رییس سازمان سینمایی امروز از کتابش در جمع سینماگران رونمایی کرد.
سوره سینما- ستاره بلادی: مراسم رونمایی از کتاب «۱۹۷۰ روز در شماره شش ژانبارت» نوشته رییس سازمان سینمایی کشور، پنجشنبه ۲۸ آذر با حضور اهالی فرهنگ و هنر در نشر ثالث برگزار شد.
این کتاب روایتگر ۱۹۷۰ روز زندگی حجتالله ایوبی در محل نمایندگی فرهنگی ایران واقع در ساختمان شماره شش خیابان ژانبارت پاریس و تعاملات او با اهالی فرهنگ است. بخش مهمی از خاطرات رایزن فرهنگی ایران بین سالهای ۸۱ تا ۸۵ شامل حضور سینماگرانی نظیر عزتالله انتظامی، رضا میرکریمی و جمشید مشایخی در فرانسه جهت معرفی فرهنگ هفت هزار ساله ایران میشود. مراسم با پخش گزارشهای تصویری از جشنواره هنر ایرانی در پاریس به نام بهار ایرانی، مراسم شب حافظ در کاخ ورسای، هفته فرهنگی ایران و نمایشگاههای مختلف هنری و فرهنگی که در دوران مسئولیت ایوبی در مقام رایزن فرهنگی ایران در پاریس برگزار شده بود آغاز شد.
حجتااله ایوبی در سخنرانی خود ضمن تشکر از حضور اهالی هنر و فرهنگ در مراسم رونمایی کتاب خود به حساسیت حوزه فرهنگ اشاره کرد. نویسنده ۱۹۷۰ روز در شماره شش ژانبارت گفت: مردم فرانسه هنر ایرانی را میفهمند. شخصا گمان نمیکردم یادداشتها و خاطرههای من قابل چاپ باشند و ارزش چاپ داشته باشند. همیشه این نگرانی را داشتم که در خاطرهنویسیها خود نویسنده برجسته است و من نمیخواستم خودم برجسته باشم. برای این در مقدمه هم نوشتم میخواستم هنر ایران برجسته شود.
ایوبی در مراسم رونمایی از کتاب تازه خود گفت: جهان فرهنگ ایران را دوست دارد. هرجا سخن از فرهنگ ایرانی باشد همه درها باز است. وی تصریح کرد ایران گنجینه هنر است. ما مطمئن بودیم بهترین هفته فیلم در هر سالنی که در اختیار ما قرار میگیرد را برگزار میکنیم. ایران این عظمت را داشت و دارد. زبان فرهنگ و هنر میتواند معجزه کند. من معتقدم به نام ایران میشود هر اقدام مثبت فرهنگیای انجام داد.
فرشته طائر پور در بخشی از این مراسم گفت: کسی که با این نظم خاطرات روزانه را چاپ میکند به کار خود مطمئن است و میخواهد در بستر تاریخ ماندگار شود. طائرپور خطاب به ایوبی گفت: زمانی که شما به عنوان معاونت سینمایی انتخاب شدید خیلیها شما را نمیشناختند و تعجب کردند. عده معدودی میدانستند چه اتفاقی دارد میافتد. شما این روزها میتوانید حرف دل ما را با شجاعت بیشتری بگویید. رییس انجمن تهیه کنندگان سینمای ایران گفت من آرزو میکنم خیلی زورد شاهد روزنگار شما در عرصه سینما و در سمت مدیر سازمان سینمایی باشم. او با اشاره به فیلم حاجی واشنگتن گفت: ایجاد نظم و مدیریت فرهنگی در داخل کشور خیلی سختتر است. آقای ایوبی با وجود همه کژ اندیشیهایی که وجود دارد نصف راه را پیمودهاند. در خارج از ایران اگر حرف حق داشته باشید راه را پیدا میکنید. اینجا حتی اگر حرف حق داتشته باشید صدای شما شنیده نمیشود.
