سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۶ تیر ۱۳۹۳ در ۸:۴۰ ق.ظ چاپ مطلب

منعی برای ذکر منبع اقتباس در تلویزیون نیست/ کپی‌برداری بوی بی‌ذوقی می‌دهد

tahman-seifi-azad

یک نویسنده و ناظر کیفی باسابقه تاکید کرد در تلویزیون منعی برای ذکر منبع اقتباس وجود ندارد.

یک نویسنده و ناظر کیفی باسابقه تاکید کرد در تلویزیون منعی برای ذکر منبع اقتباس وجود ندارد.

سوره سینما- زهرا نوروزی: ماجرای اقتباس یا کپی برداری از سریال «خانواده مدرن» موضوع داغ این روزها است. البته پیشتر هم در تلویزیون و سینما کپی برداری وجود داشته، گاهی واکنش‌هایی به وجود آمده و گاه با سکوت رسانه‌ای قضیه ختم به خیر شده است. گروه سازنده «هفت سنگ» در فضای به وجود آمده تلویزیون را عامل به وجود آمدن این ماجرا می‌دانند. گروهی ابعاد دیگر این ماجرا را می‌بینند، این که ناظران کیفی به کارشان تسلط ندارند، این که برای مدیران تلویزیون مهم نیست حقوق مولف اثر را رعایت کنند و مسائلی از این دست. با رحمان سیفی آزاد که هم نویسنده است، هم به عنوان ناظر کیفی فعالیت کرده و هم سابقه مدیریت در تلویزیون دارد درباره ماجرای اقتباس در تلویزیون و حاشیه‌هایش صحبت کردیم.

ماجرای کپی‌برداری و اقتباس از آثار خارجی مدت‌هاست که در تلویزیون و سینما جریان دارد، اگر منبع این اقتباس‌ها در تیتراژ ذکر شود این عمل که مرسوم و طبیعی است، صورت محترمانه‌تری به خود نمی‌گیرد؟ 

رحمان سیفی آزاد: برای پاسخ دادن به پرسش شما ابتدا باید مقدمه ای را عرض کنم. ما باید ابتدا فرق بین اقتباس و کپی برداری را متوجه شویم. در اقتباس از یک اثر هنری شاکله اصلی داستان متفاوت است و خطوط کلی تغییر می کند اما در کپی برداری ما با تکرار و تقلید نعل به نعل صحنه‌ها و تصویر برداری و دکوپاژ رو به رو هستیم . فکر می کنم سریال «هفت سنگ» از هر دو استفاده کرده است. باید بدانیم که اقتباس فی نفسه موضوع بدی نیست چون آثار هنری از یکدیگر الهام می‌گیرند. این کپی برداری نعل به نعل است که بوی کم ذوقی می‌دهد. با وجود این تعریف می توان گفت که ما اصلا کپی برداری موفق و غیر موفق نداریم.  بلکه اقتباس قوی و به جا داریم. اقتباس‌هایی که بسیاری از نویسندگان و کارگردانان به نام ایرانی به شیوه هنرمندانه انجام داده‌اند. اقتباس هایی که فقط از کلیات اثر بهره برده اند و سرشار از خلاقیت و تکنیک‌های هنری پدید آورنده هستند. بنابراین اقتباس هنرمندانه بد نیست بلکه کپی برداری امری مذموم است.

عوامل  سریال «هفت سنگ» گفته‌اند که مسئولان سازمان با ذکر نام منبع اقتباس مخالفت کرده‌اند. 

در ارتباط با سوال شما باید بگویم هیچ منعی برای ذکر منبع اقتباس از یک اثر در سازمان صدا و سیما وجود ندارد، حداقل من این موضوع را نشنیده‌ام. من در جریان مخالفت با ذکر منبع اقتباس نیستم. باید نظر دو طرف شنیده شود تا بتوان درباره آن به درستی قضاوت کرد.

بعضی عملکرد دوگانه شورای نظارت سازمان صدا و سیما را عامل این وضع می‌دانند. از یک سو سخت گیری‌های شدید شورای نظارت صدا باعث شده بسیاری از طرح‌ها تصویب نشده و نیمه کاره باقی بماند. نتیجه این ماجرا کپی برداری ناشیانه یا تولید سریال‌های ضعیف است که مردم را از تلویزیون دور می‌کند.

