مهتاب کرامتی در گفتگویی مفصل درباره سینما، مشکل فیلمنامه و همکاری با یونیسف صحبت کرد.
سوره سینما- محیا رضایی: مهتاب کرامتی در سینمای ایران حضوری بیش از یک بازیگر صرف دارد. او در سالهای اخیر کوشیده در کنار تجربه نقشهای متفاوت و حضور در پروژه های جریان مستقل سینمای ایران و کمک به تولید این آثار به عنوان سفیر حسن نیت و در همکاری با یونیسف برای احقاق حقوق کودکان و بهتر شدن شرایط زندگی آنها تلاش کند. این بعد از فعالیت اجتماعی کرامتی در کنار گزیده کاری و انتخاب نقشهایی متفاوت، او را صاحب کارنامهای معتبر و قابل بررسی کرده است. کرامتی پس از تجربه همکاری با کیوان علی محمدی و امید بنکدار در «شبانه روز» در فیلم تازه این دو کارگردان «ارغوان» بازی کرده است. میتوان از حالا منتظر حضور متفاوت او در این عاشقانه ویژه بود.
اگر به کارنامه سینمایی شما نگاه کنیم، متوجه حساسیت در انتخاب نقش میشویم. در این سالها با کارگردانهای سینمای مستقل همکاری کرده و نقشهایی خاص را بازی کردید، مثلا در «هیچ»، «آلزایمر»، «آتش سبز»، «شبانه روز» و «اسب حیوان نجیبی است». معیارهای شما برای پذیرش یک پیشنهاد چیست؟
مهتاب کرامتی: من معمولا با کسانی کار میکنم که سلیقه و طرز نگاهشان را به سینما قبول دارم. این هم سلیقگی اولین قدم است و بعد از آن داستان جذاب و گروه خوب از اولویت های من برای قبول یک نقش است. ضمن اینکه فیلمنامهها به هیچ عنوان حال خوبی ندارند. سال گذشته به خاطر بازی در فیلم جدیدم نتوانستم فیلم های جشنواره را ببینم، اما میشنیدم که فیلمنامه ها خوب نیستند و این ضعف سینمای ماست . در این شرایط وقتی فیلمنامه خوبی به دستت میرسد هیجان زده میشوی به خصوص که آن را از کسانی دریافت کنی که همیشه خاطره خوبی از همکاری با آنها داری.
مشکل فیلمنامه ممکن است روند بازیگری شما را تحت تاثیر قرار دهد. به آینده بازیگری در سینما فکر میکنید؟
اگر روند فیلمنامهها به همین منوال پیش رود قطعا حضور همیشگی را نخواهم داشت، من باید یک نقش را دوست داشته باشم. باید پشت صحنه محیط امن و آرامی باشد تا بتوانم کار کنم، در غیر این صورت قطعا کم کار خواهم شد. ترجیح میدهم گزیده کار بکنم اما زمانی که بازی میکنم حالم خوب باشد .
پارسال برای بازی در فیلمی از وحید موسائیان به آفریقا سفر کردید. حضور در «فرزند چهارم» را میتوان ادامه مسیر تجربه گرایی شما در سینما دانست.
تجربه کردن را دوست دارم. ورود به دنیای ناشناخته همیشه برایم جداب است. مثلا در «فرزند چهارم» حضورمان در کشوری که هیچ از آن نمیدانستم اولین نقطه جذب قبول نقش بود. همینطور کار کردن با وحید موساییان که قرار بود پیش از این رخ دهد اما شرایطش فراهم نشد تجربه خوبی بود. البته در کنار خاطرات خوب شرایط بسیار سختی داشتیم. زمان زیادی گذشت تا بتوانم خاطرات بد را فراموش کنم اما معمولا بعد از مدتی فقط خاطرات خوب در ذهن میماند و این جای شکر دارد.
یعنی آن خاطرههای بد باعث میشود در آینده نقشهای پر خطر و پروژههای دشوار را قبول نکنید؟
روحیه شخصیام باعث قبول چنین نقشهایی میشود. همیشه دوست دارم شرایط خاص را تجربه کنم . دوست دارم دنیاهای متفاوت را به چشم ببینم و بابتش حاضرم هزینه بدهم. اگرچه تجربه سختی پشت سر گذاشتم اما بعد از این هم به هیچ عنوان شرط نمیگذارم قطعا شرایط سخت برای همه گروه است. «فرزند چهارم» تجربهای شد که بعد از آن اگر قرار باشد کسی در فضای مشابهش قرار بگیرد بیشتر به جوانب آن فکر میکند اما اگر از من بپرسند دوباره حاضرم در کشوری ناشناحته با آن شرایط بازی کنم یا نه؟ جوابم ۱۰۰ درصد مثبت است.
