تعدادی از تماشاگران فیلم «میهمان داریم» با چشمان اشکبار سالن سینما را ترک کردند.
سوره سینما- پنج شنبه ۱۷ بهمن ماه ششمین روز جشنواره فیلم فجر برج میلاد و سینمای رسانه حال و هوایی ویژه دارد. بارش برف شدید چند روزه به پایان رسیده و به همین دلیل اهالی رسانه صبح به راحتی برای سانس اول خود را به برج رسانده اند. «میهمان داریم» ساخته محمدمهدی عسگرپور ساعت ۱۰ روی پرده می رود منوچهر محمدی تهیه کننده فیلم کمی زودتر آمده و در فضای بیرونی برج با ابراهیم شیبانی صحبت می کند. بهرام توکلی و سعید ملکان به سنت این روزها با هم از راه می رسند، آنها هم با محمدی سلام و گپی کوتاه دارند. آهسته آهسته سینماگرانی که همراه اهالی رسانه فیلم می بینند هم می رسند و چند دقیقه کنار محمدی مکث کرده و گپ می زنند.
مدیر عامل سازمان سینمایی سوره سهیل جهان بیگلری، محمدمهدی عسگرپور و حجت الاسلام شهاب مرادی گوشه ای از سالن صحبت می کنند و مسعود فروتن کارگردان تلویزیونی و مجری محبوب برنامه «یادگاری» با آهو خردمند و محمد و مهدی صادقی دوقولوهایی «میهمان داریم» سن می گوید. تغییر چهره دوقولوها برای آنهایی که «میهمان داریم» را پیشتر دیده اند جالب است.
صفی منظم و طولانی تشکیل شده تا ورود به سالن راحت تر اتفاق بیفتد، داخل صف چهره آشنا زیاد است. همایون اسعدیان، وحید جلیلوند، ابوالحسن داوودی، بیتا منصوری، وحید جلیلی، ابراهیم حاتمی کیا که با همسر و دخترش آمده و به خاطر نطق آتشین چهارشنبه شب درباره «شیار ۱۴۳» دوباره نامش سر زبان افتاده، کمال تبریزی، یدالله صمدی، امیر اثباتی و… با نمایندگان سینما وارد سالن اصلی برج میلاد می شوند.
«میهمان داریم» اولین محصول حوزه هنری است که در میلاد روی پرده می رود، فیلم شروع می شود و تماشاگران سخت گیر سینمای رسانه که رفتارشان با فیلمهایی که دوست ندارند زبانزد است در سکوت فیلم را تماشا می کنند. با ورود شهدا به خانه پدری و جمع شدن خانواده در کنار هم، تعدادی از حاضران به ویژه خانمها اشک می ریزند. فیلم که تمام می شوند صدای دست زدن تماشاگران بلند می شود. کنار ردیفی که عوامل فیلم نشسته اند شلوغ می شود، حجت الاسلام مرادی با عسگرپور صحبت می کند و می توان میان ازدحام تک جمله هایی که درباره «میهمان داریم» به کارگردان می گوید شنید. بعضی خانمها با چشمانی خیس از محمدی و عسگرپور تشکر می کنند.
در نشست مطبوعاتی فضا آرام است و عسگرپور مثل همیشه قاطع و حاضر جواب. یک جمله جالب درباره ریتم فیلم می گوید: این زندگی ترمیناتور و زنش نیست که ریتم سریع داشته باشد. زندگی زوجی است سالخورده در یک خانه قدیمی. این کارگردان از تلویزیون هم انتقاد میکند: ذهن مردم ما تلویزیونیزه شده. عادت کرده اند همه چیز در هر فیلم و سریال برایشان قابل فهم باشد. متاسفانه سریال های خارجی شبکه های ماهواره ای هم این ساده پسندی را تقویت کرده. همه می خواهند همه چیز هلو توی گلو باشد.جای پرویز پرستویی و سهیلا گلستانی خالی است. کارگردان هم به این موضوع اشاره می کند.
سانس بعدی کمی با تاخیر شروع می شود. عوامل فیلم فردا در صفی طولانی روی سن می آیند تا معرفی شوند. پس تیتراژ به چه کار می آید؟ مهدی پاکدل ستاره تئاتر و بازیگر سینما و تلویزیون سرزنده و خرسند با خنده از جشنواره انتقاد می کند: ما فیلم اولی ها نیاز به نشست داریم، سینماگران بزرگ و اسایتد عزیز ما را که همه می شناسند. حسین پاکدل برادر مهدی و مجری سالهای دور تلویزیون در سالن است و «فردا» به او تقدیم می شود. جمعیت چند دقیقه مجری سابق را تشویق می کنند. مهدی پاکدل پیش از ترک سن می گوید به همراه ایمان افشاریان دیگر کارگردان جوان فیلم آماده شنیدن نظرات مختلف است.
