نشریه معتبر ورایتی در نقدی از فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» ساخته پوران درخشنده تمجید کرد.
سوره سینما – به گزارش شرکت فیلمسازی خورمهر، دیوید چوت روزنامه نگار و منتقد سینما پس از دیدن فیلم «هیس!» به کارگردانی پوران درخشنده در سینما لِملی لسآنجلس نقدی از این فیلم برای نشریه ورایتی نوشت و در آن به تمجید از این فیلم پرداخت که متن کامل آن به شرح زیر است: متأسفانه، اصلاً جای تعجب نیست که فیلمی خشمگین درباره کودکآزاری و تلاشهای ناکافیِ جامعه برای مقابله با آن هنوز باید ساخته شود. البته ما هم به هیچ وجه نباید از شرایط جامعهی خودمان (ایالات متحده) خوشنود باشیم. هرچند که یافتن نمونهای حاد مشابه آنچه در فیلم هیس! دخترها فریاد نمیزنند نشان داده میشود نیازمند جستوجوی بسیار است. برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنوارهی فیلم فجر امسال و نیز برندهی جایزهی بهترین فیلم از جشنواره فیلمهای ایرانی لندن روز جمعه (اول آذرماه) در سینما لِملی لسآنجلس به روی پرده رفت.
هیس! مانند تریلرهای جنایی نوآر آغاز میشود؛ شاید شبیه شیوه روایت انتقام کرنل وولریچ در رمان عروس سیاهپوش. عروس این فیلم، شیرین نعیمی (طناز طباطبایی)، هراسان در مقابل چشمان داماد ظاهر میشود: با لباسی سفید و درخشان، به جز در قسمت پیشسینه که لکههای پراکندهی خون روشنِ تازه روی آن پاشیده است. فیلم تقریباً بهسرعت قصهاش را فاش میکند: شیرین به کشتن مردی اعتراف میکند که در کودکی بارها و بارها او را مورد اذیت و آزار قرار داده و، از همان هنگام، پنهانی در حاشیهی زندگی شیرین حضور داشته است.
پوران درخشنده، نویسنده- کارگردان (خوابهای دنباله دار، شمعی در باد)، فیلمش را، بهمانند مشتی گرهکرده، محکم ساخته است. این فیلم، که تقریباً با رنگهای خاکستری و سیاه و قهوهای فیلمبرداری شده، با جدیت بر تشکیل پرونده علیه محدودیتهای اجتماعی تمرکز میکند.. هیس! استدلال هایش را چنان کامل بیان میکند که میتوانست در دادگاهی قانونی حاضر شود و اتفاقات دوران کودکی شیرین را نیز به دقت مستند میکند: پدر و مادر و اولیای مدرسهای که نمیتوانند حرفهایی را بشنوند که دخترکِ به وضوح پریشان حال سعی میکند به آنها بگوید. (به جای توجه به کودک و حمایت از او، به دخترک دارو خورانده میشود؛ روشی که همه فکر میکنند فقط در ایالات متحده رایج است).
شیرین افشا میکند که به این علت مرتکب جرم شده که مانع قربانی شدن دختربچهی دیگری شود؛ موضوعی که میتواند در دفاعیهاش بسیار مؤثر باشد؛ چیزی که قتل را توجیه میکند. اما قانون اجازهی توجیه چنین جرمی را نمیدهد، مگر آنکه والدین دختر مذکور شکایت قانونی کنند. پدرِ قربانی دوم، نگران از لکهدار شدن « آبروی» خانوادهاش، از شکایت سر باز میزند؛ چرا که کسبه بازار ممکن است پشت سرش بدگویی کنند.
بازی طباطبایی و دختربچه با استعدادی که نقش هشت سالگی شیرین را بازی میکند و از رفتارهای شکارچیاش وحشتزده میشود. درد این دو شخصیت چنان زنده از کار درآمده که تماشا کردنش دشوار است؛ هرچند که ما ناگزیر این کار را انجام میدهیم.
برگردان به فارسی: مرضیه فرشادجو