سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۸ فروردین ۱۳۹۳ در ۸:۳۶ ق.ظ چاپ مطلب
مجری «کافه سوال»:

در اجرا پشت کلمات پنهان نمی‌شوم/ ماجرای مصاحبه‌هایی که پخش نشد

lavasani1

مژده لواسانی درباره پخش نشدن گفت و گوهایی با خانواده نامزدهای ریاست جمهوری صحبت کرد.

مژده لواسانی درباره پخش نشدن گفت و گوهایی با خانواده نامزدهای ریاست جمهوری صحبت کرد.

سوره سینما-سارا کنعانی:  می‌توان گفت تلویزیون  در سال ۹۲ در زمینه برنامه‌های زنده ترکیبی اجتماعی گام های رو به جلویی برداشت. ما از شبکه‌های مختلف برنامه های متعددی را شاهد بودیم که سعی داشتند در یک زمان کوتاه با حفظ جذابیت‌های لازم، به بررسی کارشناسی یا طرح یک مسئله بپردازند. «کافه سوال» یکی از این برنامه‌ها بود، این مصاحبه بهانه ای است تا با مجری جوان این برنامه صحبت کنیم و از سالی که گذشت بپرسیم.

سال ۹۲ برای تو سال خوبی بود. اینطور نیست؟

مژده لواسانی: خدا را شکر بله. من مهر ماه اجرای «کافه سوال» را شروع کردم، اما جالب است بدانی اجرای بسیار ویژه ای را امسال تجربه کردم که اصلا پخش نشد. در خرداد ۹۲ ما مصاحبه هایی را با خانواده‌های کاندیدهای ریاست جمهوری ضبط کرده بودیم که نقطه عطف خیلی عجیب و غریبی در کارنامه من به حساب می آید. گروه خانواده شبکه اول سیما برای اولین بار دست به این اقدام زده بود که به سراغ خانواده های کاندیدهای ریاست جمهوری برود و از همسران و فرزندان شان درباره زندگی شخصی شان سوال کند. ایده جالبی بود و گفت و گوهای بسیار جذابی گرفتیم. برای من نیز یک تجربه منحصر به فرد و ارزنده بود. من با هر قشری گفت و گو  کردم جز این افراد. اگر این برنامه پخش می‌شد، یک اتفاق در رسانه ملی بود. به هر حال محقق نشد، درست مثل خیلی اتفاقات دیگر. من شهریور ماه هر روز ویژه برنامه «خونه زندگی» را اجرا کردم که آن هم تجربه جالبی بود. ما با خانواده چهره های شاخص اجتماع مثل آقای فتح الله زاده صحبت کردیم و این هم تجربه خوبی بود. بازگشایی «کافه سوال» یک رویکرد تازه ای به لحاظ حرفه ای در اجرای من بود.

اجرای سال تحویل مگر چیست که شما مجری ها اینقدر دوستش دارید؟

واقعیت این است که اجرای سال تحویل برای من دوست داشتنی است، اما دغدغه ام نبوده است. البته خیلی از هم قطارهای من هستند که برای گرفتن چنین اجرایی راغب هستند. در این سال‌ها همیشه هنگام تحویل سال یا مشهد بوده‌ام یا کربلا و یا جای زیارتی دیگر. همیشه این تأکید را داشته ام. امسال هم با پدر و مادرم به کربلا می‌رویم. من تنها فرزند خانواده هستم و همین موضوع باعث می‌شود بیشتر مراقب دل پدر و مادرم باشم. شاید همین روزهای نوروز است که ما در یک مدت مداوم کنار هم هستیم و دلم نمی خواهد این فرصت را از دست بدهم. این ۱۳ روز را با کمال میل در اختیار خانواده هستم.

