تیمور قادری فیلمساز جوان کرد از نمایش داده نشدن فیلمهایش در داخل ایران و برای مخاطب ایرانی انتقاد کرد.
سوره سینما- سارا کنعانی: تیمور قادری فیلمساز جوانی از خطه کردستان است که فیلمهایش تا امروز سر و صدای زیادی به پا کرده و در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی روی پرده رفته است. او با «میخورد بر بام خانه» استعداد خود را ثابت کرد و بعد از «انار میوه بهشت است» نشان داد که یک موضوع آموزشی با محور کودک میتواند از چارچوب قومیت و ملیت فراتر برود و حتی از سرخ پوست های امریکا هم جایزه بگیرد. در این میان اکران نشدن آثارش در زادگاهش غمی است که به سادگی از دلش پاک نمیشود.
چه خبر از سیر صعودی موفقیت های «انار میوه بهشت است»؟
تیمور قادری: فکر میکنم فیلم «انار میوه بهشت است» تا الان نزدیک به ۱۲ جایزه گرفته است. اولین جایزه اش بهترین کارگردانی جشنواره رانیه عراق بود و با فیلمی رقابت کرد که اسکار دانشجویی گرفته است. بعد از آن هم به جشنواره سلیمانیه عراق دعوت شد و بهترین فیلم شد. جایزه جشنواره بلاک آلمان را هم گرفت . جایزه یادبود یک فیلمساز کُرد را هم که در لندن برگزار شد، از آن خود کرد. از یکی از جشنواره های الف دنیا نیز دیپلم افتخار گرفت و در جشنواره فیلم کودک هم بهترین فیلم شد. در جشنواره تصویر سال و شاپرک های شهر هم بهترین فیلم شد. جایزه ویژه هیأت داوران را از جشنواره ای در ترکیه گرفت. جایزه ای از جشنواره ای مربوط به جمهوری چک هم به این فیلم تعلق گرفته است. جایزه بهترین فیلم و فیلمنامه و کارگردانی را هم از جشنواره ای در کردستان گرفت.
خودتان هم به کشورهای دعوت کننده سفر کردید؟
به هر جشنواره ای زمانی دعوت شدم که در حال ساخت فیلم بودم. جشنواره عراق و لندن را رفتم.
حوزه هنری تا چه حد به شما کمک کرد؟
حوزه هنری از لحاظ مالی دست چندان بازی ندارد و نمیتواند آن چنان کمکی داشته باشد. اما فضایی صمیمی بر حوزه هنری حاکم است که به ما راه میدهد که کار کنیم. این مجموعه ارتباط خوبی با فیلمسازان برقرار کرده و من موفقیت اغلب فیلمهایم را مدیون حوزه هنری تهران هستم. «انار … » و «می خورد بر بام خانه» سال گذشته در بازار جشنواره برلین و تورنتو حضور داشت و همه اینها زحمات حوزه هنری بود. من هیچ وقت دوست نداشته ام فیلمی درست کنم که در کشوی خانه بایگانی شود. همیشه دوست دارم فیلمهایم سفر کند و از جایی که متولد شده پیامی به کشورهای دیگر منتقل کند.
استان شما کردستان، چه دارد که این همه فیلمساز پرورش می دهد؟
این موجی است که یکی از فیلمسازان سینمای ایران به راه انداخته است. به قول خودش در شهر بانه در کوچه ای بن بست زندگی میکرده که ۴ فیلمساز داشته است. گذشته از آن محدودیت همیشه خلاقیت می آورد و کردستان استان محدودی است. اما این خلاقیتها تا جاهایی فرصت بروز پیدا میکنند و به هر حال باید از نظر مالی حمایت شود. وقتی برای فیلم جدیدم تقاضای ۲۰ میلیون تومان کمک کردم به من گفتند تیمور با کلاس شدهای! تو «میخورد بر بام خانه» را با ۴۰۰ هزارتومان ساختی. فیلمی که جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره «رویش» گرفت و … .
