به گزارش سوره سینما، نشست رسانهای فیلم سینمایی «دست ناپیدا» به کارگردانی انسیه شاهحسینی به عنوان نخستین نشست در روز چهارم چهلودومین جشنواره فیلم فجر برگزار شد.
در این نشست انسیه شاهحسینی؛ کارگردانی نویسنده و طراح صحنه، سیدسعید سیدزاده؛ تهیه کننده، کاوه ایمانی؛ تدوینگر، احسان نوبخت؛ صدابردار، آرش قاسمی؛ صداگذار، حسن ایزدی؛ جلوههای ویژه بصری، احمد رسولیان؛ جلوههای ویژه میدانی، نازنین سرابی؛ طراح چهره، مسعود سخاوتدوست؛ آهنگساز و بازیگران معصومه بافنده، نسرین احمد خانی، حسین پوریده حضور داشتند.
به رسم هر روز جشنواره، روز چهارم به زنده یاد پروانه معصومی تقدیم شد. مراسم بزرگداشت مرحومه پروانه معصومی با حضور مجتبی امینی؛ دبیر جشنواره فیلم فجر برگزار و لوح تقدیر به برادرزاده وی تقدیم شد.
در این بزرگداشت انسیه شاهحسینی گفت: من شوکه شدم که اسم پروانه آمد. من سالها با او زندگی کردم. وقتی خبر فوت خانم معصومی را شنیدم، باور نکردم. همیشه نگران بود و به من میگفت تو دیوانهای اما عوامل فیلمت را به کشتن نده. پروانه معصومی واقعا یک معجزه بود.
برادرزاده پروانه معصومی با ذکر خاطرهای از تقدیر این بازیگر در جشنواره های فیلم فجر در سالهای قبل، از مهربانی و جای خالی او یاد کرد.
پس از مراسم تقدیر، نشست فیلم آغاز شد و سیدزاده؛ تهیه کننده فیلم «دست ناپیدا» گفت: خوشحالم که با فیلم «دست ناپیدا» در خدمت اصحاب رسانه حاضر شدم. فکر می کنم با تمام سختیها حرف دلمان را در این فیلم زدیم و فیلم به نتیجه رسید.
وی در پاسخ به این پرسش که چه لزومی داشت برای ساخت این فیلم ۲ نهاد دولتی سرمایهگذاری کنند؟ گفت: باید دستتان در کار باشد تا بدانید هزینه ساخت فیلم چقدر است و در توان یک نهاد نیست و چند نهاد باید مشارکت کنند. بنیاد شهید ۵۱ درصد و فارابی ۲۵ درصد و دو شریک دیگر بخشی از منابع مالی کار را تامین کردند.
در ادامه انسیه شاهحسینی؛ کارگردان فیلم «دست ناپیدا» اظهار کرد: جای آقای عبدی نسب خالی است. ایشان صبحها که سرکار میآمدند یک شعری را میخواندند. اکنون ایشان در این نشست نیستند و من به جایشان این شعر را میخوانم. من دلم می خواست صدایم، صدایت را بغل می کرد/ من دلم می خواست زخم مرحم بود/ من دلم می خواست نور مرحم بود.
شاهحسینی در پاسخ به این پرسش که چرا بعد از ۱۲ سراغ این سوژه رفته است، گفت: باید از مسئولان بپرسید که چرا کاری کردند که خانم شاهحسینی ۱۲ سال فیلم نساخته است.
وی ادامه داد: من در همه این مدت که کار نمیکردم چندین فیلمنامه نوشتم و اگر شرایطش باشد همین الان میتوانیم سر فیلمبرداری این فیلمنامهها برویم.
این کارگردان درباره عنوان فیلم و نگاه جاری در فیلم بیان کرد: انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود. حضرت امام خمینی با تانک و توپ شروع نکردند و اولین چیزی که به مردم میگفتند این بود که ما میخواهیم کرامت انسانی را به شما برگردانیم.
