مراسم اختتامیه هفتمین جشنواره سینماحقیقت در بینظمی برگزار شد.
سوره سینما- ما ایرانیها بینظمی و اغتشاش در آغاز و انجام مراسم مختلف را مثل اصلی مسلم پذیرفتهایم و کمتر اتفاق میافتد به خاطر آن دچار عذاب و ناراحتی شویم. برگزار کنندگان این دست مراسم از ایجاد ملال و خستگی در مخاطبانشان دلزده نمیشوند و حتی یک لحظه گمان نمی کنند که با کوتاه کردن زمان مراسم و کارگردانی درست آن به اصلی فراتر از برگزاری یک جشن و ضیافت فکر کرده اند. در آیین اختتامیه هفتمین جشنواره سینما حقیقت این بی نظمی و بیبرنامگی را میشد از لحظه ورود به سالن دید.
در حالی که اختتامیه مراسم تخصصی مثل جشنواره سینما حقیقت به اندازه مراسم عمومی تر مانند جشن خانه سینما یا جشنواره فیلم فجر برای مردم و دوستداران این نوع ضیافت ها جذابیتی ندارد و قطعا مسئولان برگزاری می دانستند سالن مملو از جمعیت نخواهد شد. مدعوین دقایقی پشت در اصلی سالن ماندند تا ماموران هماهنگی های لازم را انجام دهند، این هماهنگی ها قاعدتا در شرایط درست، باید زودتر انجام میشد. روی کارتهای دعوت زمان مراسم ساعت ۱۸ عنوان شده بود اما اختتامیه ساعت ۱۹ شروع شد.
مجری مراسم با وجود محترم بودن، مستندساز بودن و داشتن امتیازهای ظاهری مناسب، برای اجرای یک اختتامیه گزینه مناسبی نبود. یک مجری غیرحرفه ای، مثل هر فرد غیرحرفه ای در حوزهای تخصصی، نمیتواند درست عمل کند. شهرام درخشان مدیریت یک مراسم اختتامیه را نمیدانست. با ولهها و اتاق فرمان همراه نبود، در دعوت میهمانان شتابزده عمل میکرد و هیجان و شور مراسم را کم میکرد. همیشه نیتهای خوب به نتایج خوب نمیانجامد و انتخاب یک مستندساز لزوما به معنای احترام به این صنف نیست.
نامزدهای دریافت جایزه در ردیفهای اول پراکنده بودند اما برای رسیدن به سن باید مسیری طولانی را میپیمودند. بعضی از سینماگران که برای اهدای جایزه روی سن میرفتند مسیری پرپیچ و خم را طی میکردند تا به سن برسند. آیا پیشبینی چنین موضوع سادهای بخشی از کارگردانی یک مراسم نیست؟
هماهنگ نبودن اتاق فرمان با مجری، قطع ولهها و پخش بی موقع موسیقی میان سخنان ناصر تقوایی هم ضعف کارگردانی را نشان میداد. می شد پس از حضور تقوایی روی سن جمعیتی که گرد او بودند و ازدحامی بی حاصل به وجود آورده بودند از سن خارج شوند. حضور رییس سازمان سینمایی، مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی و دبیر جشنواره در کنار تعداد زیادی مستند ساز و رخشان بنی اعتماد، کیومرث پوراحمد و داریوش ارجمند نوعی ذوق زدگی در نشان دادن میهمانان جشنواره را عیان می کند که البته بازهم از ویژگی های یک اختتامیه کاملا ایرانی است. طبق یک سنت نانوشته اگر یک نفر روی سن باشد و ازدحام و شلوغی سن چشم را آزار ندهد! در آن مراسم ستارهای حضور نداشته است.
برای احترام به استاد سینما ناصر تقوایی باید فضایی آرام و دلنشین برای شنیدن سخنانش به وجود میآمد و آنچه روی سن دیدیم تنها ضعف گردانندگان مراسم را نشان میداد. در بخش تقدیر از حسن بنی هاشمی مستندساز قدیمی هم حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی و محمدمهدی طباطبایی نژاد دبیر جشنواره دقایقی روی سن منتظر ماندند. مجری آنها را زودتر از موعد به سن دعوت کرد و متوجه این موضوع نبود که ایستادن طولانی مدت آنها روی سن، نوعی بیاحترامی محسوب میشود.
معرفی هیات داوران بخشهای مختلف در اختتامیه یک رویداد سینمایی هم یک سنت کلیشهای است که از یک جشنواره به جشنوارهای دیگر تکرار میشود. گویا هیچ کارگردان یا برگزار کنندهای به این موضوع ساده فکر نمیکند که در اختتامیه یک رویداد معرفی داوران واجد اهمیت نیست. رسانهها پیشتر این وظیفه را برای مخاطبان اصلی آن رویداد انجام دادهاند. با توجه به سهل انگاری در پخش این تصاویر معرفی هیات انتخاب و داوران فقط زمان مراسم را افزایش میدهد و مخاطب را خسته میکند.
این که دبیر جشنواره سینماحقیقت به جای خواندن بیانیهای شعاری، کوتاه و مختصر صحبت کرد، قابل توجه است. این نکته که حجتالله ایوبی در مدتی که روی صندلی مدیریت سازمان سینمایی نشسته در تمام مراسم و سخنرانیهایش نوعی از هوشمندی و ذکاوت را به نمایش گذاشته و نشان داده از معدود مدیرانی است که خوب صحبت میکند و قدر واژهها را میداند، امتیاز محسوب میشود، اما این ویژگیهای فردی را باید با سیستم و روشهای نظام مند ترکیب کرد. پرونده جشنواره سینماحقیقت بسته شد، اما ماجرای برگزاری مراسم طولانی و کشدار ایرانی همچنان ادامه دارد. گویا این دور تسلسل را پایانی نیست.