اگر بخواهید به حوزه فیلمسازی آثار کوتاه در ایران نقدی داشته باشید چه می گویید؟
در مقاله ای می خواندم تولیدات فیلم کوتاه کردستان از تولیدات فیلم کوتاه فرانسه بیشتر است. ابتدا خوشحال شدم اما بعد به یاد جمله کنایی کیارستمی افتادم که میگوید ایران بهترین جاست برای فیلمسازی. کشوری که هر کس با به دست گرفتن یک دوربین میرود و فیلم میسازد، بدون اینکه دانشی داشته باشد. فرانسه جشنواره کن را دارد و نخل طلایی میدهد. ما هم جشنواره ژیار را داریم که یک تندیس ساده اهدا میکنیم. پس زیاد بودن تعداد تولیدات سینمای ایران جای خوشحالی ندارد.
از فیلم جدیدتان چه خبر؟
پالنگان بهشتی در استان کردستان است. منطقه ای در نزدیکی کامیاران. اینجا یک منطقه توریستی است و بچه هایی دارد که با چرخ توریستی وسایل بچه ها را جا به جا میکنند. برایم جالب بود که فیلمی از این ماجرا بسازم و ایده اش سه سال قبل به ذهنم رسید. ابتدا برای برقراری ارتباط روحی با منطقه شروع کردم به عکاسی از مناظر و رفته رفته داستانک ها در ذهنم شکل گرفت. این یک فیلمنامه کوتاه شد و حتی توانستم یک ورژن سینمایی هم از آن بنویسم. بعد آمدم کلی فیلم دیدم و ورک شاپ شرکت کردم و به کلاس فیلمنامه نویسی رفتم و خوشبختانه بعدش توانستم طی ۵ روز فیلمنامه را بنویسم. الان در مرحله پیش تولید هستیم و نیمه اردیبهشت کلید می زنیم.
چه کسی آن را تهیه میکند؟
این فیلم با بودجه شخصی تهیه میشود و با جوایزی که برای فیلمهای قبلی گرفتهام، این را میسازم. می گویند ایران در دنیا قطب فیلمسازی است و قطب فیلمسازی ایران هم کردستان است. پرجایزه ترین شان هم منم ولی کسی نیست به من کمک کند و این خیلی غم انگیز است. ممکن است این فیلم موفق نشود حال آنکه من بهای سنگینی برای تولیدش پرداختهام. دوستی از سوئد دارم که در جشنواره با او آشنا شدم. میگفت به پول خودمان ۷۰ میلیون به او میدهند تا اثر کوتاهش را بسازد و بعد فیلمش را در سینما اکران می کنند و سود ناشی از فروش بلیت از آن خودش است. گفت به تلویزیون هم دعوت می شوم و این معرفی برای من انگیزه می شود. در ایران این خبرها هست؟ برادر من در مالزی در مقطع دکترا تحصیل می کند اما هنوز نمی داند فیلم صد ثانیه ای هم داریم. ما متأسفانه برای فیلم کوتاه فرهنگ سازی نکرده ایم. بدون تعصب خاصی می گویم بهترین مضامین عاشقانه و اجتماعی و … را در فیلم های کوتاه دیده ام. فیلم کوتاه می تواند بسترساز فیلم بلند باشد.
درد و دلی باقی مانده که بخواهید عنوان کنید؟
فیلم من از کشور چین، از سرخ پوستها و … جایزه گرفته است، اما در شهر خودم اکرانش نمیکنند. «انار … » یکی از فیلم های آموزشی مهد کودکی معتبر در آلمان شده و صدا و سیمای کردستان به قدری محافظه کار است که این فیلم را نشان نمیدهد. این فیلم درباره بچه های سرزمین خودمان است. تا کی باید خودمان برای خودمان تولید انگیزه کنیم؟ من از جشنواره خوارزمی دو بار جایزه المِپیاد ادبی گرفتهام و داستان هایم برنده شده است. آیا این حق من نیست که بتوانم این داستانها را به تصویر بکشم؟