سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ در ۱۱:۳۸ ق.ظ چاپ مطلب

بازی بهداد در جشنواره فجر دیده نشد/ دلیل حضور پیروزفر در «زندگی جای دیگری است»

neshast1

فیلمنامه نویسان «زندگی جای دیگری است» از اجحاف به این فیلم در سی و دومین جشنواره فجر انتقاد کردند.

فیلمنامه نویسان «زندگی جای دیگری است» از اجحاف به این فیلم در سی و دومین جشنواره فجر انتقاد کردند.

میثم محمدی – سوره سینما: در بخش دوم گفت و گوی مفصل با بابک کایدان و پدرام کریمی درباره بازیگری حامد بهداد در «زندگی جای دیگری است»، بی توجهی به این اثر در سی و دومین جشنواره فیلم فجر، همراهی منوچهر هادی با عوامل فیلمش و دیگر مسائل مربوط به این فیلم صحبت کردیم.

یک مقدار بصورت مشخص در مورد رسیدن به شخصیت های فیلمنامه هایی که می نویسید صحبت کنید.

پدرام کریمی: من و بابک معمولا بعد از آماده شدن طرح مفصل در مورد شخصیت ها صحبت می‌کنیم، نگرانی در این نوع کارها بیشتر درباره زبان است و چند فیلمنامه نویس قرار است برای شخصیتی با یک ادبیات و زبان دیالوگ بنویسند، به همین دلیل ما با جزییات متوجه تمام کنش‌ها و واکنش‌های آن شخصیت می شویم.

یعنی شما ابتدا شخصیت خودتان را سرپا می‌کنید و براساس آن وارد روایت و داستان می‌شوید و در موقعیت‌ها قرار می‌گیرید؟

کریمی : نه.هسته اول تم است که تعاریف مختلفی دارد و من آن را یک کلمه می‌دانم ، مانند همین واژه مرگ آگاهی . بعد سراغ موضوع و مضمون و سپس سراغ خلاصه طرح و بعد طرح کامل و …

فیلمنامه نویس هایی هم وجود دارند که براساس شکل دادن یک شخصیت وارد جهان داستانی می‌شوند.

کریمی : ولی شما با وجود داشتن یک شخصیت باز هم ناچار هستید برگردید و به تم اصلی بپردازید ، چون جهان بینی شما در تم نهفته است. پس شما ناچار هستید تم را داشته باشید…

neshast2

خب بخش عمده ای از جهان بینی چنین فیلمنامه نویسان در همان شخصیت مورد نظر نمود پیدا می‌کند.

بابک کایدان: بله ، اما ببینید با وجود این که در این کار ما با شخصیت همراه می شویم ،اما اثر الزاما شخصیت محور نیست و بدلیل اینکه مخاطب بیشتر با کسالت مواجه نشود ، همچنان که با شخصیت پیش می رفتیم ، می بایست فیلم را داستان محور هم میکردیم تا آن خستگی ایجاد نشود ، مثل شخصیتی که یکتا ناصر بازی کرد ، ما باید در کنار رخوت شخصیت بهداد ،چنانچه آن بازی های معمول را هم قرار بود نداشته باشد ،نیاز به شخصیتی داشتیم که حرف بزند ، اکتیو باشد و فکر می کنم تا حدودی این تعادل برقرار شده است و سکانس های داخل خانه با این زن که تا پایان هم همچنان رازهایی را با خود دارد و دروغ می گوید و در عین حال دوستش داریم خوب از آب درآمده است. در ادامه بحث تقسیم کار و نوع نوشتن فیلمنامه باید بگویم که ما تا مرحله سیناپس و طرح کلی و خلاصه سکانس با هم بودیم تا اینکه در مرحله دیالوگ نویسی کار را سه بخش کردیم و قرار شد که هر بخش را یک نفر بر عهده بگیرد ، یک سوم اول را پدرام ، یک سوم میانی را منوچهر هادی و یک سوم پایانی را من بنویسم و به همین دلیل قابل تفکیک نیست ، یعنی اگر دیالوگی را من نوشته ام و خوب بوده برآیند حضور این دوستان است و در واقع فقط زبان نوشتاری متعلق به من است ، در حالی که جهان داستانی حاصل یک کار گروهی است.