من به عنوان یک نویسنده با نظر شما موافق نیستم. آسیب شناسی این وضعیت اندکی پیچیده تر است. نظارت نمی تواند محتوای یک اثر را به طور کلی نابود کند. ضعف و کم خلاقیتی در سریال های تلوزیونی ما به ضعف جدی در حوزه داستان پردازی بر می‌گردد. در بسیاری از کشورهای جهان سینما با ادبیات پیوند تنگاتنگ دارد. به عنوان مثال داستان هری پاتر نمونه خوبی برای این ماجرا است. اثر داستانی موفقی که به یک فیلم موفق نیز تبدیل می‌شود. در واقع سینما و ادبیات به عنوان دو شاخه از هنر که با یکدیگر پیوند نزدیک دارند، به هم کمک می‌کنند. در ایران ما کمتر این وضعیت را شاهد هستیم. فیلمنامه‌های ما معمولا از آثار داستانی قوی کمتر بهره برده اند. رمان های قوی ما به دنیای خصوصی رمان محدود می‌شوند. به همین دلیل ما می‌بینیم که فیلم هایی وجود دارند که از پلان‌ها و سکانس‌های متعدد تشکیل شده اند اما داستان پرکشش در آن‌ها جولان نمی‌دهد. این اتفاق ناخوشایند توجه مردم را به مرور زمان از آثار داخلی می‌کاهد.

بحث شما فی نفسه صحیح است، اما وقتی پای سفارش آن هم با مضامین خاص به  میان می آید اوضاع پیچیده می‌شود. شما تصور کنید که در ماه رمضان و یا مناسبت‌های دیگر باید سریال‌هایی با محتوای دینی ساخته شود. در این میان در زمینه تصویب طرح سخت گیری و سلیقه‌هایی اعمال می‌شود که گاه دست نویسنده را می‌بندد و اثر را الکن می‌کند.

من وجود سلایق گوناگون و یا اعمال سلیقه‌های متعدد را رد نمی‌کنم و آسیب آن را قبول دارم اما مشکل ما جای دیگری است. متاسفانه ما  با سینما و تلویزیون حرفه‌ای فاصله داریم. هنرمند در سینمای شخصی خود مستقل است اما وقتی فردی می خواهد برای تلویزیون کار کند باید خلاقیت خود را در قالب ایده و محتوای داده شده به کار بگیرد. این قانون در همه جای دنیا صادق است. سینمای حرفه ای با سینمای شخصی فرق می‌کند. افراد گاهی بدون در نظر گرفتن محتوا و یا چارچوب خواسته شده فیلم می‌سازند و بعد می خواهند چارچوب و ایده داده شده را بر قامت آن بپوشانند. جامه‌ای که معمولا اندازه نمی‌شود. در این شرایط است که سریال بوی شعار زدگی، نصحیت و ملال می‌دهد. در حالی که وقتی فردی می خواهد اثری با محتوای دینی بسازد باید در چارچوب این محتوا به دنبال خلاقیت باشد، نه در فضای دیگری اثری بسازد و بعد بخواهد آن را به زور در این قالب بگنجاند.

پس  معتقدید سازمان در طرح‌ها سخت گیری نمی‌کند و مشکلی وجود ندارد، یعنی این نویسندگان هستند که باید نگاه خود را به نوشتن برای سازمان عوض کنند؟ بلاخره کدام طرف مقصر است و چاره چیست؟ 

من منکر بسیاری از اشکال‌های رایج در سریال‌های تلویزیونی نیستم. مشکلاتی که از سوی دو طرف ماجرا ایجاد می‌شود. نگاه هر دو طرف باید اصلاح شود. نویسندگان ما هنوز به دنبال رئال نویسی هستند رئال نویسی دیگر مخاطب را جذب نمی‌کند. چاره ماجرا تعویض نگاه ما به مقوله هنر است. ما نیاز داریم تا اندکی رویا و عدم پیش بینی پذیری را به آثار هنری خود وارد کنیم. سریال‌هایی با لوکیشن های محدود که فقط در گفتگوی چند نفر خلاصه می‌شود دیگر مخاطب امروز را راضی نمی‌کند. مخاطبی که هزاران فیلم و اثر هنری دیگر را در سفره رسانه‌ای خود دارد. اگر این شرایط ادامه پیدا کند قطعا مخاطبان ما از رسانه ملی دور خواهد کرد.