زمان نمایش «فردا» بسیاری سالن را ترک می کنند، در بعضی سکانس ها تماشاگران می خندند یا عده کمی دست می زنند. فیلم کند است و خسته کننده. اما امتیازهایی برای دوست داشتن دارد. پای ارواح این جا هم به میان آمده است. «فردا» از معدود فیلمهای جشنواره است که طبقه متوسط در گوشه ای از آن دیده می شود، هر چند کمرنگ.
برج میلاد پنج شنبه ای شلوغ را می گذراند. در محوطه خارج از سینما به سختی می شود راه رفت و به دشواری می توان صندلی خالی یافت. خاطره سال ۹۱ و ازدحام در میلاد زنده می شود. برای گرفتن فیش غذا و خوردن یک نوشیدنی باید کلی معطل شد. ماموران خدمات رسانی البته سعی می کنند خوش اخلاق باشند و با لبخند مدعوین را به صبر و حوصله دعوت کنند. اما امکاناتشان برای این جمعیت کم است.
سالن برای نمایش فیلم «۵۰ قدم آخر» مملو از جمعیت است. کیومرث پوراحمد کارگردان محبوب بسیاری از منتقدان است که همراه گروهش روی سن آمده، چه رسم زمانبر بیهوده ای. عوامل چند دقیقه صحبت می کنند و طناز طباطبایی که پیشتر در مجموعه ای با پوراحمد همکاری کرده از خاطرات دوران کودکی اش با «قصه های مجید» می گوید. فیلم شروع می شود. صدای بازیگر نقش احمد شبیه خسرو شکیبایی است. یادش بخیر. جایش تا همیشه در سینمای ایران خالی است.«۵۰ قدم آخر» هم از آزمون برج میلاد راحت بیرون نمی آید.
حضار چند دقیقه دست می زنند، می خندند و جملههایی از نقاط مختلف سالن شنیده می شود که انتقاد به اتفاقهای قصه است. بعضی از سالن گرم و مملو از جمعیت خارج می شوند و دست آخر فیلم که تمام می شود میتوان جمله های انتقادی و اعتراضی را شنید. دختری جوان هنگام خروج از سینما میگوید: متفاوت بودن و تفاوت داشتن به چه بهایی؟ یک چهره تلویزیونی آرام و موقر لبخند میزند و رو به دختر جوان میگوید: داشتم به همین موضوع فکر میکردم!
نشست پوراحمد با سوال های او از اهالی رسانه شروع می شود گویا کارگردان باتجربه نمی داند چرا تماشاگران نسبت به فیلم موضع منفی داشتند. فیلم سانس بعد متعلق به فیلمسازی جوان و بی حاشیه است. اما خیلیها به خاطر «مرگ کسب و کار من است» آمده اند تا هنر امیر ثقفی را ببینند. عوامل کوچک و مختصر، مثل خود فیلم روی سن می روند. صابر ابر و مزدک میرعابدینی بازیگران فیلم آمدهاند. ثقفی جوان ساکت و آرام است. شاهرخ دولکو منتقد باسابقه پیش از شروع فیلم محترمانه از حاضران میخواهد شان سالن رسانه را موقع فیلم دیدن حفظ کنند.
«همه چیز برای فروش» تلخ و غم انگیز است. فیلم سرنوشت اندوهبار و تراژیک جوانی است که آرزوهایش برای آینده برادر در چشم برهم زدنی از بین می رود و او در باتلاق ناامیدی برای رسیدن به خوشبختی به دام مرگ می رود. ثقفی جوان، از جهان اطرافمان تصویری هولناک مقابل دیدگانمان قرار می دهد. فیلم شبیه وسترنهای درجه یک است و قاب بندی های خوبی دارد. نسل امروز فیلمسازی ایران، جادوی تصویر را میفهمد. با وجود تلخی آزاردهنده فیلم تماشاگران در سکوت «همه چیز برای فروش» را تماشا می کنند و در پایان فیلمساز را تشویق می کنند.
فیلم بعدی «چند متر مکعب عشق» ساخته جمشید محمودی است. پس از سالها دوباره افغانی ها به سینمای ایران رسیدهاند. طراحان برنامه برج میلاد در خطایی آشکار امروز تعدای فیلم تلخ را در کنار هم قرار داده اند. نفس تماشاگری که ساعت ۲۱:۳۰ و پس از روزی طولانی به تماشای فیلم نشسته می گیرد از این همه تلخی، غم و اشک. پایان فیلم تکان دهنده است. تماشاگران بیش از هر فیلم دیگری «چند متر مکعب عشق» را تشویق می کنند. حاضران از سالن هنوز خارج نشده اند که مقابل درهای اصلی سینما جمعیت برای تماشای «معراجیها» صف کشیده اند. چهرههای تازه را میشود در برج میلاد دید که به خاطر مسعود ده نمکی آمده اند. محمدرضا شریفی نیا همراه این سالهای ده نمکی، ملیکا دخترش و برزو ارجمند هم در سالن هستند. شاید «معراجیها» بتواند خنده را به لب تماشاگران برج میلاد بیاورد.
ساعت از ۲۳:۱۵ گذشته و جنب و جوش در میلاد ادامه دارد.