در میان باشد و تراکم بالای آثار شرایطی را رقم زده باشد که برای «به چشم آمدن»، هیچ اکسیری بهتر از «حاشیه» عمل نکند! حکم دادن بابت تعمدی بودن یا نبودن چنین اتفاقی اصلاً ساده نیست و شخصاً هم اطلاع ویژه‌ای در این زمینه ندارم اما این یک واقعیت است که حاشیه‌ها، برای فیلم «بی‌بدن» تا به اینجا حکم پروژکتورهایی را داشته‌اند، که فیلم را به‌عنوان یک «اثر جنجالی»‌ در کانون توجه قرار داده‌اند. این جریان، چند هفته مانده به جشنواره چهل‌ودوم کلید خورد و حالا با برگزاری نشست خبری آن و اظهارات تندوتیز کاظم دانشی، به اوج خود رسیده است،اما برای مواجهه درست با «بی‌بدن» قبل از هر چیز باید غبار این حواشی را کنار زد و بدون پیش‌داوری با خود «فیلم» مواجه شد.

فیلم «بی‌بدن» به صورت غیرقابل کتمانی در سایه سنگین فیلم «علف‌زار» متولد شده است. کاظم دانشی که دو سال پیش فیلمنامه «علف‌زار» را برمبنای یک پرونده واقعی نوشته و به‌عنوان تجربه اول کارگردانی خود، آن را مقابل دوربین برده بود، حالا نگارش فیلمنامه «بی‌بدن» را برعهده گرفته است. این‌بار هم باز پای اقتباس از یک پرونده واقعی در میان است و به سختی می‌توان پذیرفت که سهم دانشی در خلق این اثر به اندازه یک فیلمنامه‌نویس بوده است. او با تمام وجود پای تولید این کار آمده و احتمالاً حضورش در کنار مرتضی علیزاده به‌عنوان یک کارگردان فیلم‌اولی هم فراتر از یک مشاور بوده است.

علیزاده کارگردانی به‌شدت مستعد است. چند ماه پیش بود که فیلم کوتاه «خوانا بنویسید» در جشنواره فیلم کوتاه تهران رونمایی شد که به وضوح حکایت از تولد یک کارگردان خوش‌آتیه در سینمای ایران داشت. علیزاده اما نتوانسته است اولین فیلم سینمایی کارنامه خود را، از سایه سنگین کاظم دانشی بیرون بیاورد و باید پذیرفت که سلیقه روایی و بصری دانشی در کارگردانی «بی‌بدن» هم نمود یافته است.

اما چرا «بی‌بدن» فیلم مهمی است. دقت کنید، مهم و نه خوب. «بی‌بدن» از منظر توجه به یک پرونده جنایی که در مقطعی از زمان، ذهن بخش قابل توجهی از جامعه را به خود مشغول کرده بود، تجربه‌ای شاخص و قابل احترام برای سینمای ایران محسوب می‌شود. سینمایی که سال‌ها با اتهام خنثی بودن مواجه بود و قطعاً تجربه‌هایی از این دست می‌تواند برای عبور از این اتهام، راهگشا باشد. هر چند کاظم دانشی و مرتضی علیزاده اصرار دارند که فیلم ارتباطی با پرونده آرمان و غزاله ندارد اما نشانه‌های مشابهت میان خط اصلی داستان فیلم با آن پرونده، عیان‌تر از آن است که بتوان آن را کتمان کرد. شاید برای همین هم اولین حاشیه‌ها درباره فیلم ناظر به واکنش خانواده‌های درگیر در این پرونده بوده است.

اما آنچه از نظر محتوایی فیلم «بی‌بدن» را قابل تأمل می‌کند زاویه نگاه فیلم به این موقعیت و اجرای حکم اعدام در آن است. حکمی که از نظر نویسنده و کارگردان اثر، بیش از خانواده مقتول، جامعه یا به تعبیری همه مخاطبان احتمالی فیلم در اجرایی شدن آن سهیم بوده‌اند. درباره این وجه فیلم حتماً می‌توان به گفت‌وگو با خالقانش نشست اما آیا می‌توان از سکانس مربوط به تغییر نظر خانواده مقتول در دقایق پایانی فیلم برداشتی جز این داشت؟ «بی‌بدن» فیلم سینمایی خوبی نیست، اما باید آن را دید!