سوره سینما – مهدی مافی : شروع خوب یک نعمت بزرگ است. این قدر بزرگ که اگر همین متنی که میخوانید تا الان نتوانسته جذبتان کند سراغ کار دیگری میروید؛ پس بگذارید برایتان ماجرایی را تعریف کنم؛ به محض این که لئوناردو دیکاپریو از بازی در «گتسبی بزرگ» فارغ شد و کار فیلم به پایان رسید، جشنواره بین المللی کن بعد دوری از مذاکرات اعلام کرد این اثر را به عنوان افتتاحیه سال ۲۰۱۳ انتخاب کرده است؛ همان دورهای که استیون اسپیلبرگ رئیس هیئت داورانش بود، اصغر فرهادی «گذشته» را در بخش مسابقه داشت و رضا عطاران «رد کارپت» را در حاشیهاش ساخت. انتخاب «گتسبی بزرگ» همان چیزی بود که کن میخواست؛ پای دیکاپریو و دیگر ستارگان آن اثر پر زرق و برق را به ساحل کوت دازور باز میکرد و رسانهها را به مرز انفجار میرساند. غافل از این که رسانهها خیلی زود به این انتخاب خواهند تاخت. ماجرا از جایی شروع شد که تهیه کننده «گتسبی بزرگ» خبر داد فیلمش را روز ۱ می در آمریکا اکران میکند. این در حالی بود که کن از روز ۱۵ می شروع میشد. به تعبیر سادهتر فیلم افتتاحیه مهمترین جشنواره اروپا دو هفته قبل از رونمایی رسمی به انتشار میرسید. هجمهها شروع شد؛ برخی کارشناسان و أصحاب رسانه گفتند و نوشتند که فستیوال اعتبار خودش را از دست داده یا لااقل از روزهای اوج خودش فاصله گرفته. با این حال هیچ خللی در تصمیم برگزار کنندگان ایجاد نشد تا این که بالاخره پای لئوناردو دیکاپریو به فرش قرمز باز شود. بله؛ در نگاه اول خوب نیست اگر فیلم افتتاحیه جشنوارهتان دو هفته زودتر اکران جهانی خودش را آغاز کند. اما مگر کن از یک فیلم آغازین چه میخواهد؟ گرم کردن تنور فستیوال. و چه چیزی بیشتر از حواشی و حضور ستارهها میتوانست درجه گرمای این تنور را به مرز حرارت خورشید برساند؟! نه فقط کن، که برلین، ونیز و دیگر جشنوارههای سینمایی مهم جهان هیچ وقت شروع و پایان خودشان را به دست قرعه نمیسپارند تا با چاشنی شانس انتخاب شود. حال آنکه در فجر قرعه انگار سنت غیر قابل خدشهای است که مثل جواهرات سلطنتی در موزه بانک مرکزی مورد محافظت قرار میگیرد. برای همین در طول أدوار مختلف گاهی بدترین فیلمهای کل جشنواره درست سانس اول روز اول روی پرده رفتهاند و تمام حس و حال أصحاب رسانه را گرفتهاند. قبول دارم که «صیاد» اینقدر اغراق شده فیلم بدی نیست اما شمایی که مخاطب متن من هستید تا الان دیگر متوجه شدهاید که مسئلهام مصداقی نیست. بلکه همه این کلمات را در ستایش یک شروع خوب است که روی کاغذ آوردهام.
شروع خوب همانی است که اتفاقا «صیاد» هم نداشت و از آن ضربه خورد. ساخته جواد افشار که برشی از زندگی شهید علی صیاد شیرازی را به تصویر میکشد، با مشکلاتی در روایت خودش مواجه است که مهمترین آن را میتوانیم پای داستانش بگذاریم. «صیاد» از آن دست آثاری است که هر چقدر به آن زمان میدهی شروع به قصه گویی نمیکند؛ به درستی دراماتیزه نشده و اصلا شبیه یک فیلم سینمایی نیست. بلکه انگار روایتهایی مستند از برخی عملیاتهای دوران پر شکوه دفاع مقدس است. شخصیتها منظم نیستند، کارکرد آنها در فیلمنامه مشخص نیست و کست خوب آن نتوانسته بازی مورد انتظار مخاطب را به نمایش بگذارد. هرچند ساخته جدید جواد افشار از نظر تولیدی اثر نسبتا تر و تمیزی است و احتمالا میتواند روز پایانی منتظر نامزدیها یا جوایز خوبی در بخشهای فنی باشد. مگر آن که پایان غیر منتظرهای جشنواره را به سمت و سوی دیگری ببرد. پایانی که احتمالا برای همه جذابتر خواهد بود.