گاهی یک بازیگر نمیتواند به همه آنچه در نظر دارد برسد. در این مدت همه نقشهایی که دوست داشتهاید بازی کردید؟ از دست دادن چه نقشهایی ناراحت کننده بود؟
چون قول حرفه ای برایم از اهمیت ویژه ای برخوردار است و دوست دارم هر حرفی که میزنم برآن پایبند باشم گاهی وقتها همزمانی فیلم ها باعث شده که من موقعیتهای خاصی را از دست بدهم. نه فقط نقش خاصی را از دست دادم بلکه فیلم خاص را هم از دست دادم اما قول مهمتر است در این مواقع از فیلم دلخواهم میگذرم. به این امید که فرصت دوباره اش برایم فراهم شود،اعتقاد دارم قسمت در سینما و کل زندگی من را به جاهای خوبی رسانده است. فیلم «آیینه شمعدان» بهرام بهرامیان جزو این دسته بود که من یک نقش ویژه در فیلم ویژه را از دست دادم. تجربه ترسناک و جذابی بود که دلم میخواهد اگر بشود آن سبک را دوباره تجربه کنم. تست گریم داده بودم و کار بعد از شروع مرحل اولیه متوقف شد.
همکاری با کیوان علیمحمدی و امید بنکدار را قبلا تجربه کردهاید. حضور در «ارغوان» قطعا به همین پشتوانه اتفاق افتاد.
خوشبختانه ما دوستان خوبی هستیم و هر زمان که فرصتی باشد باهم کار میکنیم. تجربیات خوبی در زمینه تولیدات مستند و سینمایی کنار هم داشتیم، این دوستی به علاوه داستان جذاب و فضای خوب کار باعث حضور من در آثار این دو کارگردان شد. حال و هوای فیلمهای کیوان وامید شاعرانه با فضایی دلنشین است. آنها ماهرانه این حس را به همه بچهها و تماشاگر منتقل میکنند.
مهتاب کرامتی در نمایی از فیلم سینمایی «ارغوان»
گویا «ارغوان» به نوعی درباره هنر و هنرمند است؟
فیلم داستان آشنایی دو آدم در شبی است که هردو سوگوار مرگ یک هنرمندند. این آشنایی زندگی هردو را متحول میکند. «ارغوان» این درس را به ما میدهد که برای تغییر کردن نباید به لحظه بسنده کرد، باید برخی اتفاقات را به زمان واگذار کرد، گذر زمان قطعا نتیجه بهتری دارد.
به نظر می رسد حضور در سینما فقط به خاطر بازیگری و ستاره شدن معیار شما نیست. آنچه در این سالها دیده ایم تلاش برای بازیگر خوب بودن است. بازیگری که فرصت تجربه کردن را از دست نمیدهد.
من خود را به هیچ عنوان ستاره نمیبینم. شاید محبوب بودن یا شناخته شده بودن مناسب تر باشد. این صفت اگرچه بسیار ارزشمند وشیرین است اما وظیفه زندگی را برای آدم سخت میکند. شنیدن این کلمات از لطف دوستان و مردم است، اما من کار خاصی انجام نمیدهم اتفاقا من عادی ترین و حرفه ای ترین کار را پیش گرفتم و شاید این برای دوستان مثبت تلقی میشود. سعی میکنم مسیر را درست تر بروم جلو چون میدانم ما دیده می شویم مردم مارا نگاه می کنند و از ما الگو میگیرند. وظایفی داریم در کنار کار سینما و در قبال معروف بودن و شهرت و محبتی که مردم به ما دارند. باید جواب محبت هایشان را درست بدهیم. این وظیفه ماست به هیچ عنوان دردناک و سخت نیست، انجامش به یک روش و شیوه زندگی تبدیل میشود که جذاب هم هست.
گاهی دوستان گله می کنند از اینکه بعضی همکاران به دیگران روی خوش نشان نمیدهند میگویم بپذیرید که حتی یک بازیگر هم میتواند حالش بد باشد. هرکسی ممکن است زمانی حالش خوب نباشد، ولی دراین مورد به خصوص تمام تلاشم را میکنم زمانی که حالم بد است در فضای اجتماعی حضور نداشته باشم. حال بدم را در خلوت با خودم شریک شوم و حال خوشم را با دوستانی که به من محبت دارند.
وضعیت سینمای ایران در سال ۹۳ را چطور ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم امسال حال همه بهتراست چون امید هست و می شود مسیر زندگی را مثبت تر و با خوش بینی طی کرد. امسال همه امیدواریم روز به روز اتفاقهای بهتری بیفتد.