فرشته طائر پور ابراز امیدواری کرد در سایر حوزههای فرهنگ و هنر به خصوص سینما شاهد اتفاقاتی به بزرگی اتفاقات آن ۱۹۷۰ روز باشیم. یونس شکرخواه دیگر سخنران مراسم بود که محورهای کلیدی سخنان خود را در چند گام بیان کرد. در گام اول به نثر روان و خوش ساخت کتاب اشاره کرد و این را مدیون سابقه ژرونالیستی دکتر ایوبی دانست و گفت: در این کتاب درست مثل یک اثر سینمایی جا به جا پس زمینه گذاری انجام شده است و فلاش بک و فلاش فورواردهای به موقع در کتاب دیده میشود. به عنوان گام دوم این استاد مطرح علم ارتباطات سختان خود را اینگونه ادامه داد: متن کتاب مشخصا متکی به افراد بود. نکته سوم نقش رفتار ارتباط گرانه راوی کتاب بود. وی تصریح کرد: هیچ چیز شکل نمیگیرد مگر در سایه ارتباط. نویسنده در این کتاب مخاطب را سکانس به سکانس با تصویر افراد مختلف آشنا میکند. شکر خواه گفت: ارتباط گری این است که من خانه فرهنگ ایران را دارم اما خانه را باید از این کادر محدود به بیرون بکشم. ایوبی با این نوع گزارش گری نشان داد این کتاب یک سناریو مشخص دارد. کتاب با یک پراز شروع میشود و به پرواز برگشت ختم میشود.
نوسنده کتاب «انفجار بزرگ خاموش»حضور ایوبی به عنوان مدیر سینمایی را غنیمت دانست و افزود: قبیله روشنفکری باید صحنه اجتماعی را در اختیار او قرار دهد تا ایوبی به عنوان یک متخصص فرهنگی بتواند بین فرهنگ و تجربه اجتماعی نقش تسهیل گر خود را ایفا کند.
رضا میرکریمی که بخشی از کتاب ایوبی درباره او است گفت: ۱۳ سال پیش قرار شد فیلم «کودک و سرباز» در پاریس اکران شود. آن روزها بسیار تعجب کردم که رایزن فرنگی به من زنگ زد. اولین بار بود که این اتفاق میافتاد و تا قبل از آن رایزنها خیلی حضور موثری نداشتند. آقای دکتر با من تماس گرفتند و گفتند ما چه کمکی میتوانیم به شما بکنیم. این اولین سفری بود که با چمدان خالی برگشتم و فرصتی برای خرید سوغاتی نداشتم اما بسیار پر بار بود. همانجا متوجه شدم ما با یک ذهن بلند اندیش و کار بلد مواجه شدیم. در این کتاب آمده است که درهای فرانسه به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا به روی ایران باز بود. من میگویم این راه را آقای ایوبی باز کردند. تا جایی که بسیاری از سیاستمداران ما از اعتبار آقای ایوبی برای امتیازاتی که میخواستند در حوزه سیاست بگیرند استفاده میکردند و این افتخاری برای فرهنگ است. چیزی که در معاشرت با ایشان لذت بخش است میزان مسئولیت و علاقه به فرهنگ ایران است.
کارکردان فیلم «یک حبه قند» اظهار داشت: رایزنهای فرهنگی از سفرا مهمتر هستند و کارهای بزرگتری میتوانند انجام دهند. خوشحالم ایشان رییس سازمان سینمایی هستند. وی افزود: زمانی که از من پرسیدند ایشان را برای وزارت پیشنهاد کردم. چرا که به دلیل حاشیههای ایجاد شده برای سینما نگران آبرو و موقعیت و شخصیت علمی ایوبی شده بودم. البته اتفاقات خوبی در این مدت کوتاه افتاد. کسی که علمی و صادقانه به مقولهای نگاه کند خیلی زود پیشرفت خواهد کرد. میرکریمی اضافه کرد: ایشان بعد از گذشت از میدان مینی که ایجاد شده بود طرحهای بلند مدت خود را برای سینما در نظر دارند که خیر و برکت فراوانی برای اهالی سینما خواهد داشت. وی اظهار داشت: به جرات بهترین رایزنی فرهنگی در دوره مدیریت ایشان بود. خاطرات ایشان الگویی برای کسانی است که از این پس میخواهند در این حوزه کار کنند. این یک سند آموزشی برای افراد است که بگوییم با امکانات کم چگونه میتوان فعالیتهای گسترده کرد. ایشان با لفظ گنج از خانه فرهنگ ایران در پاریس یاد میکنند چون حقیقتا توانستند از آن خانه کوچک گنجی برای پیشبرد اهداف فرهنگی تهیه کنند.
