هما روستا به عنوان بازیگری گزیدهکار تصویری خاطره انگیز در سینمای ایران دارد.
سوره سینما- هما روستا از آن دسته بازیگران تئاتر ایران است که پیوندش با سینما اگرچه کم بوده اما قطع نشده است، به نظر می رسد تعلق خاطر اصلی او حضور در تئاتر بوده و بهمین دلیل بخش اعظم کارنامه اش را باید به تئاتر اختصاص داد و به بررسی آن بخش پرداخت. اما پرسونایی که از این بازیگر در سینمای پس از انقلاب اسلامی سراغ داریم با دو فیلم گره خورده و شاخص شده است. هر دو فیلم، آثاری هستند که علاوه بر توجه در جشنواره فیلم فجر، از سوی مردم تائید شده اند و منتقدان هم کم و بیش آنها را دوست داشته اند.
نام هما روستا در سینما بی شک با «از کرخه تا راین» و «پرنده کوچک خوشبختی» گره خورده است. دو نقش متفاوت که سیمایی منحصر به فرد از این بازیگر می سازند. در دهه ۶۰ و دورانی که هنوز سینمای ایران برای یافتن ستارگان تازه و بازیگرانی با هویت و مناسب برای دوران جدید فرهنگی به دنبال چهره مناسب می گشت روستا که سابقه فرهنگی و هنری پرباری داشت در ملودرامی خانوادگی مقابل دوربین رفت.
«پرنده کوچک خوشبختی» به کارگردانی پوران درخشنده به همان اندازه که فیلم عطیه نوجوان کرو لال فیلم بود، فیلم خانم معلمی بود که می کوشید نور امید و اعتماد به نفس را در دختر نوجوان زنده کند، مادری مهربان و گاه سختگیر با صدایی گرم اما شکننده و احساساتی که تصویر آرمانی معلم- مادر ایرانی را در ذهن مخاطب زنده می کرد.
سال ها بعد این تصویر در «از کرخه تا راین» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا برجسته تر و پررنگ تر شد، خواهری میانسال دور از وطن، آشفته و نگران که همه آرزوهای گذشته را در سیمای برادر جوانش می بیند، غربت، تنهایی و دلتنگی این بار هم در سیما و هم در صدای شکننده اما خاص هما روستا متبلور می شد و در «از کرخه تا راین» هم مانند «پرنده کوچک خوشبختی» روستا به اندازه شخصیت اصلی سعید (علی دهکردی) برای تماشاگر مهم می شد و در طول فیلم بعد پیدا می کرد.
عیادت رئیس سازمان سینمایی و دبیر جشنواره فجر از هما روستا
یکی دیگر از نقشهای به یادماندنی هما روستا را می توان در فیلم «مسافران» به کارگردانی بهرام بیضایی دید. فیلم بر اساس باورهای اسلامی و ایرانی موضوع مرگ و زنده بودن مردگان را در قالب قصه یک خانواده بیان می کند. خانواده ای که برای ضیافت عروسی که اشاره ای به شروع یک فصل تازه است، آماده می شوند اما این مراسم با مرگ یکی از زیرمجموعه های خانواده شکل عوض می کند. تقارن و همسایگی مرگ و زندگی و زنده بودن مردگان در عالمی دیگر که از عقاید موحدان و به ویژه مسلمانان است جانمایه اصلی اثر است. روستا در این فیلم زنی است که به شکلی نمادین با آیینه که نماد پاکی و زندگی است به دنیای زندگان بازمی گردد. او در این فیلم که پر از نشانه و تمثیل است، با یک بازی آرام و درونی در بافت و ساختار فیلم حل شده و با آن هماهنگ است. همچون تمثالی بی نقص و در کمال از بانوی موقر ایرانی.
همان طور که اشاره شد تعلق خاطر و مشغولیت این بانو در تئاتر باعث شد کمتر مقابل دوربین سینما برود، شاید بتوان این را گفت که نوع بازی و صدای روستا برای روی صحنه مناسب تر است تا مقابل دوربین. یا این که او در تئاتر فرصت درخشیدن بیشتری دارد. اگرچه او در سینما و تلویزیون کمتر مقابل دوربین رفت اما با سه فیلم شاخص در خاطره سینمای ایران باقی می ماند و آیا برای یک بازیگر جدی، فرهنگی و کمال گرا سه فیلم آمار کمی است؟
هما روستا تصویری آرمانی از زن باوقار و محجوب ایرانی در ذهنمان میسازد، زنی که در عین استقلال و قدرت شکننده و احساساتی است. زن – مادری که حیات خانواده را تضمین می کند و دریای عشقش به دیگران زندگی می بخشد. این تصویر یگانه را پاس می داریم و به احترام چشمان گریانش در «از کرخه تا راین» و «پرنده کوچک خوشبختی» که ادای دینی به همه بانوان ایرانی است، همیشه دوستش خواهیم داشت.