کریمی: این نکته را هم باید گفت در آن قسمت هایی هم که کار تقسیم شد ، باز هم مورد بازنگری قرار می‌گرفت و هر کسی قسمت های مربوط به دیگری را می‌خواند، نظر می‌داد و اصلاح می‌کرد.

کایدان : این هم به دلیل یکدستی کار و ریزش زوائد بود و طبیعی است که مثلا شاید من دوست داشتم که یک دیالوگی بماند ، اما وقتی دو نفر دیگر مایل نبودند ،حذف می کردیم و واقعیت این است که در نتیجه این کار ، خوب و بد را به نام خودم می نویسم و کاستی‌ها را می پذیریم و اگر کاری در نیامده شاید باید بیشتر در کنار کارگردان می بودیم تا در اجرا به نتیجه خوبی برسیم.

آقای کایدان در خصوص پایان بندی فیلم چگونه به این نتیجه رسیدید.آیا بر عهده شما بود یا اینکه فقط دیالوگ های بخش پایانی را شما نوشتید؟

کایدان : پایان هم برای هر سه ما بود و از ابتدا در یک خطی داستان می دانستیم که داوود قرار است رستگار شود ، به این معنا که قرار است در زندگی انسان مفیدی باشد و این را از ابتدا می دانستیم و قرار بود به آن وفادار بمانیم و اینکه چطور این کار را بکنیم باعث خلق قصه دو شخصیت علی و شهرزاد شد و حس کردیم که اگر ما معصومیت زندگی این دو نفر و در واقع بی گناهی علی را نمی دیدیم چطور کار داوود برای ما قابل تشویق می شد و این دلایل ما بود برای پرداختن به داستان این دو شخصیت.

کریمی : این نکته در جواب همان بحثی بود که اعتقاد داشتید شخصیت علی می‌توانست نباشد ، ولی ما اگر نبینیم قادر به برقراری ارتباط نیستیم ، چون به پیشبرد داستان ما کمک می کند.

فکر می کنید که به اندازه کافی پرداخت شده بود تا مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند. طبق جایگاهی که در داستان دارد شخصیت کلیدی و مهمی است که به یکباره رها می‌شود و این خواسته شهرزاد برای نجات علی که بهداد هم به راحتی آن را می پذیرد.

در این رابطه که در اولین برخورد شهرزاد به داوود توضیح می دهد و در لایه یک نقد اجتماعی به دنبال آدم‌هایی است که داوود پیش از این سراغ داشته که حاضر هستند با مبلغی این جرم را به گردن بگیرند و فکر می کردیم که یک موقعیت بدیع و ناب است برای پایان و در اصل یک کاشت برای برداشت در آخر قصه که داوود حالا با مرگ روبرو است ، ایمان میاورد که یک زندگی را که صادقانه است و به نفع بچه های او هم هست را نجات بدهد و به همین دلیل احساس می کردیم که اندازه حضور پارسا کافی بود ، شاید هم چون ما شخصیت های فیلمنامه را به خوبی و کامل می شناسیم و در انتقال چیزی که در ذهن ما است و مخاطب انتظار دارد موفق نبودیم ، از طرفی وقتی الان فکر می کنم به این نتیجه می رسم که شاید اگر ما با آن سکانس ملتهب کار را شروع نمی کردیم ،حالا توقع مخاطب انقدر بالا نمی‌رفت و باید در تجربه های بعدی به درستی و غلطی این کار فکر کنیم و این مخاطب را از لحاظ روانی بهم می ریزد.

هنگام نوشتن فیلمنامه بازیگر خاصی را هم مد نظر داشتید که براساس آن به نگارش فیلمنامه بپردازید ؟

کریمی : ایده آل این است که ما هنگام نوشتن یک ما به ازایی داشته باشیم ، اما ما برای این کار نداشتیم و تنها حضور یکتا ناصر برای نقش نفیسه مسجل بود و حتی خیلی از اتفاقات در فیلمنامه براساس نقش نفیسه و با مشورت یکتا ناصر به وقوع پیوست…

چطور به یکتا ناصر رسیدید؟

براساس تجربه ای که در فیلم «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» داشت این کار را کردیم.

خیلی هم متاثر و شبیه بود به نقش آفرینی در آن کار.