رخشان بنی اعتماد هم چند جمله صحبت کرد: احراز یکی از مسئولیتهای حساس فرهنگی هنری مملکت ما در دست توانای فکر و قدرت کسی است که خودش از اهالی عرصه فرهنگ و هنر بوده و دغدغه فرهنگ دارد. بدون اینکه قصد توهین به مدیران را داشته باشم باید بگویم ما سینماگران تاکنون مدیران ما خود را برآمده از هنر و فرهنگ نمیدانستیم. بنی اعتماد در مورد کتاب به جرات و شهامت گزارش نویسی اشاره کرد و گفت: جدا از بررسی تخصصی محتوا فکر میکنم اینگونه نوشتهها برای شکستن موانع و بازکردن مسیرها بسیار مهم هستند. تعداد اندکی از رایزن های فرهنگی نیم نگاهی به مقوله فرهنگ داشتند. تجربههای ما اینطور بود که اگر در جایی به عنوان نماینده سینمای ایران حضور پیدا میکردیم آرزو داشتیم کسی از طرف رایزنی فرهنگی حضور پیدا نکند. چرا که رایزنان فرهنگی به عنوان کشیش و بازرس حضور داشتند و ما فقط باید به دنبال پیدا کردن جواب به رایزن فرهنگی میگشتیم. خاطرات بسیار تلخی از حضور سینمای ایران و نادیده گرفته شدن توسط متولیان رایزنیها دارم.
کارگردان فیلم خون بازی گفت: من فقط چند روز از آن ۱۹۷۰ روز را با همراه رایزن فرهنگی ایران بودم. روزهای اول نمیدانستم برنامه ریزی چنین نمایش فیلمم از طرف رایزنی فرهنگی است. خاطرم هست وقتی متوجه شدم با توجه به تجربههای گذشته عصبی شدم و موضع گرفتم چون اصلا نمی خواستم به عنوان نماینده تفکر خاصی ظاهر شوم. تفکری که بنای آن بر این بود که وظیفه ما فیلمسازان حضور در عرصههای بینالمللی به عنوان نمایندگان سیاسی و پروپاگاندا در خارج از ایران بود. اما بعد از دیدار با آقای ایوبی و خرازی در مراسمی که با حضور هنرمندان مقیم در خارج ایران برگزار شده بود برای اولین بار به عنوان یک فیلمساز در سفارتخانه جمهوری اسلامی قد کشیدم. ما با یک دید وسیع غیر سیاسی به مقوله فرهنگ مواجه بودیم. به لحاظ تاریخی و فرهنگی سابقه گزارش نویسی و خاطره نویسی توسط چهرههای ما خیلی شناخته شده نیست در حالی که در دنیا بسیار حائز اهمیت است. شما شهامت انتشارات یادداشت ها را داشتید که این از حرکت های فرهنگی بسیار موثر است. این کتاب الگویی برای کسانی که افتخارشان بازگرداندن بودجههای فرهنگی به نمایندگیها هست شمرده میشود. شما با این بودجه کم توانستید اتفاقات بزرگ را رقم بزنید.