ولی نگفتی در یک نگاه کلی چرا اجرای سال تحویل برای مجریان اهمیت دارد؟

ارزش این اجرا در این است که طیف های مختلف بیننده هنگام تحویل سال مقابل تلویزیون می نشینند. پس ما یک جمعیت غیرقابل تکرار داریم. البته هنگام مناظره های تلویزیونی برای انتخابات ریاست جمهوری این امکان وجود دارد که چنین موقعیتی تکرار شود، اما عموما هیچ اجرایی به اندازه اجرای سال تحویل مخاطب ندارد. دیگر آنکه تحویل کردن سال در کنار هفتاد میلیون نفر آدم موضوع قابل توجهی است. بگذارید یک مثال بزنم، هر چند که قیاس مع الفارق باشد. زیارت حضرت رضا (ع) همیشه توصیه شده ، اما می بینیم در ایام خاصی مثل روز تولد ایشان چقدر حرم شلوغ تر است. آن لحظات شاید لحظات استجابت دعاست و مردمی که آن روز آنجا باشند، اقبال خوبی داشته اند. مجری ها هم روی اجرای خاصی مثل اجرای سال تحویل حساب ویژه ای باز می کنند.

lavasani2

و اما «کافه سوال». به نظرم خوب شروع کردید. ولی در ادامه کمی از آن طوفانی بودن کم شد. چرا؟

شروع هر کار و تداوم اش خیلی مهم است. یک زنجیره وجود دارد و گاهی پیش می آید که چیزهایی از دست ما خارج باشد. در یک برنامه مشارکتی باید اهداف اسپانسر را هم در نظر گرفت. من معتقدم اسپانسر باید در خدمت برنامه باشد، هر چند که به طور کلی اسپانسر داشتن برنامه ممکن است از نظر محتوایی تا حدی لطمه زننده باشد. گاهی ممکن است آنان موضوعاتی را پیشنهاد کنند که یک برنامه چالشی اقتضائات آن را نداشته باشد. خدا را شکر ما فصل اول مان را خیلی خوب شروع کردیم و فصل دوم مان نیز که درباره شبکه های اجتماعی بود، چیزی بود که قبلا به این شکل مطرح نشده بود. ما رویکردهای متفاوتی درباره شبکه های اجتماعی به شکل اجتماعی بحث کردیم و همین روند برای موضوع آلودگی هوا نیز وجود داشت. ما درست در وسط همین بحران شهر تهران برنامه را روی آنتن بردیم. خانم ابتکار در صحبتی گفته بود که دیگر نمی توان کاری کرد و شهرداری وارد عمل شده بود و … . به نوعی برنامه وظیفه خودش می دانست که در همان برهه زمانی به این موضوع بپردازد.  بعد از اینکه ما درباره زیبایی ظاهر صحبت کردیم، بسیاری از برنامه های تلویزیونی دیگر نیز به سراغ این موضوع رفتند. بعد از اینکه به موضوع شبکه اجتماعی پرداختیم نیز بودند برنامه های سیاسی که به همین موضوع پرداختند. آخرین فصل موضوعی ما قبل از نوروز هم به مسئله فرهنگ مصرف سوخت می پرداخت که به نظرم به عنوان یک موضوع اجتماعی اهمیت زیادی داشت و به هر حال بخشی از وظیفه تلویزیون فرهنگ سازی است. برخی موضوعات هم هست که برای یک برنامه تلویزیونی به مدت چند هفته کشش لازم را ندارد، اما باید قبول کرد که هر برنامه ای فراز و فرودهای خودش را دارد. گاهی باید آرام رفت و گاهی باید ضربه های چکشی وارد کرد. همه اینها برنامه را زیبا می کند. من از روند شش ماه «کافه سوال» به نسبت راضی هستم.

فکر می کنید «کافه سوال» یک سبک به تلویزیون معرفی کرد؟

ما یک نگاه به نسبت جدید را حتی به لحاظ ساختار برای «کافه سوال» تجربه کردیم. همیشه مهمان و مجری می نشستند و نظرات به طور محدود منعکس می شد، اما ما سعی کردیم چیزی شبیه میزگرد برقرار باشد. دیگر آنکه هیچ وقت از هنرمندان به عنوان زبان گویای مردم استفاده نمی شد. ما از هنرمند به شکل هدفمند استفاده کردیم. یعنی علاوه بر اینکه مختصرا درباره فعالیت های حرفه ای او سوال می کردیم، از او می خواستیم از نگاه هنری خودش موضوع مورد بحث ما را تحلیل کند. مثلا هنرمندی دعوت کردیم که خودش از حاشیه های محیط مجازی در رنج افتاده بود یا دیگری کسی بود که خودش با مسئله آلودگی هوا دست و پنجه نرم می کرد. خلاصه ما تلاش کردیم خیلی موضوع محور ارتباط بین کارشناس و هنرمند را برقرار کنیم.

