آناهیتا افشار «برف» را فرصتی برای دیده شدن دانستههای اکتسابی و ذاتی خود از بازیگری دانست.
سوره سینما-سارا کنعانی: آناهیتا افشار می تواند کشف سینمایی مهدی رحمانی باشد. او در فیلم «پنهان» رحمانی، با وجود اینکه نقش مکمل را بازی میکرد، حضوری موثر در فیلم داشت و حالا در «برف» نقش اول زن قصه را بازی میکند. امروز دوشنبه «برف» در سینمای رسانه روی پرده می رود با افشار درباره تجربه همکاری با مهدی رحمانی در این فیلم صحبت کردیم.
شما با بازی در سریالهای تلویزیونی بین مردم شناخته شدید، اما گویا از جایی به بعد خواستید به گونه دیگری ظاهر شوید و از این مدیوم فاصله گرفتید.
آناهیتا افشار: بله کاملا، اما موضوع اصلا این نبود که من خواسته باشم در سینما کار کنم و در تلویزیون فعالیتی نداشته باشم. همین حالا اگر یک پیشنهاد تلویزیونی خوب دریافت کنم، حتما میپذیرم. موضوع کیفیت است و هر چیزی که کیفیت بالاتری داشته باشد، برای من اولویت دارد. البته قبول دارم که در حال حاضر جذابیتهای سینما بیشتر از تلویزیون است.
پس از حضور در مجموعههای تلویزیونی راضی هستید؟
بله من چند کار تلویزیونی داشتم که همیشه از نام بردن اسم شان افتخار می کنم، مثل «سه در چهار» که به قدری معروف شد که هنوز وقتی در جایی مثل جشنواره کن هم حضور پیدا می کنم، ایرانیها مرا با کاراکتری که در این مجموعه داشتم، میشناسند. دو سریال با آقای مقدم کار کردم که هنوز برای من خاطره برانگیز است.
یازیگری را به صورت تجربی آموختید؟
من هیچ دوره بازیگری ندیدم و رشته تحصیلیام نقاشی است.البته از ۱۱ سالگی تئاتر کار کردهام و الان هر چه می دانم محصول تلاشهای تجربی من است. هنوز مطمئن نیستم این پیشینه باعث شده باشد در سینما موفق بشوم، چون بعد از اینکه وقفه ای در بازیگری ام افتاد، دیگر کار نکردم. یعنی از ۱۱ تا ۱۷ سالگی روی صحنه بودم، بعد دیگر جایی بازی نداشتم تا اینکه با سریالی برگشتم. شاید هم تاثیر ناخودآگاه داشته باشد که من از آن بی خبرم.
و پس از سریال هم در مسیر سینما به آرامی قدم برداشتید.
«طاووسهای بی پر» اولین تجربه بازی من در سینما است. در این فیلم سینمایی من با هنگامه قاضیانی همبازی شدم، آن هم در اولین فیلمی که پس از دریافت سیمرغش از جشنواره بازی کرد. بعد از این «زندگی با چشمهای بسته» را بازی کردم و «پنهان» و «برف» پس از این تجربه ها قرار میگیرند.
قبل از «برف» بپردازیم به «پنهان». چطور شد که با مهدی رحمانی کار کردید؟
اولین بار که به خاطر همکاری با مهدی رحمانی به دفتر ایشان رفتم، با خاطره فیلم «دیگری» با ایشان ملاقات کردم. تماشای این فیلم احساس خوبی به من داده بود. جایزه آسیاپاسیفیک را گرفته بود و میدانستم فیلم مهمی است. خیالم راحت شده بود که قرار است با کارگردان فیلمی که محبوبم بود، کار کنم و این موضوع خوشحالم میکرد و باعث می شد بدون نگرانی با یک کارگردان جوان کار کنم. «پنهان» و کاراکتر ریحانه را بسیار دوست دارم. خیلی سعی کردم به او نزدیک شوم و این تلاش با علاقهای به خود این نقش همراه بود.
و اما «برف». قصه فیلم در مورد کاراکتر شماست؟
کلیت فیلم درباره دختری است که قرار است برای او خواستگار بیاید، البته این خواستگار اصلا دیده نمیشود. این دختر، منم.
میدانم که لوکیشن ثابتی داشته اید. این موضوع شما را به عنوان بازیگر خسته نکرد؟
همه چیز به اصل قصه و دکوپاژ و میزانسن ربط دارد. ریتم چیزی نیست که ثابت بودن لوکیشن بتواند به سادگی آن را از بین ببرد. همه چیز به روایت و نوع آن بر می گردد. قصه «برف» به قدری خوب و محکم است که کسی خسته نمی شود. می خندیم، گریه می کنیم، عصبانی می شویم و حتی رقص هم داریم. همه چیز درست شبیه زندگی است.
و حفظ راکوردهای حسی به نظرم باید کار دشواری بوده باشد.
ما شش صبح آفیش بودیم و زمانی که کار تمام می شد، تنها میتوانستیم بخوابیم و به هیچ کار دیگر نمی رسیدیم. حفظ راکوردهای حسی کار خیلی سختی بود، اما با کمک منشی صحنه خوبمان و آقای رحمانی کار ساده شد.
فکر میکنید با فیلم امسال تان در جشنواره دیده میشوید؟
من از سال ۸۴ یا ۸۵ کار میکنم. چیزی که به طور ملموس دریافته ام این است که بازیگر خوب بودن چیزی نیست که بتوان آن را سر خیابان جار زد. تو اگر شایسته دیده شدن باشی، دیده میشوی. خاطره خوبی که از «برف» برای من باقی مانده این است که این فیلم و آقای رحمانی این فرصت را به من دادند که همه آگاهی های اکتسابی یا استعداد ذاتی ام در بازیگری را نشان بدهم.
این برای من خیلی با ارزش است و از اطمینان آقای رحمانی ممنونم. نظراتی که از سوی منتقدان شنیده ام، همه خستگی ام را از بین میبرد. هنوز نمی دانم «برف» چه بازخوردهایی خواهد داشت، اما نمیخواهم بی گدار به آب بزنم و میدانم انتخاب هایم باید سخت گیرانهتر شود. ترجیح می دهم سالی یک فیلم بازی کنم اما فیلم خوبی باشد.