در مراسم رونمایی کتاب تازه ایوبی حسامالدین آشنا ضمن قدردانی از رویکردی که در این کتاب گزارش شده است به سه وجه یک فعالیت فرهنگی اشاره کرد. این سه وجه عبارتند از وجه رایزنانه، وجه سیاست مدارانه و وجه روشنفکرانه. تعریفی که از رایزن فرهنگی در این کتاب مشاهده میشود به معنای یک ارتباط دهنده بین فرهنگی است. آشتی دادن دیانت و دنیای جدید وظیفه یک رایزن فرهنگی است. آشتی دادن علم سیاست با مفاهیم اخلاقی بنیادین دینی مهمترین کاری بود که حجتالله ایوبی انجام داد. آشنا گفت: برای باز شدن مسیرها باید از مشترکات شروع کرد.حجتالله ایوبی کشف کرد مشترکات در امور مشترک فطری انسانی نهفته است. این کشف بزرگ راه ورود به هر فرهنگی است. او از موسیقی نقاشی و تئاتر آغاز کرد. او از زبانی آغاز کرد که در زبانهای مختلف مشترک است. یعنی زبان اخلاق و هنر و انسانیت. با این همه ایوبی متهم ردیف اول در تهران است. به جرم اینکه او رایزن نمایشی است و رایزن کارهای بنیادین نیست. در نهایت خوشحالم که این کتاب میتواند منبعی برای استناد فعالیتهای فرهنگی باشد. امیدوارم از امشب امید بیشتری داشته باشیم.
در ادامه مراسم رونمایی از «۱۹۷۰ روز…» علی مرادخانی گفت آشنایی من با ایوبی از زمان رایزنی ایشان آغاز شد. معمولا رایزنهای فرهنگی حوزههای تخصصی هنری کشورهای مقصد را نمیشناسند. ایوبی ارتباطات بسیار خوبی با اکثر هنرمندان و حوزههای هنری داشتند. موسیقی و تئاتر حاشیه عرصههای فرهنگی نیست. این کتاب نشان میدهد فردی که نگاه فرهنگی به موضوع رایزنی دارد در حوزه خود مطالب مهمی را کشف میکند تا بتواندارتباط موثرتری برقرار کند. مسئولان کشور با شناخت افکار یکدیگر میتوانند حرکت دقیقتری به سمت پیشرفت داشته باشند.
سیف الله صمدیان دیگر سخنران مراسم بود: ما باور کردیم به سیاست احتیاج داریم اما م یخواهم جمله ای بگویم: هیچ هنرمندی محتاج دولت خود نیست اما هر دولتی محتاج هنرمندان اصیل خود است. دولتمردان و حتی رایزنان فرهنگی فرصت نمیکنند فرهنگ کشور خود را جدی بگیرند. هیچ دولتی نتوانسته است هنرمندان ریشهای را در روز از بین ببرد. آقای ایوبی مثل یک دونده ماراتن موقعیتی را در این سالها به عهده گرفت و نقطه اشتراک هنرمند و اهل فرهنگ و مسئول دولتی را به ما نشان داد. به ما گفته اند این دولت امید و تدبیر است. برای اینکه نا امید نباشیم باید بگویم بسیار خوشحالم که درکی که از حضور آقای ایوبی در پاریس و جشنواره فیلم کن داشتم، این است که از کنار تمام مشکلات با در نظر گرفتن ظرایف گذشت. موقعیتی که ایشان در این کتاب ذکر نکرده است بسیار محدودتر از آن چیزی است که در حقیقت اتفاق افتاد. چرا که ایران در داخل و خارج بسیار مورد فشار فرهنگی قرار میگیرد. هر نمایش هنری در خارج از ایران نشان دهنده این بود که هنرمند نماینده پرویاگاندای دولت است. کاری که آقای ایوبی کرده این است که در این کتاب درست مثل یک سینماگر و فیلمنامه نویس با یک دکوپاژ عمیق ما را به یک پایان امیدوار کننده و هوشمندانهای رهبری میکند.
در پایان مراسم رونمایی «۱۹۷۰ روز …» حجتالله ایوبی ضمن تشکر از حاضران بیان کرد: باید خوشحال باشیم در دولتی هستیم که آشنا با این نگاه باز و فهیم در کنار رییس جمهور ما به عنوان مشاور فرهنگی قرار دارد. باید یاد کنم از دو چهره فاخر و برجسته این مرز و بوم. اول آقای احمد جلالی سفری ایران در خارج از کشور و نماینده فرهنگی ایران در یونسکو. فردی که دو سال رییس مجمع عمومی یونسکو بود. و دوم صادق خرازی که نماد یک سفیر دانا و توانای جمهوری اسلامی ایران است. رییس مجلس سنای فرانسه اشاره کرد روابط فرهنگی ایران و فرانسه به دو دوره قبل و بعد از صادق خرازی تقسیم میشود.