از زمانی که در مجموعه «مردان آنجلوس» بازی کردید، تا امروز مسیری طولانی طی شده. برای این مسیر برنامهای خاص داشتید؟
من همان سالی که سریال «مردان آنجلوس» را کارکردم قبل از آنکه کار برای پخش آماده شود در ۴ فیلم سینمایی بازی کردم. این برای شروع خیلی خوب بود . بعد از بازی در «خاک سرخ» به خودم گفتم حالا ازاین به بعد باید محتاط تر عمل کنم. چون زمان شروع به ما اجازه اشتباه می دهند اما بعد از مدتی که سابقه کاری تان بیشتر می شود کمتر حق اشتباه کردن دارید. باید هوشیارتر و محتاط تر باشید. «خاک سرخ» تجربه خوب عجیبی بود بیشتر حس و حال تئاتر داشت. بعد از آن تصمیم گرفتم کار تصویر را کنار بگذارم و یک سال به تئاتر رفتم و تجربیات ارزشمندی به دست آوردم . سپس به سینما برگشتم و بعد از آن گزیده کار تر شدم.
یکی از امتیازهای کارنامه شما این است که کمتر دیده شدنتان در سینما یا تلویزیون، همیشه به کارتان طراوت داده است.
دوست دارم با هر فیلمی که بازی میکنم مردم منتظر من باشند نه اینکه از بس مرا روی پرده می بینند خسته شوند. این موضوع لب مرز است نه دیده شدن زیاد خوب است نه دیده نشدن. حرفه ما با تماشاگر معنا پیدا میکند پس ما باید اعتدال را نگه داریم . رعایت این اعتدال در شرایطی که هم فیلم خوب کم است هم فیلمنامه خوب و گاهی در صورت فراهم شدن هردوی اینها شرایط اقتصادی مناسبی برای ساخت آن وجود ندارد سخت است.
مهتاب کرامتی در نمایی از فیلم سینمایی «ارغوان»
شما تجربه بازی در فیلم کمدی دارید ولی کمتر در چنین پروژههایی حاضر شدهاید، چرا؟
من کار طنز را با «مومیایی ۳ » ساخته محمدرضا هنرمند تجربه کردم. بعد از آن هم فیلم « زنها فرشتهاند» برای من درس خوب و تجربه متفاوتی بود. بعد از این هم به هیج عنوان از بازی در فیلم کمدی پرهیز نمیکنم و به نظرم خیلی خوب است دوباره بتوانم کار کنم به شرطی که همچون گذشته با یک فیلمنامه خوب و یک کارگردانی هوشمندانه همراه باشد.
در این سالها در تلویزیون حضور نداشتید. چرا؟
همیشه از من میپرسند چرا دوباره کار تلویزیون نمیکنم. مخصوصا وقتی به اقصی نقاط ایران میروم با این پرسش بیشتر مواجه می شوم و گرایش مردم را بیشتر به تلویزیون میبینم . میگویم زمانی که سریالهای «مردان آنجلوس» و «خاک سرخ» را بازی میکردم این دو آنقدر ماندگار بودند که مردم تا سال ها این آثار از خاطرشان پاک نمیشد. علاوه بر اینکه شبکه های محدودتری داشتیم فیلمسازان برای کارشان زحمت می کشیدند. الان تحمل آدمها پایین آمده و اکثر مجموعه ها مناسبتی شده اند. سریالسازان هم به خاطر زمان محدودی که برای رساندن تولیداتشان به مناسبتهایی چون عید و ماه رمضان و … دارند شتابزده کار میکنند و این به کیفیت کارها آسیب می رساند.
پیش آمده نوروز و عید را سر کار باشید؟
یادم نمی آید نوروز سر کاری باشم. قطعا دوکار تلویزیونی ام به نوروز برخورده است اتفاقا «خاک سرخ» شب عید تمام شد. بازی در روزهای پایانی سال حال و هوای خوبی دارد مثل روزهایی که سر فیلمبرداری «ارغوان» بودیم. احساس میکنم سالی را پربار گذراندم و عید بیشتر به من میچسبد . تجربه من بیشتر شب عید بوده تا نوروز. مثلا یادم می آید فیلم «آذر» کار فرزاد موتمن در زمستان فیلمبرداری شد ولی کلا حال و هوای عید بود. تصور کنید در وسط زمستان و برف ما سبزه داشتیم. فضای کنار خیابان و چیدمان سفره هفت سین تجربه نوروزی متفاوتی بود.
