فیلم سینمایی «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» اثری قصهگو درباره پیچیدگی روابط در دنیای امروز است.
سوره سینما- علی رضایی: روح الله حجازی کارگردان جوان سینما، از نسلی است که با وجود علاقه به طرح مضامین تازه در آثارشان و توجه به مسائلی که یک جامعه در حال گذار با آن دست و پنجه نرم میکند، سنت قصهگویی را پاس میدارد. او در سه فیلمی که ساخته همواره کوشیده قواعد داستان گویی را رعایت کند و مضامین متفاوتی را که به دنبال طرحشان است در قالب کلاسیک روایت، عرضه کند. این گونه است که آثار این فیلمساز جوان با وجود بعضی کاستیها، آثاری دوست داشتنی و اثرگذار هستند. آثاری که به دلیل نزدیک شدن به دوایر ملتهب، همواره با ناداوری روبرو بودهاند و کمتر تحلیل و ارزیابی منصفانه شدهاند.
درباره کارگردان
روح الله حجازی پیش از «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» دو فیلم سینمایی ساخته که هر کدام برای اکران عمومی به مشکل برخوردند. «در میان ابرها» و «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» برای رسیدن به پرده سینماهای ایران داستانی پر فراز و نشیب داشتند. هر دو فیلم حاشیه هایی برای این فیلمساز جوان به وجود آوردند اما مانع ادامه کار او در سینما نشدند، زمانی که فیلمهای حجازی در پیچ و خم اکران بودند و منتقدان سرسخت این آثار در جبهه های مختلف، علیه آنها موضع گیری می کردند حجازی فیلم ۹۰ دقیقه ای می ساخت یا روی فیلمنامه فیلم بعدی کار می کرد. بخت با او یار بود که هم «در میان ابرها» بلاخره و البته به شکل محدود روی پرده رفت و هم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» اکران عمومی شد. داستان «رندگی مشترک آقای محمودی و بانو» شبیه دو فیلم قبلی این فیلمساز بود. فیلم سال ۹۱ تولید شد، با توجه به گروه بازیگران و سوابق فیلمهای قبلی سازنده اش مورد توجه قرار گرفت و حساسیت درباره مضمون آن با توجه به فضایی که در سینمای ایران در سال ۹۱ وجود داشت، بالا رفت. در نتیجه، زمانی زمزمه توقیف فیلم شنیده شد اما بلاخره و در نهایت سال ۹۲ در جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت و این روزها، پیش از شروع بازیهای جام جهانی که فصلی نامناسب برای اکران محسوب میشود، سومین فیلم حجازی اکران عمومی شده است. فیلمی که در نگاهی منصفانه شایسته داوری هایی نیست که مخالفان درباره مضمون و محتوای آن دارند. روح الله حجازی جوان به شهادت سه فیلمش فیلمسازی با استعداد، توانا در قصه گویی و صاحب سلیقه در انتخاب موضوع است.
درباره فیلم
«زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» درباره زوجی است که همراه دختر نوجوانشان در عمارتی قدیمی زندگی میکنند. ورود یک زوج دیگر به عمارت و حضور آنها زندگی معمولی این زوج را چند روز دستخوش تغییر میکند، در نهایت وقتی زوج جوان عمارت را ترک می کنند، به نظر میرسد همان قدر که رازهای آنها برملا شده و دستشان برای خاله (هنگامه قاضیانی) و شوهر خاله (حمید فرخنژاد) رو شده، خودشان هم تغییر کردهاند. درون مایه آشنای موقعیت تازه و تغییر شخصیتها در «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» شما را به یاد «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» میاندازد و اگر دوستدار قصه هایی باشید که رویه های مختلف زندگی و روابط خانوادگی و اجتماعی را نشان میدهند و شکاف عمیق درون آنها را بازتاب میدهند از تماشای فیلم تازه حجازی لذت می برید.
درباره بازیگران
نمی توان نقش بازیگران در انتخاب یک فیلم از سوی مخاطب را نادیده گرفت. حجازی در سومین فیلمش مانند تجربههای قبلی به سراغ بازیگران حرفه ای رفته. ترانه علیدوستی در نقشی تازه، پیچیدگی و تنهایی بخشی از جوانان نسل امروز را نمایش میدهد، با یک بازی همراه با برونگرایی و فارغ از سیمای همیشه آرامش. پیمان قاسمخانی نقشی دشوار بازی کرده. نقشی که ملاحت و شیرینی جوان «سن پطرزبورگ» را ندارد، اما به خاطر بازی او دقیقا مانند کدهایی که فیلمنامه میدهد، عمیق است و سراسر تناقض. آمیزهای از عشق و دردسر. یک شخصیت جذاب که همدلی برانگیز است. حمید فرخ نژاد نقش پدر سنتی یک خانواده را بازی می کند که مطابق الگوهای رایج همجواری اش با دختر جوان (ترانه علیدوستی) روی رابطه او و همسرش تاثیر میگذارد، این برخورد شکافهایی که میان او و همسرش وجود دارد برای هر دوی آنها عیان تر میکند. هنگامه قاضیانی مثل همیشه در نقش بانوی موقر پذیرفتنی است و البته او هم مثل سایر بازیگران تلاش کرده پیچیدگی شخصیتی را که ایفا میکند به شکلی ملموس برای مخاطب زنده کند.
وفادار به سنت قصهگویی
فیلم سینمایی «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» در سینمایی که بسیاری از کارگردانهایش رمز و راز داستان گویی را نمیدانند یا آن را از یاد برده اند، اثری است قصه گو.هر چقدر کنایه گو و انتقادی است یا باورهای اشتباه بسیاری از ما را نقد کرده و بنیان های فکری کلیشه ایمان درباره خوشبختی و زندگی پر زرق و برق را به چالش میکشد، قصه گویی برای سازندهاش در اولویت بوده و این برای سومین فیلم حجازی یک امتیاز ویژه است.