** بخشهایی از کتاب
از آقای کارمیتز پرسیدم، راز عشقش به کیارستمی چیست؟ پاسخش را هیچگاه فراموش نمیکنم. گفت:عباس به ما یاد داد چگونه میتوان با هزینه اندک در برابر هالیوود مقاومت کرد.
با آقای میرکریمی تماس گرفتم. همدیگر را نمیشناختیم. راستش را بخواهید هیچ گرم نگرفت. کنایهای زد که مگر سازمان فرهنگ و ارتباطات از این کارها هم میکند. نمیدانم چرا ولی هیچ کدام از اهالی فرهنگ و چهرههای سرشناس مانند میرکریمی، حاتمیکیا و مجید مجیدی و حتی مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از رایزن فرهنگی انتظار کار درست و حسابی نداشتند.
خانم طائرپور را همه از اهالی سینما میشناسند. اما این بار او با گروه موسیقی آمده بود و گروه آرین را او به فرانسه آورد تا نشان دهد بانوان ایرانی هم دست از سنتها نمیکشند.
همنشینی با آقای مجیدی واقعا دلپذیر بود. او واقعا به رنگ خداست و نرمی و لطافت آواز گنجشکها جزء وجودش است. برای بزرگداشت دوفوشه کور باید مردی از جنس حافظ و سعدی، مردی به رنگ ایران، چنین رسالتی را انجام میداد.
جمشید مشایخی بهترین گزینه بود. وقار و ادب ایرانی و تواضع و فروتنی اش او را به آقای اخلاق سینمای ایران تبدیل کرده است. او به شایستگی میتوانست نماینده ملت ایران باشد.
سینمای آرلوکن یک هفته کامل را با فیلمهای ایرانی برنامه ریزی کرد.دونده، ساز دهنی، مزاحمها، رهایی، انتظار، نان و کوچه، باشو غریبهای کوچک، دو خواهر، گربه شکسته، قلم چرا و چطور؟ ابرقدرتها، نان و کوچه، زنگ تفریح، منم میتوانم و سیاه و سفید، نمونههایی از فیلمهای اکران شده در این هفتهاند. چه روزهای پرافتخاری برای ایرانیها که هر روز میتوانستند رفقای فرانسوی خود را به نمایشی، فیلمی یا کنسرتی دعوت کنند، واقعا همه جا سخن از ایران بود. ایرانیها در اوج افتخار بودند.
آقای کارمیتز میخواست بگوید فرانسویها به سینمای ایران نیازمندند، جا داشت به خود ببالم و احساس غرور کنم چهرهای دیگر از سینمای ایران را میدیدم با خودم میگفتم، واقعا رایزنهای واقعی کشورمان سینماگران خوب ما هستند.
چهرههای حاضر در این مراسم عبارت بودند از مسعود پاکدل، رخشان بنی اعتماد، احمد امینی، رضا میرکریمی، کامبیز نوروزی، محمد حاتمی، محمد رحمانیان، سیفالله صمدیان، فرشته طائر پور، یونس شکرخواه، پرویز پرستویی، حسامالدین آشنا،
«۱۹۷۰ روز در شماره شش ژانبارت» با ۳۲۰ صفحه، تیراژ ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان توسط نشر ثالث در اختیار علاقمندان قرار گرفت. حجتالله ایوبی پیش از این آثاری چون «هنر و سیاست»، «سیاست گذاری فرهنگی در فرانسه: دولت و هنر» و «اکثریت چگونه حکومت میکند؟» را به چاپ رسانده است. نشر ثالث پس از «۱۹۷۰ روز…» گزیدههایی از مقالات شمس تبریزی نوشته حجتالله ایوبی را به انتشار خواهد رساند.