بهترین عیدی که تا به حال گرفتهاید چه بوده؟
بهترین عیدی که میتوانم بگیرم اینکه امسال به خصوص تعطیلاتم را با کسانی که دوستشان دارم شریک شوم. اینها خانواده و دوستان نزدیک من هستند. گذشته از زمانی که هدیه و پول برایمان جذاب بود. بچه که بودم عیدی پول نقد را دوست داشتم. وقتی به خانه میآمدم پول ها را می شمردم و برایشان نقشه میکشیدم. الان حس انسانی درکنار هم بودن برایم از هر چیزی مهمتر است. در روزهایی که همه خوشحالیم و انرژی زمین و زمان مثبت است برایم اهمیت دارد کنار خانواده ام باشم چون هریک از اعضای خانواده ام در گوشه ای از دنیا هستند به هم رسیدن مان همیشه اتفاق نمیافتد.
تفاوت عید بچههای امروز با نوروز در روزگار کودکی شما زیاد است؟
نمیتوانم بگویم عید بچههای امروز چطور است . من به عنوان یک بزرگسال میتوانم عید و زندگی را از زاویه دید دیگری ببینم اما حتما عید برای کودک امروز همان جذابیت کودکی مرا دارد و من چون تلخی های زندگی را در این سن میبینم ممکن است بگویم عیدهای زمان بچگی من قشنگ تر بود. دلم میخواهد عید و لبخند برای همه بچه ها باشد. چه بچه هایی که در کنار خانواده اند و شرایط رشد مناسبی دارند چه آنها که به هردلیلی خانواده کنارشان نیست و با اندوهی که حق شان نیست زندگی را می گذرانند. دلم میخواهد نوروز و عید برای همه شان لبخند به همراه بیاورد. شاید نشدنی باشد ولی میتوان تلاش کرد. من به تنهایی کار بزرگی از دستم برنمی آید اما همه مان تک تک میتوانیم حد اقل یک قدم کوچک برداریم.
مطمئنا دوستانی که کار طنز برای نوروز انجام میدهند آن حال و هوا را به خانه ها می آورند. دوستان خیری که بازارچه های خیریه در اسفندماه برگزار میکنند به موازات شان آنها که حمایتشان میکنند و مردمی که در این بازارها شرکت میکنند همه سهیم اند.هیچکس برای بچه ها نمیتواند یک تنه کاری از پیش ببرد باید کنار هم باشیم تا قدمهای مان بزرگتر و موثرتر شود.
شما از معدود بازیگرهای ایرانی هستید که با یونیسف همکاری میکنید، سفیر حسن نیت یونیسف بودن و کار برای کودکان تجربه جذابی باید باشد.
خیلی جذاب است و مهمتر اینکه سفیران زیاد شوند. همه جا گفتم من دوتا دست دارم و یک زمان محدود. تمام تلاشم را میکنم درست قدم بردارم و مفید باشم. دلم نمیخواهد سفیر صلح یونیسف در حد یک سمت برایم باقی بماند. خودم خواستم اگر کاری انتخاب میکنم در زمینه باشد که به اهداف یونیسف نزدیک تر است. قطعا این تمام مشکلات کودکان را در بر نمیگیرد خوشبختانه هستند انجمن های دیگری که در شاخه های دیگری فعالیت میکنند. من تنها به عنوان یک فرد می توانم حضور داشته باشم و این حضور به تنهایی خیلی مثمر ثمر نیست. خوب است تک تک هنرمندان ما کسانی که مردم دوست شان دارند هر کدام در یک زمینه خاص فعالیت کنند و در حوزه فعالیت شان پربار جلو بروند. خوشحالم که شروعش با سفیر حسن نیت یونیسف شکل گرفت. شاید خیلیها فکر می کردند در حد یک سمت باقی خواهد ماند ولی نگذاشتم این اتفاق بیفتد و بعد از این هنوز هم آمادگی دارم تا آنجا که می توانم در این عرصه حضور داشته باشم.
در این مدت در دوراهی بازیگری و کنار کودکان بودن قرار نگرفتید؟
زیاد سر این انتخاب ماندم. بچه ها به من خیلی کمک کردند. یک بازیگر اگر بازی نکند شغل و حرفه اش مفهومی ندارد. باید بازی کند تا هویت کاری اش حفظ شود. اگر فیلمنامهها خوب نباشد یا به هر دلیل نتواند بازی کند حس کمبود دارد. دراین شرایط چقدر خوب است یک کار و وظیفه دیگری هست که دوستش دارد و میداند حضورش آنجا مفیدتر است. آن موقع تعدیل می شود. اینجور وقت ها به خودم میگویم اگر نمیتوانم در سینما آنطور که دوست دارم ظاهر شوم و کار ویژهای انجام دهم چه بهتر بروم سمت یونیسف و برای بخش دیگری از وجودم مفید باشم. درواقع اینجا بچهها هستند که همیشه به من کمک میکنند نه من به بچهها.