کارگردان «عاشقها ایستاده میمیرند» تأکید کرد این فیلم به دنبال تصویر کردن روابط انسانی در جنگ است.
سوره سینما-آبان عسکری: شهرام مسلخی امسال با فیلم «عاشقها ایستاده میمیرند» در سی و دومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. او هم مثل سالم صلواتی دیگر فیلمساز حاضر در بخش فیلم اولیها به سراغ جغرافیای کردستان رفته و داستانش را در این منطقه به تصویر کشیده است. فیلمی با موضوعی متفاوت در ژانر جنگی که میتواند فتح بابی باشد برای ساخت فیلمهایی با نگاه متفاوت نسبت به جنگ. با این فیلمساز درباره حضورش در جشنواره فجر صحبت کردیم.
در فیلم اول به سراغ زوایایی از جنگ رفتید که به نوعی خط قرمز سینمای جنگ محسوب میشود. چه شد که سراغ این موضوع رفتید؟
شهرام مسلخی: ابتدا بگویم که «عاشقها ایستاده میمیرند» اولین فیلم من نیست. فیلم اول من «لانههای سوخته» بود که پروانه ساخت نداشت و در ایران اکران نشد و مورد بی مهری قرار گرفت. وقتی برای اکران عمومی این فیلم به کردستان عراق رفته بودم پلیسی عراقی که مدارک من را هنگام عبور از مرز چک میکرد پرسید که در ایران کسی را به فلان اسم میشناسم. وقتی بیشتر با هم صحبت کردیم برایم تعریف کرد که زمان جنگ ایران و عراق در یک عملیات همه کشته میشوند و فقط این دو نفر زنده میمانند آنها هم بعد از یک درگیری و وقتی سرباز ایرانی پایش روی مین میرود و سرباز عراقی مین را خنثی میکند با هم دوست میشوند. آن موقع فکر کردم این موقعیت میتواند دستمایه ساخت یک فیلم سینمایی باشد.
خودتان فیلمنامه را نوشتید؟
ابتدا از فریدون فرهودی دعوت کردم تا بر اساس این داستان یک فیلمنامه بنویسد. نسخهای که ایشان نوشت خیلی جنگی بود و من دوست نداشتم که فیلم را به سمت جنگ و درگیری ببرم. دوست داشتم قصه بعد از جنگ روایت شود.
چرا؟ نمونه موفق در این زمینه کم نداریم.
بنا بر کارشناسیهای انجام شده نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا یکی از ضعفهای اساسی سینمای جنگ این است که مخاطب فکر میکند در فیلمهای جنگی دشمن احمق فرض شده است. برای اینکه به این سمت نروم خودم شروع به نگارش کردم و در مقاطعی از همراهی فرهاد طبنوری استفاده کردم.
حمایت تهیهکننده را چطور جلب کردید؟
یوسف صمدزاده فیلم قبلیام را دیده بود و برای تهیهکنندگی این فیلم اعلام آمادگی کرد. البته سرمایهگذار فیلم به نوعی خودم بودم.
موقع دریافت پروانه ساخت از مضمون فیلم ایراد نگرفتند؟
اصلاحاتی را عنوان کردند که ما هم با اعمال آنها موفق به دریافت پروانه ساخت شدیم.
فیلمسازان کرد ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارند. نوعی تازگی در نگاهشان به مفاهیم انسانی پیداست.
در خانوادههای کرد اهمیت زیادی به نوستالژی داده میشود. در واقع فیلمسازان کرد از نوستالژی و گذشته خود بسیار الهام میگیرند. شاید یکی از دلایلش این باشد.
کار در کردستان عراق چطور بود. با گرمای تابستان و استرسهای مدیریت گروهی که کار در این فضا را برای اولین بار تجربه میکردند چه میکردید؟
کردستان عراق در فصل تابستان بسیار گرم بود. بعضی از گزینههای مورد نظرم در بازیگری و عوامل وقتی با شرایط کار آشنا میشدند همکاری را نمیپذیرفتند برای من هم بسیار مهم بود که گروهی داشته باشم که بتوانم بیشترین همراهی، همیاری و آرامش را در این فضای سخت از آنها دریافت کنم. خوشبختانه با همراهی همه عوامل و بازیگران این اتفاق افتاد. به طوری که برنامهریزی ۴۵ روزه برای فیلمبرداری داشتیم ولی در ۲۷ روز کار را تمام کردیم.
پوریا پورسرخ در طی این سالها در نوعی از نقشها قالب گرفته است. برای انتخاب او چه چیزی را در نظر گرفتید؟
جالب است بگویم که هر کس که تا الان فیلم را دیده از بازی پوریا پورسرخ و کیفیت متفاوتی که او ارائه کرده تعریف کرده است. پورسرخ یک بازیگر است و بازیگر تفاوتش با آدمهای دیگر این است که میتواند از پس نقشهای مختلف به خوبی برآید. پوریا باید زبان کردی یاد میگرفت یعنی تلاشی مضاعف برای متفاوت کردن بازیاش از بازیهای قبلی. بسیار برای این نقش زحمت کشید و نهایتا چیزی را ارائه کرد که میتوانم به جرات بگویم بهترین نقشی است که تا به حال بازی کرده. اگر در بخش فیلم اولیها جایزه بازیگری داشتیم قطعا بازی او دیده میشد.
نگران نبودید به خاطر مضمون فیلم از رقابت در جشنواره فجر بازبمانید؟
وقتی اسم فیلم در لیست اول اعلام شد خیلی خوشحال شدم و فکر کردم که احتمالا عینک بدبینی کم کم دارد برداشته میشود. به نتیجهای که از جشنواره فجر میگیرم خوشبینم.
نظرتان درباره سبک فیلمهای آپارتمانی چیست؟ برای فیلم اول گزینه راحتی به نظر میآید. دوست نداشتید به این سمت بروید؟
اتفاقا خیلی روی این نکته تأکید داشتم که برای راحتی بیشتر در ساخت فیلم کمفروشی نکنم. مخاطب دوست دارد فضاهای جدید با کاراترهای جدید ببیند. در سالهای اخیر حجم فیلمهای آپارتمانی که در دو لوکیشن خانه، زندان، بیمارستان و دانشگاه خلاصه میشود زیاد شده و کاراکترها هم همه شبیه به هم شدهاند. سبک فضای آپارتمانی دچار آسیب شده است. دوست داشتم به سمت جغرافیایی بروم که مخاطب موقع دیدن فیلم علاوه بر اینکه یک فیلم میبیند حس کند به دل طبیعتی راه یافته که پیشتر ندیده.
انتظارتان از جشنواره فجر؟
بیشتر دوست دارم درباره انتظار مردم از جشنواره صحبت کنم. چیزی که برایم مشخص است این است که مردم امسال انتظار بیشتری از جشنواره فجر دارند خوشحال میشوم اگر بتوانم قسمت کوچکی از این انتظار را برآورده کنم.
فیلم بعدی؟
«عشق پیری». یک طنز اجتماعی درباره پیرزنی در حال مرگ که عاشق میشود.