بازیگر فیلمهای «روبان قرمز» و «موج مرده» سینمای دفاع مقدس را روایتگر صادق تصویر زنان در روزهای جنگ دانست.
سوره سینما- محیا رضایی: سینمای دفاع مقدس با نام و خاطره زنانی گره خورده که با ایثار و رشادت تاریخ را سرشار از غرور کردهاند. مادران شهید، همسران شهید و مادران و زنانی که عزیزانشان را به شکلی در جنگ از دست دادند بخشی از تاریخ دفاع مقدس هستند که مایه مباهات و افتخار جامعه ایرانیاند. نمیتوان از لحظههای بزرگ تاریخ دفاع مقدس مانند آزادسازی خرمشهر صحبت کرد و از بانوانی نگفت که در کنار مردان قهرمانانه جنگیدند. آزیتا حاجیان که در فیلمهای «موج مرده» و «روبان قرمز» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا حضور داشته و این روزها در مجموعه «کیمیا» به کارگردانی جواد افشار بازی میکند درباره حضور زنان در سینمای دفاع مقدس و خاطره همکاری با حاتمیکیا با سوره سینما صحبت کرد.
در هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای بازی در فیلم «روبان قرمز» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن بخش بینالملل شدید. چطور شد که در فیلم «روبان قرمز» ساخته ابراهیم حاتمیکیا بازی کردید؟
آزیتا حاجیان: در تئاتر سر کار «دایره گچی قفقازی» به کارگردانی حمید سمندریان بودم و خبر نداشتم که همان زمان آقای حاتمی کیا در تدارک ساخت فیلم جدیدش است. بازیگران زن بسیاری تا آن زمان برای تست رفته بودند اما هیچکدام انتخاب نشده بودند و از این بابت دچار مشکل بودند. یک شب آقای حاتمی کیا برای دیدن نمایش ما آمد. بعد از چند روز به من زنگ زدند و گفتند میخواهند درباره فیلم با هم حرف بزنیم. آن زمان خسته کار بودم و تصمیم داشتم هیچ فیلمی قبول نکنم. اما بعد از مشورت با دخترانم رغبت کردم تست بدهم.
من و پرویز پرستویی و رضا کیانیان به همراه حسن پویا مدیر فیلمبرداری فیلم و ابراهیم حاتمیکیا به بیابان های اطراف تهران رفتیم و من دیالوگ های مورد نظر کارگردان را گفتم، بعد از آن بود که به من فیلمنامه را دادند. در این فیلمنامه یک سکانس بسیار جالب وجود داشت که به خودم گفتم برای همین سکانس هم که شده من باید «روبان قرمز» را بازی کنم و آن مربوط به صحنه ای بود که محبوبه شکم قلابی حاملگیاش را در می آورد و به سمت داوود (پرویز پرستویی) پرت میکند و میگوید: بیا اینم حرمت. تو استفاده کن.
نسل شما، نسلی است که انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را پشت سر گذاشت. کجا به دنیا آمدید؟ زادگاهتان درگیر جنگ بود؟
مادرم اهل ملایر بودند که بعد از ازدواج با پدرم به تهرام آمدند و من در تهران به دنیا آمده و بزرگ شدم. اما بارها به ملایر سفر کردم و مخصوصا عیدها و تابستانهایش را خیلی دوست دارم، آب و هوای فوق العادهای دارد. زمان جنگ را در مشهد، شمال و تهران میگذراندم و هرچه از جنگ یادم می آید تجربیات شخصی در ارتباط با اتفاقاتی بود که در تهران با آن روبرو بودم و همچنین تجربیات زنانی که مستقیم در جریان جنگ در مناطق جنگی حضور داشتند و احساس و رفتار و تجربیاتشان را به من منتقل میکردند. به هر حال خاطره سالهای دفاع مقدس از ذهن ما پاک نمیشود.
آزیتا حاجیان در نمایی از «روبان قرمز»
زمانی که فیلمنامه «روبان قرمز» را خواندید فکر میکردید که «محبوبه» سیمرغ بلورین را برای شما به ارمغان بیاورد؟
راستش نه. آنقدر نقش را دوست داشتم که اصلا به هیچ چیز جز اجرایش فکر نمیکردم چه رسد به جایزه. به طور کل در زندگیام هیچ وقت چنین اتفاقی نیافتاده. وقتی پیشنهادی را قبول می کنم به این معنی است که نقش را دوست دارم و در آن لحظه ایفای آن بیش از هر چیز برایم اهمیت پیدا میکند. نقش برای یک هنرپیشه مثل فرزند میماند. بازیگر او را به دنیا می آورد، تربیت میکند و تحویل جامعه میدهد. برداشت مردم از نقش یک بازیگر دقیقا مثل برداشتی است که مردم جامعه از فرزندی دارند که شما تربیت کردهاید.
