تهیهکننده «میهمان داریم» تاکید کرد بر اساس ظرفیت جامعه سوژه فیلمهایش را انتخاب میکند.
سوره سینما- امروز پنج شنبه هفدهم بهمن پس از نمایش فیلم «میهمان داریم» نشست پرسش و پاسخ با حضور منوچهرمحمدی، محمدمهدی عسگرپور، بهروز شعیبی، آهو خردمند و برادران صادقی برگزار شد.
محمد مهدی عسگرپور در ابتدای این نشست ضمن اشاره به اینکه سطح کیفی سالن های نمایش دیگر سینماهای جشنواره خوب نیست، گفت: این نمایشی که در برج میلاد انجام گرفت از سر من هم زیاد بود، چون صدا و تصویر قابل قبولی داشت، چیزی که در دیگر سالن های جشنواره کمتر به چشم می خورد. طرح «مهمان داریم» ایده خود آقای محمدی است و من برای نگارش آن یک مدت سه چهار ماهه را سپری کردم. این مدت حتی از دوران فیلمبرداری نیز برای من شیرین تر بود. فیلمبرداری ما در فروردین به پایان رسید و بر خلاف خیلی فیلم های دیگر درست در زمان مقرر، موفق شدیم فیلم را به جشنواره تحویل دهیم.
منوچهر محمدی نیز توضیح داد: ابتدا از قول پرویز پرستویی و سهیلا گلستانی که در شمال کشور بر سر فیلمبرداری هستند، بابت غیبت شان عذرخواهی می کنم. حسی که به تهیه دو فیلم آخرم یعنی «بوسیدن روی ماه» و «مهمان داریم» انجامید، یک دغدغه درونی بود که سال هاست در ذهن من شکل گرفته است. در سالیان اخیر شاهد هستیم برخی مردم در گفتار و رفتارشان مسائلی را درباره خانواده شهدا عنوان می کنند که از نگاه من پسندیده نیست. این فیلم آینه ای بود که بعضی ها صرفا به آن نگاه می کنند، برای عده ای افتخاربرانگیز است و ممکن است عده ای دیگر نیز شرمسار شوند.
عسگرپور نیز در همین باره توضیح داد: تفکیک بین فضای تلخ و شیرین را متوجه نمی شوم. ما یک زندگی را روایت می کنیم با همه تلخی ها و شیرینی هایش و سینما چیزی جز همین روایت ها نیست. من بسیاری از دیالوگ ها را از زبان پدر و مادر خودم شنیده بودم.
در بخش دیگری از نشست درباره طراحی صحنه و لباس فیلم سوال شد و عسگرپور پاسخ داد: طراحی صحنه و لباس در فیلم ما کار سختی بود. علاوه بر اینکه ما سه کاراکتر داشتیم که از زمان دیگری به فضا وارد می شدند، خانه نیز در یک وضعیت رفت و برگشت بین نا به سامانی و آراستگی قرار داشت و برنامه ریز ما اینطور برنامه ریخت که ابتدا سکانس های مربوط به اوضاع داغانی خانه را بگیریم و مطابق با قصه ، رفته رفته تعمیر و مرمت شدن خانه نیز صورت بگیرد. به همین دلیل انتخاب رنگ ها در فیلم ما اهمیت ویژه ای داشت. آن خانه محلی بود که قرار بود خراب شود و به جای آن برج بسازند. ما آمدیم و این کار را کمی به تاخیر انداختیم.
پس از آن منوچهر محمدی در پاسخ به سوال دیگری درباره اینکه آیا وی به فیلم «عشق» ساخته میشاییل هانکه نگاه داشته، گفت: من اساسا فیلم زیاد تماشا نمی کنم و به خصوص آثار خارجی را. اغلب نقد می خوانم و در جریان خلاصه داستان ها قرار می گیرم. من اساسا به فکر تجربه های تازه هستم.
آهو خردمند درباره پروسه رسیدن اش به نقش «فخرالسادات» توضیح داد: هر بازیگری روش خودش را دارد. من در این فیلم اینطور به داستان نگاه نکردم که این بچه ها از جایی به خانه برگشته اند. اینطور پنداشتم که زنده هستند و قرار است با هم زندگی کنیم. البته سخت است وقتی تو تمام قصه را می دانی این حس و حال را با خودت حفظ کنی. من قبلا هم در نقش مادر شهید ظاهر شده بودم، اما این بار همه چیز فرق داشت. با کمک آقای عسگرپور بود که موفق شدم بازی یکدستی را حفظ کنم.
عسگرپور درباره ریتم فیلم بیان داشت: نمی گویم کار بی عیب و نقصی داشتم، اما از همان ابتدا حواسم به ریتم کارم بود و تلاش داشتم درست در بیاید. به همین دلیل طراحی نور نیز اهمیت ویژه ای داشت. نور و رنگ فیلم از زمان ورود بچه ها به خانه به دو قسمت قبل و بعد از این اتفاق تقسیم می شود. چنین ظرافت هایی در بخش های دیگر هم وجود داشت تا ریتم نیفتد. این فیلم داستان دو پیرمرد و پیرزن را روایت می کند و یک کند بودن کلی، اقتضای کار است. ما قصه دو ترمیناتور را تعریف نمی کردیم و بدیهی است که درصدی از تأنی در کار به چشم بخورد.
کارگردان «مهمان داریم» درباره پایان بندی فیلمش توضیح داد: من برای بستن داستان چند گزینه داشتم. به هر حال قرار بود مهمانی بیاید باید تکلیفش مشخص می شد. این امکان وجود داشت که با یک صدای زنگ در همه چیز را معلوم کرد، اما در این حالت مشخص نمی شد بر سر آن سه شخصیت مسافر چه آمده است. از طرفی دوست داشتم بستر چالش را برای مخاطب باز بگذارم. تلویزیون ما این فرصت را با لقمه های حاضر و آماده از بیننده ها گرفته و من نمی خواستم این ویژگی در فیلمم وجود داشته باشد. باز شدن درها می تواند یکی از نشانه هایی باشد که مخاطب را به سمت و سویی هدایت می کند و بسیاری علائم دیگر که به هوشیاری مخاطب بستگی دارد. هر چیزی می تواند تفسیرپذیر باشد. من اساسا دوست ندارم درباره این صحبت کنم که دقیقا چه چیز در ذهنم می گذرد. در یک کلام شاید بتوان گفت از زمان شکستن لوله گاز به بعد، ما عالم بین مرگ و زندگی را می بینیم، اما این هم تنها یک تفسیر است.
بهروز شعیبی در بخش دیگری از صحبت های خود گفت: علی رغم نزدیکی فکری بین من و آقای عسگرپور، ما برای هر سکانس بحث های زیادی با هم داشتیم. رضا شخصیتی بود که زبان گفتن حرف های درونی اش را نداشت و من برای نزدیک شدن به او به جانبازانی با شرایط او و حتی تلخ تر از او، نزدیک شدم و با آنان به گفت و گو نشستم.
منوچهر محمدی در پایان تاکید کرد هنوز معلوم نیست فیلم آینده او درباره چه چیز باشد. به ساخت سه گانه های سینمایی علاقه خاصی ندارد و همیشه شروع کار جدید او به حال و هوایش بستگی دارد.