کریمی : بله.تقریبا الهام گرفته از همان شخصیت بود.اما برای بازیگران مرد بعدها عرب نیا و فرهاد اصلانی را در ذهن داشتیم ، ولی زمانی که حامد بهداد آمد و تست گریم داد و روخوانی کرد دیدیم که خوب از آب درمی آید و از آنجا که از دوستان دانشگاه من هم بوده میدانستم که خوب می شود و فقط نگرانی سنی داشتیم که آیا بهداد می تواند دو تا بچه داشته باشد و همسر سابق نیکی کریمی باشد که در اولین بازبینی راش ها متوجه شدیم حامد فوق العاده است.

behdad-zendegi

و یکی از درخشان ترین بازی‌های کارنامه بازیگری بهداد بود.

کریمی:­­ بله .هر کس در جشنواره هم به ما می‌رسید ، همین حرف را می زد و جالب این بود که خود بهداد برای کاندیدا شدن در «آرایش غلیظ» متعجب بود.

کایدان: من فکر می کنم یکی از اجحاف هایی که در حق این اثر شد و به خاطر حواشی است که هر سال وجود دارد ، این بود که «زندگی جای دیگری است» و بازی بهداد دیده نشد و در کل در خصوص این فیلم یک نگاه خنثی وجود داشت.

حضور پارسا پیروزفر هم در این نقش کوتاه جالب بود.

کریمی : دلیل پارسا برای حضور در این نقش این بود که فیلمنامه را پسندیده بود.

یعنی شما به چهره فکر نکرده بودید؟

کایدان : به هیچ عنوان. حتی در مشورت هایی هم که به آقای هادی می دادیم به پارسا فکر نمی کردیم ، هر چند که من اعتقاد دارم با گریم خوبی که داشت همان چیزی که مد نظر ما بود را اجرا کرد ، اما این مورد را چندین نفر گفته بودند که شما وقتی چهره برای این نقش ها انتخاب می‌کنید توقع مخاطب حضور بیشتر آن بازیگر در فیلم است…

کریمی: البته فکر می کنم توقع مخاطب در کشور ما به این صورت است، در صورتی که بازیگران مطرحی در دنیا هستند که چندین نقش کوتاه خوب را بازی کرده اند.

کایدان :بله. حتی من به یاد دارم که به علی سرابی فکر کرده بودیم و علی رغم جایگاه خوبی که در تئاتر دارد فکر می کنم که اگر این نقش را بازی می کرد، توقعی را که پارسا پیروزفر ایجاد کرد را بوجود نمی آورد.

وجه اشتراکی که در فیلمنامه با کارگردان داشتید در انتخاب بازیگرها هم وجود داشت؟

کریمی : خب مشورت می شد ، اما در این مرحله حق با کارگردان است که حرف اول و آخر را بزند ، اما تلفنی با ما صحبت می کرد و راجع به انتخاب ها ما را در اطلاع می گذاشت و در کل اهل مشورت است و حتی وقتی روی یکسری از شخصیت ها تردید داشتیم به تست گریم موکول می شد.

کایدان: ولی در این بخش به هادی اعتماد رو داشتیم و می دانستیم که از بازیگرها در نقش های مشخص به خوبی شخصیت های متفاوت را درمی آورد.

کریمی : مثل آناهیتا نعمتی که در هیچ فیلمی بازی «یکی می خواد باهات حرف بزنه» را تجربه نکرده…

کایدان:یا یکتا ناصر که بعد از «یکی می خواد باهات حرف بزنه» وارد فاز جدیدی از بازیگری شد و وقتی حامد بهداد را برای نقش داوود مد نظر داشت ، ما مطمئن بودیم که انتخاب درستی است.

کریمی :در کل منوچهر هادی این باور شکنی را دوست دارد.

حالا که صحبت از منوچهر هادی شد ، در مورد این همکاری در جایگاه فیلمنامه نویس و کارگردان توضیح بدید.

کریمی : یک ویژگی خوب هادی این است که تعامل می کند و متکلم وحده نیست و به حرف ها گوش می کند و یکی از عوامل موفقیت او در کارهای اخیرش همین گوش کردن و تحلیل کردن های اوست. متاسفانه در سینمای ایران کارگردان یعنی اینکه فقط حرف آخر را می زند ، در صورتی که کارگردان در سینما مانند معین البکا در تعزیه وحدت دهنده است و هادی این را از بزرگانی که با آنها در سینما کار کرده آموخته است و خوشبختانه خیلی از کارگردانان جوان ما به همین شکل هستند.

