دو کارگردان فیلم «ارغوان» از ویژگیهای این فیلم و شرایط تولید آن صحبت کردند.
سوره سینما- محیا رضایی: کیوان علیمحمدی و امید بنکدار دو نام جدا نشدنی سینمای ایران به تازگی آخرین فیلم سینمایی مشترک شان را به پایان رساندند. این دو کارگردان که از ابتدای ورودشان به سینما تا به حال هیچ کار فردی و شخصی نداشتند کم کم به جرگه زوجهای هنرمند مثال زدنی مثل مسعود رسام و بیژن بیرنگ یا حمید جبلی و ایرج طهماسب میپیوندند. خودشان این اتفاق را نتیجه قدمت دوستی و اشتراک سلیقه میدانند. این دو کارگردان به تازگی فیلم سینمایی «ارغوان» را جلوی دوربین بردهاند.
همکاری مشترک امید بنکدار و کیوان علیمحمدی از کجا شروع شد؟
امید بنکدار: همکاری ما نتیجه استمرار یک آموزش مشترک است. در طول این سالها و دوستی دیرینه به یک زبان وسلیقه مشترک دست یافتیم و هنگامی که به دنیای سینما پا گذاشتیم این زبان مشترک و نگاه همسو به یاری مان آمد تا دغدغه های مشترکمان را به روی پرده نقره ای بیاوریم.
«ارغوان» چطور متولد شد؟
بنکدار: فیلمنامه خیلی سریع نوشته شد و به سرعت هم پروانه ساخت گرفت. بر عکس تجربه قبلی ما فیلم «شبانه روز» که ۱۰ ماه طول کشید تا پروانه ساخت آن صادر شود و بیش از دو سال زمان برد تا پروانه نمایش آن اعلام شود، این کار راحت پیش رفت. داستان هم بر می گردد به آشنایی من با دوست نویسندهمان علی حیدری که در کلاس های داستان نویسی آقای چهل تن با اوآشنا شدم. بعد از انتشار کتاب او با نام «بوی قیرداغ» تحت تاثیر یکی از داستان های این مجموعه قرار گرفتم. بعد از اینکه کیوان هم قصه را خواند تصمیم گرفتیم با همکاری علی فیلمنامهای بر اساس این قصه کوتاه بنویسیم. قصه را گسترش دادیم و به یک ملودرام عاشقانه رسیدیم که در سه مقطع زمانی مختلف روایت میشود. «ارغوان» نسبت به کارهای قبلی ما فیلمی است کم پرسوناژ و آرام. قصهای است سراسر عشق و موسیقی.
کیوان علیمحمدی و امید بنکدار در پشت صحنه «ارغوان»
«شبانه» و «شبانه روز» به نظر بسیاری از منتقدان سازگار نبود. با نقدهای ریز و درشتی که معمولا علیه تان نوشته میشود چطور کنار میآیید؟
بنکدار: دنبال کردن حرف این و آن هیچ وقت مساله ما نبوده است . اما به هر حال گاهی اوقات نقدها به دست ما می رسند. برخی جالب و خنده دار و البته بسیاری هم تاسف بارند.
کیوان علیمحمدی: آنچه ترغیب مان میکند مطلبی را بخوانیم کیفیت نویسنده آن است. آدمهای با کیفیت هیچ وقت حاضرنمی شوند دلالان دفاتر تهیه و تولید باشند. این افراد در میدان نقد جایگاه و شان خاصی دارند و بسیاری از مخاطبین به آرا و افکار آنها رجوع میکنند.
بنکدار: اما گروهی هستند که به فراخور آمد و شدشان به اینجا و آنجا نظراتشان هم مرتب تغییر میکند. قطعا کسی که کار هنری می کند نمی تواند مسیرش را بر اساس آرا و نظرات این افراد پایه ریزی کند.
علیمحمدی: یک دلال باید حرفی بزند که اربابش را خوش آید . وقتی «شبانه» اکران شد کم مایه ای گفت در این بازی اکران «شبانه» به فلان فیلم باخت. پاسخ ما این بود آیا ما در این بازی حضور داشتیم؟ این بازی ارزانی شما مدالش هم به گردن خودتان. افتخار ما این است که اصلا اهل این بازی نیستیم. اصلا چرا فکر میکنید ما داریم با شما رقابت میکنیم؟
با توجه به طرز نگاه تان نسبت به منتقدان جایگاه مخاطب را در آثارتان چگونه میبینید؟ حتما به گوش تان رسیده که برخی درباره فیلم هایتان می گویند تولیدات شما نه مخاطب عام دارد نه مخاطب خاص!
بنکدار: اگربه جدول فروش فیلمهای اکران شده در زمان نمایش «شبانه» و«شبانه روز» نگاه کنید هر دو فیلم ما در اواسط جدول فروش هستند. آنها که مدعی اند فیلم ما نه مخاطب عام دارد نه خاص خود را به خواب زده اند چرا که بسیاری از فیلمهایی که صرفا به قصد فروش ساخته شده بودند وبه هر کار سخیفی متوسل شدند تا در جدول به قول خودشان بفروشها جایی دست و پا کنند پایین تر از فیلم ما قرار گرفتند.
علیمحمدی: این را بدانید که فیلم های فرهنگی همیشه با بودجه کمی ساخته می شوند چرا که دوستانی که در این فیلمها حضور پیدا می کنند از کاری که انجام می دهند لذت میبرند و مساله مالی اولویت چندمشان هم نیست. این فیلمها در زمان اکران مناسب به راحتی بودجه خود را باز می گردانند. حالا شرایط تولید این فیلم های فرهنگی را بگذارید کنار فیلم های به قول خودشان بفروش که آدمها تنها و تنها به قصد گرفتن پول تن به حضور در چنین فیلم هایی میدهند.