اجرای بانوان در تلویزیون کشور ما با محدودیت‌های مسلمی رو به روست. چطور از این تحدید استفاده کردی تا خلاق تر باشی؟

سعی من همیشه بر این بوده که اتو کشیده یا در قید و بند تکلف ها نباشم و در یک کلام پشت کلمه ها قایم نشوم. تلاش کرده ام عین مردم باشم نه اینکه بخواهم پشت خطابه های آنچنانی بزرگ نمایی کنم. اخیرا یکی از استادهای بزرگ کافه سوال را دیده بود و از اینکه ما سریع وارد بحث می شویم استقبال کرد گفت: امروز دیگر وقت آن نیست که مجری بخواهد در یک پلاتوی طویل آسمان و ریسمان بهم ببافد. اجرای صحیح رسانه امروز یعنی تو سریع و بی مقدمه موضوعی را مطرح کنی و بعد وارد بحث بشوی. البته برای اجرای درست این شیوه سنجیده گویی و مهارت گزیده گویی نیز اهمیت خیلی زیادی دارد.

اگر روزی درست دم اجرا حالت خوب نباشد، چه کار می‌کنی؟

برنامه زنده گزارش حال  و روز مجری است. باید دانست که مخاطب از چهره و نگاه و لحن مجری می‌فهمد آن روز چه بر او گذشته است. نمی توان نقش بازی کرد و اصلا نباید که بازی کرد.

به گمانم مردم در مورد راه های مجری شدن زیاد از تو سوال می‌پرسند.

بله چنین سوال هایی زیاد از من پرسیده می‌شود و حتی می توان این حرف ها را در نظرات اینستاگرامی هم دید. باید بگویم همه چیز به توانایی شخص بر می‌گردد. بعد از آن کسب مهارت ها و تجربه‌اندوزی و کارآموزی اهمیت زیادی دارد.

درباره کلاس هایی که در این زمینه برگزار می‌شود چه نظری داری؟ توصیه شان می‌کنی؟

کلاس های متنوعی وجود دارد، اما من پیشنهاد نمی کنم. به نظر من تنها مجراهایی که به سازمان صدا و سیما متصل هستند می‌توانند در این زمینه مفید باشند. مراکزی مثل باشگاه خبرنگاران جوان، باشگاه رادیویی جوان و دانشکده صدا و سیما. برای مثال می‌توانم به طرح جم اشاره کنم. این طرح مدتی پیش اجرا شد و طی یک فراخوان عده ای را جذب کرد و تست گرفت و به آنان آموزش داد. در حال حاضر هم بسیاری از مجریان خوب سازمان هستند که از همین طریق وارد عرصه شده اند.

کمی هم از نوروز بگوییم. این رسم باستانی را دوست داری؟

همیشه تهیه کردن وسایل هفت سین و چیدن آن را دوست داشتم. همینکه اعضای یک خانواده کنار هم بنشینند و دعا کنند، اتفاق خیلی قشنگی است. همیشه لحظات دل دل کردن برای رسیدن با ثانیه تحویل سال را خیلی دوست دارم. همینکه بخواهی یک سال طی شده را به دست زمان  بسپاری و سال جدید را بپذیری موضوع قشنگی است. همیشه برایم مهم بوده که این لحظات هوشیار و در حال دعا کردن باشم و حتی هنگامی که سال تحویل به نیمه شب می افتد، تأکید دارم که حتما خواب نمانم.

امسال از خداوند چه می‌خواهی؟

سال ۹۲ برای من سال خاصی بود و این خاص بودن ویژگی موقعیت های مختلف زندگی من است. برای سال جدید از خداوند آرامش می‌خواهم و ثبات داشتن را. در سفر کربلا نیز چنین حاجتی را می‌طلبم. آرامش واقعی در گرو پذیرش قلبی خواست و صلاحدید خداست. البته آرزو می کنم که این مصلحت به دلخواسته ما هم نزدیک تر باشد.

برای دوستداران خودت جمله ای یادگاری داری؟

ترانه ای از افشین یدالهی به ذهنم می‌آید: همه دنیا بخواد و تو بگی نه، نخواد و تو بگی آره تمومه/همین که اول و آخر تو هستی، به محتاج تو محتاجی حرومه