با توجه به اینکه تهیه کننده در سینما بسیار مهم است ، تهیه کننده شما در این اثر تا چه میزان نقش تالیفی داشت؟

کایدان: به هر حال سینما یک صنعت وارداتی است و به نظر من همه چیز بصورت نسبی و درصدی وارد شده است و باز هم اعتقاد دارم مثلا در بحث فیلمبرداری خوب عمل کرده ایم ،یا در حوزه های فنی داریم پیشرفت می کنیم،در مورد فیلمنامه هم فرهنگ صحیح کم وارد شده و در آخر در مورد تهیه کننده گی فکر می کنم کمترین اتفاق مثبت افتاده است ،یعنی شاید ده درصد آن فرهنگ درست وجود دارد و بیشتر از سیستم سنتی دوران فیلمسازی باقی مانده که البته رو به اضمحلال و نابودی است مانند دوران کارگردانی سنتی که به آن اشاره شد،ولی به دلیل وابستگی صنعت سینما به اقتصاد ،نمی توان تهیه کننده را به راحتی جدا کرد و بخاطر ادامه حیات در برخی مواقع مجبور هستید که در این سینمای نابسامان به کسی که سرمایه دارد اجازه ورود بدهید ،حالا در مورد تهیه کننده کار خودمان هم باید بگویم که در مورد تعهدات و ارتباطی که در قبال ما داشت مشکلی نداشت و ما از ابتدا پذیرفته بودیم که بدون چشمداشت و با تلاش در فضایی دوستانه یک کار خوب ارائه کنیم.

کریمی : واقعا دوست داشتیم با هم کار کنیم

کایدان: ولی فکر می کنم تهیه کننده باید حضور حرفه ای تری در کنار کارگردان می داشت و انصافا باید بگویم که هر کسی با منوچهر هادی کار کرده راضی بوده و معمولا با تهیه کننده ها مشکل داشته است و علت این امر هم شاید در آنجاست که اکثر تهیه کننده ها صرفا همه چیز را از مجرای مالی می بینند در مقاطعی فشارهایی را وارد می کنند که این جزییات بر روی کسی که کار فرهنگی می کند تاثیر می گذارد و در کل تهیه کننده ها روانشناسی پیش تولید و تولید و پس تولید را نمی دانند و آرامش را نمی توانند برای عوامل و کارگردان ایجاد کنند. در کل اگر تعامل بین کارگردان و تهیه کننده بیشتر می شد ، مثل همین مشکلی که اخیرا بوجود آمده شرایط بهتر می شد .

در مورد اسم فیلم که در اصل نام رمان معروفی از میلان کوندرا است صحبت کنید. چطور شد که به این اسم رسیدید؟

کریمی : بله.اسم داستانی از میلان کوندرا بود و آگاهانه استفاده شد.

کایدان : منوچهر هادی یک روز گفت که همچین اسمی را در بین کتاب ها پیدا کردم و من هم که تا آخرین لحظه مخالفت می‌کردم ، بالاخره قانع شدم و الان می بینم که با معنا است و مخاطب را پس نمی‌زند.

در پایان چه شرایطی لازم است تا «زندگی جای دیگری است» فروش خوبی داشته باشد و توقع شما از این فیلم در مرحله اکران چیست؟

کریمی : فیلم پارامترهای فروش را دارد و بازیگران و قصه خوبی دارد ، اما فارغ از اینها بخش‌هایی که در سینمای ما کمتر جدی گرفته می شود تبلیغات و تیزر و عکس فیلم است که باید به آنها توجه شود ، اما با تمام اینها من فکر می‌کنم فیلم خوب با استقبال مخاطب روبرو می‌شود .

کایدان : انتظار ما این است تا در اندازه‌های یک سینمای اجتماعی که قرار نیست کمدی باشد و ادای روشنفکری هم ندارد و یک نقد اجتماعی و روانشناسانه می کند دیده شود و با روزهایی که از اکران گذشته و به فروش بالای ۱۰۰ میلیون تومان رسیده ، نشان می دهد که مخاطب فیلم خوب را می بیند.از طرفی هم ما احساس کردیم این یک مفهوم جهانی است و نه سیاه نمایی دارد و در مورد مفهومی حرف می‌زند که انسان‌ها را آزار می‌دهد. امیدواریم تهیه کننده فیلم شرایط را برای اکران خارج از کشور آن هم فراهم کند.