سوره سینما – محسن خیابانی :کمی عجیب به نظر میرسد، ولی برعکس رسانههای خبری دنیا که همواره توجهی ویژه به ایران داشتهاند، فقط حجم کمی از فیلمها و سریالهای داستانی غربی، به ایران پرداختهاند. میتوان از مواردی مثل بدون دخترم هرگز (برایان گیلبرت، ۱۹۹۱)، ارباب آرزوها (رابرت کورتزمن، ۱۹۹۷)، سیریانا (استیو گیگان، ۲۰۰۵)، ۳۰۰ (زاک اسنایدر، ۲۰۰۶) ترانسفورمرز ۳ (مایکل بی، ۲۰۱۱)، آرگو (بن افلک، ۲۰۱۲) پلیس آهنی (ژوزه پادیلا، ۲۰۱۴) و قندهار (ریک رومن وو، ۲۰۲۳) نام برد که توسط آمریکا ساخته شدهاند و دیدی منفی به گذشته و حال کشورمان داشتهاند. البته باید در نظر داشت که در سینمای آمریکا و اروپا تصویر ارائه شده از کشورهای خاورمیانه، و حتی کشورهایی مثل عربستان، ترکیه و اردن که روابط خوبی با آمریکا و اسرائیل دارند، بهطور کلی منفی بوده است.
ایران در مرکز توجه
با در نظر گرفتن مورد فوق، باز هم دو مسئله را نمیتوان منکر شد. اولاً هیچگاه برای کشوری مثل عربستان، فیلمی کاملاً اختصاصی و منفینگرانه مثل بدون دخترم هرگز یا آرگو ساخته نشده و دوماً طی دو دهۀ اخیر، توجه به ایران در سینما و تلوزیون جهان بیشتر شده. این مسئله تا حد زیادی متأثر از غنیسازی اورانیوم در ایران، بوده است.
غنیسازی اورانیوم در کشورمان بهمنظور دستیابی به انرژی هستهای و موارد صلحآمیز دیگری مثل پزشکی هستهای انجام میشود. تا به امروز هم، حتی یک مدرک از طرف سازمان ملل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی که تلاش ایران را برای دستیابی به بمب هستهای تأیید نماید، ارائه نشده است. اما رژیم صهیونیستی و آمریکا در کنار چند کشور اروپاییْ هرگز از تهمت بیاساس خود، مبنی بر اینکه ایران قصد دارد سلاح اتمی بسازد، دست برنداشتهاند.
ایران در سینما و تلوزیون اسرائیل
سینمای اسرائیل، توجه نسبتاً کمی به ایران نشان داده و مهمترین فیلم ضدّ ایرانی رژیم صهیونیستی، مأمور مخفی (یووال آدلر، ۲۰۱۹) است که به حضور یک جاسوس اسرائیلی زن در ایران میپردازد. اولین سریال اسرائیلی با موفقیت چشمگیر در سطح بینالملل، آشوب / Fauda بود که به درگیریهای اسرائیلیها با نیروهای مقاومت فلسطینی میپردازد؛ گرانیگاه روایت در فصل چهارم آشوب (پخششده در سال ۲۰۲۳) درگیریهای اسرائیل با حزبالله لبنان بود و لاجرم بحث ایران در این فصل، پیش کشیده میشود. البته چند سال قبل از فصل چهارم آشوب، پخش سریال تهران در سال ۲۰۲۰ آغاز شد که کاملاً بر ایران متمرکز بود.
خلاصه داستان تهران
ماجراهای سریال تهران پیرامون حضور یک جاسوس اسرائیلی در ایران به نام تامار رابینان رخ میدهد. در فصل اول، تلاشهای این افسر اطلاعاتی یهودیتبار و اصلاتاً ایرانی، حول خنثیسازی پدافند هوایی ایران میگذرد تا هواپیماهای جنگی اسرائیلی، بتوانند یک راکتور هستهای را بدون تلفات، بمباران کنند. تامار در فصل اول، درگیر ماجرایی عاشقانه با یک هکر ایرانی معترض به نام میلاد میشود. داستان فصل دوم، حول تلاشهای تامار برای ترور یک سردار سپاه شکل میگیرد. در هر دو فصل، مهمترین تهدید برای تامار، یک افسر باهوش اطلاعات ایران به نام فراز کمالی است.
