سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۹ بهمن ۱۳۹۲ در ۱:۱۲ ب.ظ چاپ مطلب
نگاهی به جریان ادبیات داستانی و اقتباس سینمایی/

کورسوی اقتباس ادبی در ظلمت داستانی سینما

azar-shiar

بی‌توجهی سینماگران به ادبیات داستانی و قطع رابطه‌ای که می‌توانست احیاکننده و مولد باشد، یکی از دلایل بی‌رغبتی به اقتباس در سینما است.

بی‌توجهی سینماگران به ادبیات داستانی و قطع رابطه‌ای که می‌توانست احیاکننده و مولد باشد، یکی از دلایل بی‌رغبتی به اقتباس در سینما است.

سوره سینما- میثم محمدی: اینکه سینما در طول حیات خود وامدار ادبیات بوده،جمله ای است که بسیاری متفق القول آن را تایید می کنند ، اما این اعتقاد نیز در میان بسیاری از نظریه پردازان و هنرمندان وجود دارد که  سینما هنر تصویر است و نباید در جایی که می توان با تصویر ارتباط برقرار کرد به سراغ کلام رفت.با نگاهی به این مضمون در برخورد ابتدایی شاید به این نتیجه برسیم که در اصل هنر کلامی و نوشتاری خطری برای ماهیت و ذات سینما محسوب می شود،پس با این تفسیر آیا ادبیات داستانی هم از این قاعده پیروی خواهد کرد؟ بی شک اینگونه نیست و با نگاهی به تاریخ سینمای ایران و جهان به این نتیجه می رسیم که بسیاری از شاهکارهای سینمایی در دهه های مختلف، جهان داستانی خود را مدیون خلاقیت نویسنده آن اثر بوده اند که با هنر خود توانسته بود یک کارگردان و تهیه کننده را مجاب کند که تصاویر خود را در میان سطور کتاب او جستجو کنند.

نکته قابل تامل در اینجا بحث جایگاه اقتباس ادبی در کشورهای فراصنعتی بعنوان یک منشاء بی بدیل است که تبدیل به عنصری مهم و فاکتوری اثرگذار در منحنی صعود کیفی سینما شده است و این جریان بصورت سیستماتیک هدایت می شود. در واقع نویسنده داستان بدون دغدغه قلم می زند و شخصیت های خود را پرورش می دهد، فضاهای داستانی را خلق می کند و به کش و قوس می پردازد و تمام انرژی خود را می گذارد تا داستانی ماندگار خلق کند. اما از سوی دیگر کمپانی‌ها و استودیوهای فیلمسازی جریان خود را با بدنه ادبیات داستانی خود قطع نکرده و گوش به زنگ هستند تا رمانی با ویژگی‌های خاص و فضایی متناسب برای تبدیل آن به یک فیلم را ببینند و سراغ نویسنده آن رفته و امتیاز اثر را از او خریداری کنند که این جریان هم اهمیت به ادبیات داستانی و هم توجه به نویسنده را در بر دارد. اما از سویی دیگر نباید از این جنبه موضوع غافل شد که چطور این انتخاب صورت می‌گیرد؟ طبیعی است که سوای کنکاش‌ها و جستجوهای عوامل یک شرکت فیلمسازی و همچنین مطالعات شخصی فیلمنامه نویس،این جریان ارتباط مستقیم با بدنه نشر داستان و میزان مطالعه در سطح جامعه دارد.در واقع مخاطب با سرانه مطالعه خود و توجه به یک اثر داستانی و افزایش تیراژ آن کتاب چراغ سبزی را برای عوامل فیلمساز روشن می کند.

پس میزان مطالعه در کشور نیز به این جریان دامن زده و می تواند شرایط را برای عادی سازی جریان اقتباس در کشور فراهم کند. با این تفاسیر وقتی به جریان سینمای بدنه خود از سالهای دور تا به امروز نگاه می کنیم با فقدان توجه به ادبیات داستانی و مقوله اقتباس روبرو می شویم.گذشته از اینکه هر گاه سخن از این موضوع به میان می آید با کمترین جستجوی ذهنی سراغ آثار اقتباسی داریوش مهرجویی از  فیلم «گاو»  تا «پری» و «میهمان مامان» می رویم و «ناخدا خورشید» تقوایی و «خاک» کیمیایی را به یاد می آوریم . از این دست آثاری که در میان آنها نویسندگان غیر ایرانی هم بیشتر از داخلی ها به چشم می خورد. اما این جریان نمایانگر ضعف در کدام جنبه است؟ فقدان آثار شاخص در حوزه ادبیات داستانی یا کمبود سرانه مطالعه در کشور و یا بی‌توجهی به جریان نشر و نویسندگان شاخص آزمون پس داده؟ بررسی هر یک از عوامل مذکور بی شک اثرگذار است و سهمی از شرایط حال حاضر را در اختیار دارد، ولی پیش از ساماندهی به این اوضاع که هریک نیاز به مقدمات و توجه به زیرساخت ها دارد، اولویت بندی از لحاظ اهمیت موضوع ، مهمترین فاکتور برای آغاز جریان ترمیم سینمای اقتباسی است.

یعنی در اصل ابتدا باید شرایط را برای نویسندگان مطرح و جوانان خلاق فراهم کرد تا فارغ از هر دغدغه مادی و معنوی در فضایی آرام به نگارش بپردازند و ادبیات داستانی را صرف نظر از دیدگاه اقتباسی با ضوابط و ویژگی های نوشتاری و فضاهای داستانی مختلف احیا کنند که بدنبال آن نیز با یک برنامه ریزی در حوزه مطالعه افراد جامعه و قرار دادن کتاب های شاخص در سبد کالای فرهنگی مردم ، جریان ورود بیشتر آنها را به این عرصه تسهیل نموده و آنان را با کتاب و کتابخوانی سازگار کنیم.زایش این جریان ، بی تردید برجسته سازی و معرفی داستان های خوش روایت با ویژگی های فرهنگ بومی و مطرح شدن نویسندگان جوان و پایداری قلم پیشکسوتان خواهد بود که تلفیقی متعارف و متعادل را به وجود می آورد. مهیا کردن این نقطه ابتدایی ، یعنی تسهیل شرایط نویسندگان از جنبه مادی و معنوی وظیفه ای است که بر عهده نهادهای فرهنگی مسئول در این زمینه است که هر یک در حوزه عمل خود به برنامه ریزی های حمایتی از نویسندگان بپردازند و در نهایت مخرج مشترکی را در پس ارتباط دو جانبه با عرصه مقابل ایجاد کنند. مسئولان فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد در حوزه کتاب ، تمرکز خود را بر آن فضا حاکم کنند و مسئولان سینمایی هم با اهرم های حمایتی فیلمنامه نویسان و تهیه کنندگان را برای برقراری ارتباط با ادبیات داستانی کشور تشویق کنند تا حاصلی در خور شان سینمای ایران اتفاق بیفتد.

هر چند که در طول سال‌های اخیر برخی از این نهادهای فرهنگی مانند حوزه هنری آمادگی خود را برای این جریان اعلام کردند و اقداماتی نظیر اقتباس از رمان های پرفروشی همچون «دا» و «پایی که جا ماند» را در دستور کار خود قرار داد، اما این تحرکات پاسخگوی فضای مملو از پتانسیل ما نخواهد بود.ادبیات دفاع مقدس در این سال‌ها رشدی قابل توجه داشته و در بخش داستان کوتاه، رمان و حتی زندگی‌نامه تولیداتی ارزشمند و پرمخاطب در بازار نشر عرضه شده است. ارتباط سینماگران فعال در این حوزه با نهادهای منتشر کننده این آثار می‌تواند این چشمه جوشان را به هنر سینما پیوند دهد و بخش مهمی از کمبودهای داستانی در این حوزه را پایان بخشد. به نظر می‌رسد تشکیل کارگروههای اقتباس از ادبیات داستانی و برگزاری همایش‌ها و جلسات کاربردی که فارغ از فضای خودنمایی و رفع تکلیف باشد و از روی دغدغه برآید ،الزامی و کارساز است.

نکته دیگری که اشاره به آن نیز خالی از لطف نخواهد بود و در واقع هم اهمیت اقتباس را نشان می‌دهد و هم مظلومیت ادبیات داستانی را، حضور معدود و کمرنگ فیلم‌هایی از این دست در جشنواره های معتبری همچون جشنواره فیلم فجر است. با گوشه چشمی به آخرین دوره این جشنواره سینمایی که به تازگی پایان یافت ما شاهد مظلومیت و مغفول ماندن سینمای اقتباسی هستیم، اما با این وجود بازهم نکته جالب در اینجاست که جایزه بهترین فیلمنامه را بهروز افخمی برای «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» می گیرد که از روی داستانی به نویسندگی مرجان شیرمحمدی اقتباس شده بود و فیلم «شیار ۱۴۳» به کارگردانی نرگس آبیار هم که با استقبال و تقدیر مواجه می‌شود، اقتباسی از یک داستان به نویسندگی خود کارگردان است. همین جاست که جای حسرت دارد، از این بابت که تعداد آثار اقتباسی در جشنواره ما به حدنصابی نرسیده است تا ما بخشی با عنوان فیلمنامه اقتباسی را در جشنواره داشته باشیم تا هر سال فیلمنامه نویسان را برای حضور درخشان در این بخش مجاب کرده و انگیزه‌ای مضاعف به آنها ببخشد.

نکاتی که به آنها اشاره شد در واقع گوشه کوچکی از داستان بی داستانی سینمای کشور را به رخ می‌کشد که می‌تواند با تکیه به ویژگی‌های ادبیات داستانی و بهره بردن از ظرفیت های نویسندگان خوش ذوق کشور پوست اندازی کند و با حضور نسل‌های جدید در عرصه سینما  به تولد جریانی نو بیانجامد و راهی طولانی و پرافتخار را سپری کند تا سینما و ادبیات داستانی با در هم تنیدگی هنرمندانه خود ضمن قدرت بخشیدن به بدنه ساختاری و محتوایی این هنر،سفیرانی برای اشاعه فرهنگ بومی و ملی ما در عرصه های بین المللی هم باشند.