علیمحمدی: کسی که کار هنری می کند اول باید با خودش صادق باشد. متاسفانه در سال های اخیر به دلیل فضای پوپولیستی که بر جامعه حاکم شد تب پوپولیسم بسیاری را دچار خود کرد. ما هیچ وقت ادعا نداشتیم برای مردم کار می کنیم چون در مرتبه اول برایمان مهم است که خودمان از کارمان لذت ببریم.نکته دیگر اینکه باید بین مخاطب و مصرف کننده تفاوت قایل شویم ما همیشه در جستجوی مخاطب هستیم نه مصرف کننده و بدا به حال جامعه ما که مدیرانش تمامی تلاش خود را بکار می برند تا مخاطبین را به مصرف کننده تبدیل کنند.
مخاطب با مصرف کننده چه تفاوتی دارد؟
علیمحمدی: مصرف کننده کسی است که در خود این نیاز را احساس نمیکند که بهتر است گاهی اوقات با خود کمی خلوت کند و اندکی بیندیشد. مصرف کننده کسی است که دیگر فراموش کرده در قبال توهینی که به او میشود گاهی باید به او بربخورد. مصرف کننده کسی است که روز به روز با کلمه سلیقه بیگانه تر میشود و بی سلیقگی را به عنوان سلیقه میپذیرد. پس اگر ما از مخاطب صحبت میکنیم منظورمان کسی است که اگر به سالن سینما میآید به دنبال یک رابطه خلاقه دو سویه است و هنگامی که از سالن سینما خارج میشود با خود کمی خلوت میکند و به این رابطه دیالکتیک میاندیشد.
امید بنکدار و مرتضی پورصمدی در پشت صحنه «ارغوان»
انتخاب بازیگران معمولا بر چه اساسی صورت میگیرد؟
بنکدار: معمولا خود فیلمنامه از مرحله طرح به ما کمک میکند که سراغ کدام بازیگر برویم. اما لزوما نقش بر اساس بازیگر نوشته نمی شود. البته گاهی اوقات این اتفاق هم رخ داده که نقش بر اساس بازیگر نوشته شده است. معمولا گروه را به گونهای دعوت میکنیم که در زمان تولید بتوانیم از حضور همدیگر لذت ببریم و تجربه ای خلاقه در کنار یکدیگر داشته باشیم.
فضای فیلم های شما با سایر آثار سینمایی تفاوت دارد. خودتان ویژگی تمایز را در کدام بخش از کارتان میدانید؟
علیمحمدی: فیلمهای ما فیلم ما فضا و اتمسفر است و به همین دلیل است که رنگ و نور و صدا ارزشی هم اندازه بازیگر دارند. ما تلاش میکنیم در فیلم هایمان عنصری را بی ارزش نکنیم و از این روست که در فیلمهای ما بازیگر در دل تدوین و نور و صدا و … دیده میشود. مثلا اگر حامد بهداد انتخاب میشود برای این نیست که بازی بهداد در فیلم «شبانه روز» به رخ کشیده شود او به فیلم دعوت میشود تا سیاوش کسرایی باشد. به همین خاطر ما تمام اسناد تصویری و صوتی را در اختیار او قرار میدهیم تا بهداد در دل فضایی که ساخته م شود به نقش نزدیک شود. در «ارغوان» هم قبل از اینکه پیش تولید را آغاز کنیم به خاطر اینکه فضای اصلی فیلم بر اساس نقاشیهای یک نقاش دانمارکی به نام ویلهم هامرس هوی کار شده به بازیگرانی که دعوت میشدند میگفتیم شما قرار است در فضایی با این رنگ ونور و میزانسن و …بازی کنید. بازیگر درک میکرد که قرار است بخشی از یک کلیت بصری باشد.
در نوروز هم دغدغه سینما دارید؟
بنکدار: اولین تجربه همکاری ما با مهتاب کرامتی در فیلمی مستند با نام «سرخ» درباره بیماری ایدز شکل گرفت. فیلمی با موضوعی تلخ و تکان دهنده. اما از آنجایی که بیشتر سکانسهای این فیلم به دلیل ساختار فیلمنامه در روزهای منتهی به نوروز فیلمبرداری شد حال وهوای خاصی را به همراه دیگر اعضای گروه تجربه کردیم.
علیمحمدی: من و امید سالی که قرار بود «شبانه روز» را بسازیم ۱۰ ماه طول کشید تا پروانه ساخت بگیریم بعد هم به محض صدور پروانه ساخت سرمایه گذار انصراف داد و تمام درها به روی ما بسته شد. ۲۹ اسفند همان سال رفتم سراغ دیوان حافظ. نیت کردم که آیا ما میتوانیم فیلم جدیدمان را بسازیم یا نه؟ حافظ گفت: ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی/ ازین باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی. چند بیت بعد گفت ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست/ مگر او نیز همچون من غمی دارد شبان روزی. من و امید فردای آن روز که برای تبریک سال نو با بچه ها تماس گرفتیم اعلام کردیم تا پایان بهار بودجه مان را فراهم میکنیم و سال جدید فیلم مان را کلید میزنیم و جالب اینکه بودجه فیلم ۳۱ خردادماه فراهم شد و پیشتولید را شروع کردیم. من عاشق ماه اسفند هستم. خدا را شکر میکنیم که اسفند ۹۲ هم مشغول فیلمبرداری «ارغوان» بودیم. این بهترین عیدی بود که خدا پیش از نوروز به ما داد.
بنکدار: هر سال که میگذرد و میبینم این شانس را دارم که کنار خانوادهام باشم و سایه پدر و مادر بالای سرم است بهترین عیدی است. مادیات خرج میشود و می رود اما آنچه میماند محبت و کنار هم بودن است.