بعد از بازی در «روبان قرمز» بار دیگر سینمای دفاع مقدس را با «موج مرده» ساخته دیگری از حاتمیکیا تجربه کردید. در این فیلمها نقش زنانی را که در جنگ گرفتار شدند بازی کردید خودتان تجربهای از این فضا نداشتید، این کار را دشوار نمیکرد؟
همکاری خوب من با ابراهیم حاتمی کیا در «روبان قرمز» باعث حضورم در پروژه «موج مرده» شد. آن موقع هم در شرایط خاصی بودم که نمیخواستم بازی کنم اما بهرام عظیم پور خواست تا نقش را بپذیرم یادم هست حتی گلچهره سجادیه را پیشنهاد دادم اما نمیدانم به چه دلیل این اتفاق نیفتاد و خودم نقش را بازی کردم. حضور در فیلمهای دفاع مقدس در صورتی که خودتان هیچ تجربه مستقیمی از آن مقطع ندارید زمانی ممکن است که با مردم بازمانده از آن حوادث حرف میزنید و احساسشان را با تمام وجود درک میکنید. همینطور سوالاتی در ذهن شما بوجود می آید و برای رسیدن به آنها تحقیق میکنید. انسیه شاه حسینی یکی از زنانی بود که من به شدت از تجربیات حضورش در جبهه وجنگ استفاده کردم همینطور همصحبتی با ابراهیم حاتمی کیا تاثیر بسزایی در بازی من داشت. همه اینها کنار هم باعث شد حتی زندگی شخصی و تفکراتم با جنگ گره بخورد. به عنوان انسانی که احساس دارد و درد جامعه و مردم را درد خودش میداند این مساله دغدغه ای شد که در نقشهایم بتوانم آنطور که شایسته این افراد است بازی کنم.
سینمای دفاع مقدس فیلمهای ماندگار و سینماگر تاریخ ساز بسیار دارد، فکر میکنید جای سوژهای خالی است؟
جای خیلی چیزها در فیلم های دفاع مقدس خالی بود که مسعود ده نمکی در سری فیلمهای «اخراجیها» آن را پر کرد . در این عرصه محدودیت های زیادی وجود داشت و آنچه که شاید طی این سالها خیلی ها حق نداشتند دربارهاش صحبت کنند او یکباره شکست و از آنها حرف زد. البته من آخرین فیلم اورا هنوز ندیدم و نظری درباره آن ندارم، ولی در آثار قبلی دیدیم که چطور سنت شکنی کرده و برخی ناگفتهها را در قالب جدید به تصویر درآورده است.
آزیتا حاجیان و قاسم زارع در نمایی از «موج مرده»
پس در سینمای دفاع مقدس حرف نگفته باقی نمانده است؟
تنها چیزی که از زمان جنگ تا به حال هیچکس حرفی از آن نزده زنانی هستند که مردانه جنگیدند و سختیهای زیادی کشیدند. متاسفانه پیش نیامد که من کتاب «دا» را مطالعه کنم اما با تعاریفی که شنیدم قطعا یکی از منابع مهمی است که از ۸ سال دفاع مقدس به یادگار مانده این کتاب است. شاید این کتاب بتواند آغازگر یک جریان باشد و حرف زنانی که سال ها تجربهشان را در سینه نگه داشته اند به گوش مردم و دنیا برساند.
با نگاهی به کارنامه بازیگریتان می توان دریافت اغلب بازیهای شما در فیلمهای زن محور بوده یا زنان یکی از عناصر موثر در پیشبرد داستان آن فیلم بودهاند. این مساله چقدر اتفاقی و چقدر وابسته به تصمیم شما است؟
حضور من در فیلم هایی که معمولا زن محور هستند اتفاقی نیست و این به شخصیت من بر میگردد. وقتی فیلمی زن محور است معمولا کارگردان سراغ زنی میرود که به بازی اش اعتقاد داشته باشد و بازیگر زن از این منظر باید قابل اعتماد فیلمساز باشد. شخصا هر نقشی که قبول کردم مسئولانه و متعهدانه پای کار ایستادم و وظیفه خودم دانستم که رسالتم را تا آنجا که میتوانم به بهترین نحو انجام دهم.
چرا آزیتا حاجیان مدتهاست در سینما حضور ندارد؟
تا وقتی سناریوها ضعیف هستند ترجیح میدهم در سینما نباشم. نگران این کمرنگ شدن نیستم. نقشهایی که پیشنهاد میشود آن چیزی نیست که من را راضی کند. ضرورتی هم ندارد که جای خالی کسی را در سینما پر کنم. این روزها به اندازه قابل توجهی فیلم ساخته میشود و دوستان دیگر هم هستند و کار میکنند. هر زمان اگر پیشنهاد خوبی باشد استقبال خواهم کرد. خانم جمیله شیخی تا آخرین روز زندگی بازیگر بودند و خانم نادره خیرآبادی هم تا قبل از دوران بیماری بازی میکردند و هیچوقت اینطور نبود که اگر در مقطعی کم کار بودند یعنی بازیگری را کنار گذاشتند. من هم هیچ عجله ای برای بازی ندارم و فکر میکنم تا آخر عمر می توانم بازیگر بمانم.
در این سال ها نقشی بوده که به ایفای آن فکر کرده باشید اما شرایطش فراهم نشده باشد؟
تنها نقشی که همیشه دلم میخواست بازی کنم نقش زنی در فیلمنامه «پرده نئی» نوشته بهرام بیضایی بود که متنش را خیلی دوست دارم، اما آقای بیضایی هیچوقت سراغ ساخت آن نرفت. در این فیلمنامه زنی وجود دارد که شرایط متفاوت و سنگینی در فیلمنامه خلق میکند و قطعا بازی اش فراز و نشیب فراوانی دارد. هنوز امیدوارم این فیلم ساخته شود و بتوانم در آن بازی کنم.