فضا و زبان
خالقین سریال تهران (موشه زندر، دانا ادن و مور کوهن) آن را برای شبکۀ کان ۱۱ اسرائیل تهیه کردهاند و Apple TV+ پخش جهانی آن را بر عهده دارد. کارگردانی تمامی قسمتها بر عهدۀ دانیل سیرکین بوده است. اسرائیلیها جو تبلیغاتی پر سروصدایی برای سریال ایجاد نمودند و حمایت شبکۀ تلوزیونی اپل، تهران را به یکی از پدیدههای تلوزیونی موردانتظار ۲۰۲۰ تبدیل کرد.
وقتی نخستین قسمت تهران در ۲۲ ژوئن سال ۲۰۲۰ (دوم تیر ۱۳۹۹) به نمایش درآمد، بسیاری از ایرانیها از طیفهای فکری مختلف، کنجکاو تماشایش بودند. موشه زوندر که مغز متفکر اصلی سریال است، اعلام کرده که هدف اولیهاش از ساخت سریال، «مقابله با تصویر منفی از ایران بود که هدف اصلیاش نابودی اسرائیل است». تهران مورد استقبال نسبی منتقدان قرار گرفت و در چهل و نهمین دوره جوایز بینالمللی اِمی، برنده جایزه بهترین سریال درام شد.
در آستانۀ فصل سوم
تهران در چند قسمت اولش، در اسرائیل و سراسر جهان (به مدد پخش پر سروصدا از اپل) پربیننده بود و بسیاری از ایرانیها با عقاید سیاسی متفاوت و حتی مخالف، آن را تماشا میکردند و پیرامونش بحث میکردند امّا وقتی فصل اول تمام شد، اشتیاق برای تماشای فصل دومش، حداقل بین ایرانیها، کمتر شده بود.
در دنیا، فصل اول بهخاطر ریتم کند و بازی برخی بازیگران مورد انتقاد قرار گرفت، در نتیجه فصل دوم با اکشن بیشتر و دعوت از بازیگران بهتر (مخصوصاً گلن کلوز) سعی در جبران داشت. قسمت آخر فصل دوم پر از اتفاقات هیجانانگیز بود و با یک کلیفهنگر پایان یافت. از نظر اغلب بینندگان غیرایرانی، مشکل ریتم کند در فصل دوم برطرف شده بود اما همچنان منطق روایی و شخصیتپردازیها میلنگید. بههر حال، تهران تا اینجا بهاندازهای موفق بوده که برای فصل سوم تأیید بشود، هرچند آمار دقیقی از تعداد بینندگانش ارائه نشده. فصل سوم در سال جاری میلادی پخش خواهد شد.
سازندگان تهران با وجود اینکه میدانند از تماشاگران ساکن ایران، سود مالیای نصیبشان نخواهد شد، آشکارا ایرانیان را هدف قرار داده و میخواهند بر آنها تأثیر بگذارد. اما اشتیاق ایرانیان، حتی آنهایی که با جمهوری اسلامی ایران زاویه دارند، برای تماشای ادامۀ سریال بسیار کم شده. علت چیست؟
تهران تهران که میگفتن همین بود؟
اگرچه در سریالهایی مثل هوملند (۲۰۲۰ – ۲۰۱۱) و بلک لیست (۲۰۲۳ – ۲۰۱۳) یا سینماییهایی مثل قندهار و سیریانا بخشی از ماجراها در ایران معاصر اتفاق میافتد، ولی ایران این آثار از نظر جغرافیا و کوچه و خیابان شهرهایش، شباهت چندانی به کشورمان ندارد. فیلم مأمور مخفی را باید یک استثناء دانست، چون برخی بخشهایش در ایران (البته به صورت مخفیانه) فیلمبرداری شده است.
سریال تهران که بسیاری از بخشهایش در آتن فیلمبرداری شده، نسبت به نمونههای مشابه از نظر ساختن فضای ایران و شهر تهران، اثر بهتری است و بینندۀ ایرانی حداقل در نگاه اول احساس میکند ماجراهای اثر، در ایران و شهر تهران رخ میدهد. البته با کمی دقت در کوی و برزن، تابلوهای خیابانها، پلاک موتورها و اتومبیلها و …، کلی اشتباه دیده میشود و همین برخی از ایرانیان را پس میزند. تم موسیقی سریال هم اگرچه گوشنواز است، بیشتر به موسیقی عربی شباهت دارد تا موسیقی ایرانی.
