سوره سینما – سارا مومنی : در این یادداشت سه فیلم «ترک عمیق»، «افسانه سپهر» و «آنتیک» که در روز دوم جشنواره در برج میلاد اکران شد بررسی میشود.
ترک عمیق
سینمایی «ترک عمیق» به کارگردانی آرمان زرینکوب، دست روی موضوعی خانوادگی- اجتماعی، خاص و البته مهم گذاشته است؛ در نشست خبری، تاکید کارگردان بر برجستهکردن و بازنمایی «تنهایی»بود و تا میانههای قصه، بازی درخشان، روان و باورپذیر رضا بابک نیز همین موضوع را بازنمایی میکرد، اما اصل قصه و ماجرا که به دلیل پرداخت ضعیف سیر داستان فیلم، در پایانبندی و دیالوگ افشا شد؛ همان مفاهیم کلیدی «قمار»، «الکل» و «تجاوز» را دربرداشت.
از نقاط قوت فیلم، موسیقی، قاببندیهای درست، نماهای بسته و بازیهای قدرتمند آن است. در قاب سینمایی همه چیز سرجای خودش قرار دارد و بزرگترین مسئلهای که به چشم میخورد، فیلمنامه است. فضای فیلم کدر و مملو از ناامیدی ممتد(و همچنین مطلق)است؛ مشابه سینماییهایی که تولید و اکران شده و قبلتر به این مسئله به طور توصیفی پرداختهاند. همین باعث شده که قصه، با طرح صرف مسئله، تلاشی برای حل آن نداشته باشد. در همین نگاه توصیفی، فیلمساز تلاش داشته از آغاز قصه، مهندسی اطلاعات داشته باشد و با نکات ریزی مخاطب را به مفهومی که میخواهد برساند، اما در این امر موفق عمل نکرده است. نخ تسبیح کنشهای ریز و درشت شخصیت اصلی را، در پایان قصه و به وسیله دیالوگهای مستقیم میبینیم و این یعنی پرداخت نمایشی فیلم در همین رویکرد توصیفی هم قدرتمند نبوده است.
تصویر خانواده در فیلم ناامیدکننده است، روابط زوج سالخورده درهمریخته و هرگونه تلاش بیرونی و درونی برای حل این درهمریختگی بینتیجه است. در سینمایی ترک عمیق، با خانوادهای سست، منزجرکننده و روبهافول مواجهیم؛ درکنار دیدن دیوارهای کدر بازسازینشده و کهنه و وسایل قدیمی، با نظم و تمیزی در خانه مواجهیم که اولی نشان از حضور بدون خطای زن و دومی نشان از غیبت مرد یا حضور بدون کارکرد او در خانه و خانواده است. دیالوگ کلیدی «ما خیلی وقته با هم تنهاییم» یک خانواده «تمامشده» و بدون کارکرد را بازنمایی میکند و پایانبندی هم تیری بر بازنمایی همین ناامیدی مستمر است. این در حالیست که خانواده نهاد هستهای، اثرگذار و پرکارکرد جامعه است و مسائل اجتماعی-فردی خانوادگی پیش از اینکه بروز و ظهور بیرونی داشته باشد، در خود خانواده حل شده و مسیری روبهرشد برای اعضا ایجاد میکند.
افسانه سپهر
انیمیشن سینمایی «افسانه سپهر» با رویکرد قهرمان و موضوع مقابله با بدی به کارگردانی عماد رحمانی و تهیهکنندگی مهدی جعفری جوزانی است. ایده اولیه انیمیشن ترکیبی از قصهها و کاراکترهای انیمیشنهای خارجی است و قهرمان قصه باز هم یک کودک و پسر است. شخصیت کودک بازهم به اشتباه در موقعیت مسئولیت و تکلیفپذیری، آن هم مسئولیتهای بزرگی مانند نجات پدر، مادر، شهر و مردم از ظلم و بدی قرار گرفته و سرجای خودش نیست؛ اگرچه در این مسیر راهنما و راهبر دارد؛ اما کنش و رفتار نهایی در هر بحران، از سوی اوست و در این میان بزرگترها، ناتوان، منفعل و اسیرشده بازنمایی شدهاند. شخصیت اصلی باز هم یک پسربچه است؛ یک پسربچه که کمتر شبیه ایرانیهاست و حتی طراحی تصویری بحرانها و مسائلش (شخصیت دیوها، آلاسکا و غیره) هم شکل و شمایل غیرایرانی دارد. این مسئله باعث میشود ضرورت وجود فضای فانتزی و جهان داستان خلاقانه انیمیشن به حاشیه رفته و تمرکز بر فرم باشد.
نکته قابلتوجه در این انیمیشن، برجستهسازی موضوع «عشق» و «محبت» در خانواده با کارکرد حل مسائل است. آنچه که در نهایت نجاتدهنده است، خانواده و محبت است. هرچند پرداخت این مضمون در این انیمیشن بیش از اینکه متناسبسازی با مخاطب کودک شود، مخاطبان بزرگسال را خطاب قرار داده است.
آنتیک
سینمایی «آنتیک» به کارگردانی هادی نائیجی است که نمیتوانم به طور مشخص موضوع آن را بیان کنم؛ کساد عتیقهفروشی پس از انقلاب؟ دزدی از امامزاده؟ خرافات مردم؟ قرار دادن دین و قانون مقابل هم؟ یا فیلمی که در تبلیغات، کمدی معرفی شد و جمعیتی در صف و منتظر بود که به تماشای آن بنشیند و در نهایت جز ارائه چند طنز موقعیت و طنز جنسی، جای دیگری نتوانست مخاطب را بخنداند؟
فکر میکنم نیاز است سینمای ایران دست از سر ژانر کمدی برداشته و مثلاً از ژانر پژمان جمشیدی رونمایی کند که مخاطب بداند احتمالاً نه با فیلم کمدی، نه با فیلم خوش روایت، نه با فیلمی با قصهای مستحکم مواجه نخواهد شد؛ بلکه فیلمی در ژانر خاص پژمان جمشیدی را به تماشا خواهد نشست.
آنچه که سینمای کمدی ایران را به خود مبتلا کرده است؛ کمدی دیالوگ است و نه کمدی موقعیت. سینمایی آنتیک نیز از این قاعده بیمارگونه مستثنا نیست؛ این مسئله زمانی بیشتر توی ذوق میزند که صدابرداری ضعیف است و نیمی از دیالوگها قابل فهم نیست و اینجاست که مخاطب امکان ارتباط با فیلم، بازیها و قصه را ندارد و پیام فیلم را آشفته و سردرگم میبیند.
نکته قابلتوجه در سینمایی آنتیک، تصویر متفاوت زنان در خانواده بود. در این کمدی زنان دهه شصت، سادهلوح، سطحی وبدون کارکرد نیستند؛ بلکه فهمیده، باهوش و «همراه» هستند و آنچه که باعث تغییر و تحول شخصیت اصلی قصه میشود، کنشگری مثبت، آرام، مدیریتشده و پرورشدهنده زنی است که به او علاقه دارد.