وی ادامه داد: جنگ به ما تحمیل شد و آنچه که در انقلاب درباره آن شعار میدادیم، در جنگ متبلور شد. هر کسی که درباره جنگ و دفاع مقدس فیلم میسازد اگر نگاه فرهنگی و شاعرانه نداشته باشد، باخته است.
شاهحسینی گفت: به نظر من اگر کسی میخواهد درباره عملیات کربلای ۵ فیلم بسازد اول باید شعرهای سهراب سپهری را بخواند.
این کارگردان گفت: من سالها با خاطرات این زنان زندگی کردم و میخواستم از زوایای پنهان زندگی آنها حرف بزنم. حاج قاسم سلیمانی میگفتند که لعنت به کسی که جنگ را دیده و حس کرده و واقعیت را دیده و تریبونی به او برسد و در مورد آن حرف نزد. من هم میخواستم درباره زندگی این زنان در جنگ حرف بزنم.
شاهحسینی درباره چرایی استفاده از لباسها و رنگهای امروزی در فیلم گفت: این طور نیست و من از لباسهای خودم که از دهه شصت داشتم، در این فیلم استفاده کردم.
وی ادامه داد: موضوع فیلم «دست ناپیدا» و کتاب حوض خون مشترک است ولی آدرس و زاویه دید و برداشت داستان بسیار متفاوت است.
کارگردان «دست ناپیدا» در ادامه اظهار کرد: درباره عاشورا خیلی فیلم ساخته شده است اما وقتی کسی روی منبر میرود، تاثیرگذارتر است. در برخی مواقع کلام پیش میرود و تصویر عقبتر میایستد. ما حتی استخوانهایی که دست این زنان را میبرید، نشان ندادیم زیرا میخواستیم حرمت شهدا را نگه داریم. بعضی چیزها را نمیشد گفت و نشان داد مانند عشق و ایمان که نمیتوان با هیچ المانی آن را نشان داد.
وی درباره استفاده از بازیگران بومی در این فیلم گفت: پایه فیلم من مستند است و حضور یک سلبریتی این روایت را مخدوش می کند. به خاطر همین از بازیگران بومی که بسیار بااستعداد هستند و هنوز فرصت دیده شدن پیدا نکردند، استفاده کردم.
شاهحسینی در پاسخ به این سوال که آیا از فیلم در جبهه غرب خبری نیست ایده گرفته است؟ گفت: خیر این فیلم را بعد از دریافت پروانه ساخت دیدم و با خودم گفتم ای کاش زودتر این فیلم میدیدم و اسم فیلم را میگذاشتم درجبهه شرق خبری هست!
شاهحسینی در ادامه بیان کرد: ما مجبور شدیم زمان «دست ناپیدا» را کوتاه کنیم اگر زمان فیلم ۱۲۰ دقیقه بود پاسخ به خیلی از سوال ها داده میشد. در این فیلم دختری به جنگ آماده تا از کشت و کشتار عکس بگیرد و در یک مسابقه برنده شود و بتواند اجاره خانهاش را بدهد، ولی وقتی به حقیقت ماجرا پی میبرد دست ناپیدا او را به جای خوب هدایت میکند.
وی بیان کرد: موج انفجار خیلی اتفاقات را در جنگ رقم میزند. من کسی را دیدم که بر اثر موج انفجار رگهای دستش مانند کش شده بود. ما در فیلم میگوییم این بچه نماد امید است. شاید اگر امکانات بیشتری داشتیم حرفمان را سینماییتر میزدیم. به اندازه تمام زنها در هر شرایط جنگی و غیرجنگی می توان قضه و فیلم ساخت.
شاهحسینی در پاسخ به این پرسش که در این فیلم از خاطرات خانم کاظمزاده عکاس جنگ استفاده شده است؟ گفت: خیر. من فقط اسم خانم کاظم زاده را شنیده بودم.
شاهحسینی درباره استفاده از کتاب حوض خون در این فیلم گفت: در کتاب حوض خون بیشتر درباره بیوگرافی زنان جنگ صحبت شده است و قصه دراماتیزه نشده است.