آزاردهندهترین نکتۀ تهران برای ایرانیها، لهجۀ فارسی بد اغلب شخصیتهای ایرانی است. لهجۀ نوید نگهبان (بازیگری که سرجهازی تمام فیلمها و سریالهای ضدایرانی است) از همه بهتر است، امّا او چند دهه از عمرش را در ایران زندگی کرده. شان توب (در نقش فراز کمالی) هم تا حد زیادی از پس لهجۀ فارسی برآمده است. در مورد باقی شخصیتهای ایرانی، اگرچه غالباً از بازیگرانی ایرانیالاصل استفاده شده، مشخصاً این افراد مدتها فقط به انگلیسی، فرانسوی یا عبری صحبت کردهاند. دیالوگنویسی هم اشکالاتی دارد و با گفتار معیار تطابق ندارد.
سریال حتی در پوشش مردم ایران هم دقیق عمل نمیکند. وقتی در فصل اول، صف دانشجویان معترض به نظام را در برابر دانشجویان بسیجی میبینیم، هیچ کدام به تیپ معمول دانشجویان نمیخورند و بین بسیجیان دختر، حتی یک دختر چادری هم پیدا نمیشود!
در واقع ایرانیها از هر طیف فکریای که باشند، متوجه میشود که سازندگان تهران، کشور ما را خوب نمیشناسند و اغلب پس از تماشای چند قسمت، عطایش را به لقایش میبخشند.
مهربانی بدون خیرخواهی
آن جملۀ میشل زوندر را به خاطر بیاورید که گفته بود هدف نخستش از ساخت این سریال، «مقابله با تصویر منفی از ایران بود که هدف اصلیاش نابودی اسرائیل است». تهران دشمن رژیم صهیونیستی را نه مردم عادی کشورمان، بلکه جمهوری اسلامی ایران و سپاه میداند، اما تصویر مثبتی هم از مردم عادی ایران، ارائه نمیدهد. این مسئله پیرو عملکرد (ظاهراً) مهربانانه ولی بدون خیرخواهی مقامات رژیم صهیونیستی در قبال مردم ایران است.
مقامات اسرائیلی در کنار تبریک عید به مردم ایران و حمایت از طرفداران «زن، زندگی، آزادی»، همواره از حامیان اصلی تحریمهای گوناگون و حمله به ایران بودهاند که دودش مستقیم به چشم مردم عادی کشورمان میرود! همچنین باید در نظر داشت که یکی از دلایل مهم همراهی مردم ایران با انقلاب اسلامی سال ۵۷، مواضع همیشه برحق امام خمینی (ره) در مخالفت با رژیم صهیونیستی بوده است.
هر بینندۀ ایرانی با هر عقیدهای دربارۀ جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بهخوبی متوجه دروغهای سریال میشود. در کشور ما اعدامها در ملأعام صورت نمیگیرد، در حالی که در قسمت اول سریال شاهد چنین چیزی هستیم. همچنین در قسمت اول فصل دوم، تصویر چند فرد بر دار کشیده را در اخبار تلوزیون ایران نمایش میدهند، اتفاقی که هرگز رخ نداده است. در فصل اول، توازنی منطقی بین قدرت و هوش نیروهای اطلاعاتی ایرانی و اسرائیلی وجود دارد ولی در فصل دوم، این تعادل از بین میرود و توی ذوق بینندۀ ایرانی میزند.
سخن پایانی
سریال تهران با تظاهر به رویکردی خیرخواهانه میخواهد اسرائیلیها را نه مخالف همۀ ایرانیان، بلکه صرفاً مخالف حکومت و سپاه نشان بدهد. در حالی که حتی بسیاری از طرفداران این سریال در داخل ایران، حال با دیدن جنایتهای اسرائیلیها در غزه، چهرۀ واقعی صهیونیستها را دیدهاند. تهران با آنهمه تبلیغ و خرجی که روی دست سازندگانش گذاشته، از نظر فرمی هم اثر قابلاعتنایی نیست و نمونهای از آن مثل معروف به شمار میرود که: آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی!