بخشی از تاریخ خونبار ایران معاصر در فیلم سینمایی «مزار شریف» محصول حوزه هنری روایت میشود.
سوره سینما – میثم محمدی: حس و حال عجیبی است و انرژی غریبی فضا را فرا گرفته است . انگار که قرار است سفری به تاریخ نه چندان دور داشته باشیم و سری بزنیم به روایتی تلخ که بسیاری را در بهت فرو برد . ۸ آگوست سال ۱۹۹۸ میلادی مصادف با ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ هجری شمسی بود که رسانه ها طی یک خبر غافلگیر کننده ، حمله گروهی از طالبان پاکستان را به سرکنسولگری ایران در افغانستان مخابره کردند. در این جنایت هولناک بیش از ۱۰ نفر از دیپلماتها و کارمندان کنسولگری به همراه محمد رضا صارمی خبرنگار ایرانی حاضر در مزار شریف به شهادت رسیدند. همه در تب و تاب بودند که چرا در این وضعیت بحرانی در افغانستان و سقوط مزار شریف در پی شکست جبهه شمال، کارمندان سرکنسولگری در آنجا ماندهاند و به دنبال کشف ابعاد مختلف حادثه و جزییات آن بودند که هنوز هم به صورت صد در صد بازگو نشده است. پس از گذشت بیش از ۱۵ سال از این فاجعه دردناک این بار سینما به عنوان راوی تصویری و آینه واقعیت پا پیش گذاشته و به دنبال به تصویر کشیدن فاجعه مزار شریف با همین عنوان است.
استقبال شاهسواری از اهالی رسانه
ساعت ۱۰ صبح شنبه دوم اسفند است و همه خبرنگاران و عکاسان برای عزیمت به محل فیلمبرداری فیلم سینمایی «مزار شریف» آماده هستند. پس از ساعتی به منطقه کمال شهر استان البرز در اطراف بهشت سکینه (س) میرسیم. به محض پیاده شدن از اتوبوس منوچهر شاهسواری برای خیر مقدم به استقبال اهالی رسانه و مدیران حوزه هنری و برخی از مدیران سینما میآید و گروه را برای بازدید هدایت میکند.
۸ لوکیشن در شبه استودیویی در مساحت ۵۰۰۰ متر
به سمت سوله ای در مساحت بیش از ۵۰۰۰ متر حرکت کردیم که به گفته شاهسواری ۸ لوکیشن اصلی این فیلم سینمایی توسط مشکین مهرگان بعنوان طراح صحنه در حال آماده سازی نهایی و برخی هم در مراحل پایانی و آماده فیلمبرداری بود . ابتدا در مقابل در ورودی سوله شاهسواری در خصوص فضای بیرونی ساختمان سرکنسولگری ایران توضیحاتی را ارائه کرد و به معرفی خیابانهای اصلی مقابل این بنا که تعقیب و گریزها و سکانس های حساسی در آن گرفته می شد، پرداخت. شاهسواری به استفاده و طراحی یک شبه استودیوی حرفه ای برای اولین بار در این سطح و به فراهم شدن تجهیزات فنی برای هر چه بهتر شدن تصاویر اشاره کرد. شاهسواری گفت: فیلمبرداری این فیلم تا پایان اردیبهشت و نهایت اوایل خرداد ماه ۱۳۹۳ به پایان میرسد و با توجه به تجهیزاتی مانند پرده سبز، بخش فنی کار مقداری زمانبر خواهد بود و تدوین را محمدعلی سجادی انجام میدهد.
حضور بازیگران تحصیل کرده افغان در نقش طالبان
پس از این توضیحات گروه در حالی از حیاط مقابل سرکنسولگری عبور کرد و به مقابل در ورودی حیاط ساختمان رسید که آرام آرام حضور عوامل صحنه و بازیگران حس می شد. به محض ورود، اولین نکاتی که برای لحظاتی همه را غافلگیر کرد تعدادی هنرور تحصیلکرده افغان بودند که در لباس و گریم طالبان و اسلحه به دست در وسط حیاط ایستاده بودند و مشغول تمرین برای ضبط صحنه های حمله بودند. احمد عرب، مطهر عزیزی، سامان ملکی، جمال الدین تاجیک ،عزت الله رییسی و عبدالصبور خالقی از اعضای کانون سینما تئاتر افغان و برخی دانش آموخته انجمن سینمای جوانان و آموزشگاههای بازیگری بودند که در گفتگویی کوتاه به سوابق تئاتری و سینمایی خود هم اشاره کردند. شاهسواری به دو بازیگر اصلی افغان با نامهای تلاش و شفیق اشاره کرد که بعنوان هنرمندان تحصیلکرده افغان در این اثر حضور دارند و همچنین حدود ۱۵۰۰ هنرور دیگر نیز برای حضور در این اثر آموزش های لازم را دیده اند.
مزار شریف از نگاه دوربین زریندست
چشم چرخاندیم و از پرده های سبز نصب شده در اطراف گذشتیم و به تدریج چهره های آشنای سینمای ایران را دیدیم.علیرضا زرین دست با همان ظرافت و دقت همیشگی و لحن آرام خود در حال صحبت کردن با دستیارانش برای تمرین و ضبط یکی از صحنه های فیلم بود که به محض اینکه متوجه ورود مدیران حوزه هنری و اهالی رسانه شد برای خوش و بشی کوتاه به میان آنها آمد.اهالی رسانه به کار خود مشغول بودند و منوچهر شاهسواری هم کماکان آنها را همراهی می کرد و به معرفی بخش های مختلف لوکیشن می پرداخت.
حسین یاری ، قهرمان بازمانده «مزار شریف»
شاهسواری درباره شخصیت اصلی این فیلم ، الله مدد شاهسون که حسین یاری نقش آن را بر عهده دارد و در واقع تنها بازمانده این ماجراست، گفت: شاهسون در واقع به عنوان منبع اصلی ما در روند نگارش فیلمنامه کمک بسیاری کرده است که پس از فرار از کنسولگری در یک شرایط سخت پس از ۱۹ روز پیاده روی به کشور بازگشته و ما در ادامه برای جذابیت بیشتر با استفاده از منابع موجود در سفارتخانه به روایت و بسط داستان پرداخته ایم.
برزیده و روشنگری در ابعاد مختلف فاجعه کنسولگری ایران
حالا که صحبت از فیلمنامه شد سری هم به حسن برزیده میزنیم که فیلمنامه ابتدایی را به نگارش در آورده و با تمام دغدغه هایی که دارد با خوشرویی به ما جواب میدهد و به جملاتی کوتاه در این زمینه بسنده کرده و می گوید: قصد داریم واقعهای که اتفاق افتاده را با بررسی زوایای مختلف روایت کنیم و اکثر سوالات و ابهاماتی که ممکن است مردم در خصوص این واقعه داشته باشند طرح کرده و پاسخ دهیم. البته قرار نیست فیلم به تمام سوالات این واقعه تاریخی پاسخ دهد. نوع داستان به گونه ای هست که امکان فیلمبرداری در کنسولگری ایران در افغانستان وجود نداشت و به لحاظ فیلمبرداری هم مناسب نبود، به این ترتیب تصمیم گرفتیم تا معادل آن ساخته شود.فیلمنامه اولیه حدود دو سال زمان برد که در سال های ۷۷ و ۷۸ نوشته شد و فکر می کنم وقتی از یک واقعه تاریخی فاصله میگیریم،راحت تر به موضوع می پردازیم و فیلمنامه خوبی نوشته می شود.
صداهای شفاف از رویدادی تیره و غم انگیز با زاهدی
همهمه و صدای گروه همچنان ادامه دارد و هر کس به دنبال کار خود به این سو و آنسو می رود. وقتی صحبت از صدا می شود نمی توان به راحتی از کنار حسن زاهدی گذشت که در این اثر به عنوان صدابردار حضور دارد. زاهدی که مشغول بررسی ابزار فنی صداست ، میگوید: کار قبلی من فیلم استرداد بود و کسانی که این فیلم را دیده اند متوجه سختی این کار شده اند. برای این پروژه هم دوستان لطف داشتند و از من دعوت کردند، شاید به خاطر تجربه ای که در این گونه پروژه ها داشتم برای این کار دعوت شدم. هر کار جدید تجربه ای جدید به همراه دارد و نمیتوان با کارهای قبلی مقایسه کرد که کدام سخت تر است. یکی از ویژگیهای «مزار شریف» این است که از ابتدای ساخت این سوله ، من به عنوان ناظر توفیق حضور داشتم و دکور بسیار خوبی ساخته شده که به صدا کمک شایانی میکند. امیدوارم در این پروژه با کمک دوستان یک کار نو ارائه دهم.
عمار تفتی در نقش شهید ریگی
گروه صحنه همچنان در حال طراحی بخش های گوناگون بودند و کار ادامه داشت، بازیگرانی که نقش های کارمندان کنسولگری را ایفا می کردند نیز در گوشه ای در حال گپ و گفت و تمرین بودند.در میان آنها عمار تفتی با چهره ای متفاوت تر از آنچه تا به امروز از او دیده ایم نیز مشاهده می شد. تفتی نقش شهید ریگی را در این اثر ایفا می کند و در کنار او بازیگرانی همچون علی عطایی در نقش شهید علی غیاثی و رضا عزیزی در نقش شهید نورالله نوروزی دیده می شوند. کمی آنطرف تر هم حسین یاری با لباس صحنه و محاسنی پرپشت ایستاده که قرار است بار اصلی این فیلم را به دوش بکشد و با ایفای نقش شاهسون قهرمان اصلی مزار شریف و راوی داستان تلخ دیپلمات های باشد.
برزیده ایفاگر نقش شهید صارمی
از اینها که بگذریم ناگهان و بی واسطه بدنبال بازیگر نقش شهید محمود صارمی، خبرنگار شهید خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران می گردم. طولی نمیکشد که پس از چند سوال و کنکاش در مقابل ابراهیم برزیده پسر حسن برزیده میایستیم، جوانی با محاسنی کم و اندامی ترکهای که با جلیقه خبرنگاری که بر تن کرده احساس قرابتی میان او و ما ایجاد میکند. با او درخصوص ایفای نقش شهید صارمی گفتگویی گوتاه می کنیم. ابراهیم از این اتفاق خوشنود است که در نقش یک خبرنگار شهید ایفای نقش میکند و از تحقیقاتی براساس فیلمنامه درباره شخصیت مورد نظر صحبت میکند و امیدوار است که بتواند ادای دینی به این خبرنگار شهید و خانواده او بکند. از او خداحافظی میکنم و باز هم سراغ شاهسواری می روم که با روحیه مثبت و گشاده رویی و با حوصله به خبرنگاران پاسخ میدهد.
حیاط محوطه و اتاق نیمه تاریک سرکنسول
ساختمان سرکنسولگری ایران بنایی ۲ طبقه است که دفاتر مختلفی در آن طراحی شده است.از حیاط پر از سنگ ریزه و از لابلای ۴ باغچه آن عبور میکنیم و با تجسم فضای تلخ آن روزها دست به نرده های قهوه ای رنگ راه پله های ساختمان گرفته و به سمت اتاق سرکنسول میروم. اتاقی نیمه تاریک که در آن دو میز قرار دارد و کتابخانهای طراحی شده که در آنها کتابهایی مربوط به تاریخ و زبان افغانستان و همچنین شاهنامه فردوسی و کتابهای مذهبی به چشم می خورد.اتاقی سرد با رنگی خنثی و پنجره هایی دلگیر که در تجسم آن روزها بسیار کمک می کند. مشغول گشت زدن در اتاق هستیم که صدای منوچهر شاهسواری دوباره ما را به خود می آورد تا برای بازدید از مکان های دیگر همراه او باشیم.
اینجا محل جنایت طالبان است
اتاق سرکنسول را ترک میکنیم و به سمت بناهایی که در پشت ساختمان طراحی شده می رویم. از راهروهای سرد عبور کرده و پس از بازدید از پاسگاه مرزی و سازه برج دیده بانی پاسگاه که هنوز تکمیل نشده به سمت زیرزمین و در واقع محل اصلی وقوع جنایت میرویم. باز هم تجسم و هیجان و ورود به فضاهای ذهنی آن روزها و تصور اتفاقها و شنیدن صداها رهایمان نمی کند. وارد دالانی بی نور با عرض حدود ۲ متر میشویم که طاق های هلالی آن و هواکش بزرگی در انتها ،جلوه خاصی به آن داده است. اتاق هایی در کنار هم با در و دیوارهای کرم و خردلی رنگ که هنوز آکسسوار داخل آنها تکمیل نشده است.
داخل اتاق کوچکی میرویم که مربوط به محل کار شاهسون به عنوان مسئول ارتباطات و مخابرات کنسولگری است. تجهیزاتی ساده برای ارتباط روی میزها قرار دارد. از آنجا خارج میشویم و به اتاق کناری می رویم. دیوارهای این اتاق حدود ۴۰ متری با پنجرههایی کوچک ، طعم زخم های گلوله را چشیده و باز هم صدای شلیک و… در سکوتی معنی دار از آنجا خارج میشویم و به سمت مکانهای خارجی می رویم. دفتر خبرگزاری ایرنا، بازار، خانه و حسینه ای که شاهسون پس از فرار مدتی را در آنجا اقامت کرده و سپس با کمک دوستان افغان خود آنجا را ترک کرده در همین اطراف است. کم کم به پایان جست و جو و بازدید میرسیم و برای برگشتن آماده می شویم. دوباره چشمم به بازیگران نقشهای طالبان میخورد، نگاه به آنها و تجسم آن زیر زمین بیرحم و نگاه به ساختمان غم بار کنسولگری ایران و باز هم صدای شلیک و …