نمایش «ویتسک» به کارگردانی رضا ثروتی ترکیبی از سینما و تئاتر در اجرایی خلاقانه و ویژه است. سوره سینما – محمد کارت: نمایش «ویتسک» به کارگردانی رضا ثروتی کاملا برمبنای خلاقیت و هوشمندی در بهرهگیری صحیح از تکنولوژی اعم از صدا و تصویر درتئاتر شکل گرفته است. مخاطب همواره با تصاویری بدیع از ترکیب منسجم و کم نظیرِ بازیگر، نور، صدا، طراحی صحنه و لباس، چهره پردازی و غیره روبه رو است. گاهی آنچنان این حض بصری که توأمان با ارائه مفهوم است تماشاگر را به وجد میآورد که او بعد از دیدن هر تابلو چند لحظهای را باید در مکاشفه چگونگی اجرای این میزانسنها به کنکاش بپردازد.
داستان این نمایش میتواند روایتی از زندگی معاصر و شخصیتهای آن مصداق بیرونی در جهان امروز داشته باشند. اما زاویه نگرش رضاثروتی به نمایشنامه«ویتسک»گئورگ بوشنر نویسنده آلمانی، روایتی اکسپرسونیستی را دراین نمایش رقم میزند و از متن فراتر میرود. مخاطب با تماشای «ویتسک» به درون ذهن آدمهای نمایش وارد میشود. این ورود به دنیای ذهنی دست کارگردان را برای ایده پردازی و ایجاد فضایی خلاق بازگذاشته است. ساختار این نمایش مبتنی بر تصویری کردن درون شخصیتها و خلقکردن یک درام و کشمکش عاطفی است. نمایش با ورود موزیانه یک موش بزرگ که به شکل فانتزی ساخته شده به زندگی خصوصی شخصیت محوری کار یعنی ویتسک آغاز میشود که شاید ابهامی در ذهن تماشاگر از ضربالمثل موش دواندن در زندگی دیگران به وجود آورد. از همین ابتدا ثروتی تکلیفش را با تماشاگر مشخص میکند و به او میفهماند که با چه نوع نمایشی روبه رو است.
شخصیت ویتسک مردی است که به همسرش عشق میورزد و به گفته خودش از تمام دنیا تنها او را دارد. ویتsک که از راه خدمتکاری و گماشتگی پول درمیآورد، توانایی جسمی و طرز پوشش و رفتارش مطابق باهمین شغل درهم و ژولیده است. او که زمام امور زندگی و شخصیت خود را به دست فرمایشات دکتر و اربابش سپرده رفتاری سردرگم دارد. در این بین مردی شیک پوش سر راه همسرش قرار میگیرد که کاملا به لحاظ ظاهری و اصالت رفتار، مشخصات یک مرد ایده آل را برای زن دارد . وجه تمایز این مرد با ویتسکِ پریشان، زن را جذب میکند و اینجا است که خیانت شکل میگیرد. ویتسک با حرافی و صحبتهای طعنهآمیز دکتر و اربابش، به همسرخود مشکوک میشود و به این خیانت پی میبرد و در نهایت دستش به خون عشق خود آلوده میشود.
مرتضی اسماعیلکاشی که با نمایش قبلی رضاثروتی«مکبث» در نقش لیدی مکبث به خوبی درخشید شخصیت ویتسک را در این نمایش بازی میکند، که اینبار نیز توانایی و تسلط کامل او بر بدن و بیانش به چشم میآید. شخصیت دکتر را اصغرپیران که پیشتر نیز با ثروتی همکاری داشته است بازی میکند. او همواره تماشاگر را به واسطه صدای متفاوت خود نوع طراحی گریم و لباسش متحیر و متعجب میکند و انتخاب بسیار مناسبی برای این کاراکتر بوده است. شخصیت ارباب را مهدی کوشکی بازی کرده است. او قرار است شخصیتی تَن پرور و چاق با رفتاری مشمئزکننده را بازی کند اما اجرای این شخصیت را بیشتر مدیون تَن پوش چاق و گریم متفاوتش است. طراحی صدا به گونهای است که دیالوگهای شخصیت دکتر و ارباب از باندها شنیده میشود.
این قضیه میتواند نشانهای از دانای کل بودن آنها بر جهان نمایش باشد. همسر ویتسک را پانته آپناهیها در این نمایش بازی میکند که از پس ارائه آن نقش برآمده است. بابک حمیدیان نیز ایفاگر شخصیت مردی است که از همسر ویتسک دلربایی میکند او با توانایی خود لحظات پرانرژی و خوبی را در نمایش رقم زده است
«ویتسک» درعین اینکه یک تئاتر به معنای واقعیاش است، در آن با هوشمندی از تکنیکهای سینمایی استفاده شده است. به طور مثال لحظهای که ویتسک به همسرخود و گوشواره جدید او شک میکند، ثروتی با خلاقیت توجه تماشاگر را همراه با ویتسک به گوش بزرگ زن و گوشواره بزرگترِ آویزان از آن معطوف کند. مانند سینما که کارگردان نقاط مهمی را که دوست دارد تماشاگر از اهمیت آن در صحنه پی ببرد با نمای درشت نشان میدهد. صحنهای که زن با آن مرد در خانه هستند و ویتسک بیرون خانه دستگیره درب را تند تکان میدهد و سعی در بازکردن آن دارد. در این لحظه تماشاگر بی شک اینسرت دستگیره درب را میبیند. یا درحین اجرا مرد اسکیت باز با حرکات نفسگیر، تماشاگر را مجذوب خود میکند، مطمئنا مخاطب در دلش همواره بابک حمیدیان را برای این توانایی تحسین میکند، اما در پایان نمایش و در رورانس بازیگر دیگری که کاملا طراحی لباس ، گریم و قدوقوارهاش مطابق با بابک حمیدیان است، اسکیت به پا وارد میشود کسی که بَدل بابک حمیدیان بوده و همین استفاده از بَدل، تکنیکی سینمایی به حساب میآید که ثروتی با زیرکی به تماشاگر رَکب میزند، استفاده از تکنیک اسلوموشن در چندجایی از نمایش به جا استفاده شده است. میزانسنهای زیاد دیگری هم وجود دارد که گاهی به مَدد طراحی نور مهندسی شده است. خلاقیت رضا بهجت در طراحی نور تلفیق زیبایی از تئاتر و سینما را رقم میزند و لحظات بی بدیلی را برای تماشاگر میسازد.
ریتم نمایش کمی در شروع کُند است. شاید در نقاطی از کار منطقی باشد که با حذف لحظههایی، ریتم نمایش روانتر شود. در پارهای از کار تماشاگر در مواجهه با بُمبارانی از خلاقیت بصری قرار میگیرد و با کار همراهی میکند. خوب است که ثروتی در مقام کارگردان متوجه باشد که برای دست یابی به یک نمایش خوش ریتم و جذاب نباید مرعوب میزانسن ها شود و از بین آنهایی که در پیشبرد مفهومی اثر، تاثیرگذارند ایدهها را گلچین کند.
در سالهای اخیر استفاده از پروژکشن و تکنولوژی در تئاتر تبدیل به یک اِپیدمی شده است. اما در بیشتر این نمایشها تکنولوژی به عنوان عنصری نَچسب در کلیت فرم و محتوا خودنمایی میکند . اما در «ویتسک» این عناصر کاملا در خدمت کار است. کیفیت اجرایی و مفهومی «ویتسک» تنیده شده در همین امکانات است.
زبان این نمایش کاملا همه فهم است و تماشاگر بین المللی نیز بدون آنکه بخواهد درگیر زبان فارسی نمایش شود از روایت و مفهوم آن سر در میآورد. از این رو «ویتسک» میتواند نماینده آبرومندی از تئاتر ایران در دیگر نقاط دنیا باشد. از طراحی و ترکیب صدا و موسیقی بامداد افشار نیز نمیتوان گذشت چرا که تخصص او کارکردی مناسب در این نمایش داشته است و ترکیب صحیح صدا پخش آن را به سیستم دالبی که یک تکنیک سینمایی است نزدیک میکند. رضا ثروتی کارگردان جوان و خوش فکری است که در چند نمایش اخیر خود مانند «مکبث» و «عجایب المخلوقات» مسیری جذاب و خلاق را در تئاتر پیداکرده که در نمایش «ویتسک» این روند را نه تکرار بلکه تکمیل کرده است. امید است که او همچنان به فکر پیداکردن ایدههای جدید اجرایی باشد و از تکرار ایدههای خود بپرهیزد تا این گونه تئاتری را در مسیری درست هدایت کند و آثارش الگویی مناسب برای تلفیق صحیح مفاهیم در فرمی دلچسب باشند. در شرایطی که اغلب کارگردانان تئاتر بیش از آنکه بر روی انتخاب متن و چگونگی فرم اجرایی بدیع، تعقل و تفکر کنند، در تَب و تاب استفاده از چهرههای سینمایی برای جذب مخاطب هستند. رضاثروتی روندی را پیش گرفته که تماشاگر برمبنای دیدن تئاتری بااصالت و خلاق به سالن میآید نه به واسطه تقدم حاشیه بر متن. از این رو خوشبختانه سالن در نمایشهای این کارگردان پُر از تماشاگر است و آثارش نبض تئاتر نسل جوان را زنده نگاه میدارند.