یک منتقد سینما تاکید کرد تغییر نگاه مدیریت فرهنگی تلویزیون به رشد تولیدات این رسانه میانجامد.
سوره سینما- امسال تعداد سریال های ماه مبارک رمضان نسبت به گذشته کمتر شده است. برخیها می گویند سریالهای ماه مبارک رمضان شتاب زده شده، چنگی به دل نمیزند و به ورطه تکرار افتاده است. موضوعی که اخیرا پروانه معصومی بازیگر سینما نیز در سخنان خود به آن اشاره و به شدت از آن انتقاد کرده بود. طهماسب صلح جو منتقد سینما و تلوزیون میگوید: الگوهای مدیریت فرهنگی و رسانهای ما به روز و کار آمد نیست. این موضوع سبب میشود آثار قوی تولید نشود.
برخی منتقدان بر این باورند که برنامههای تلویزیون و سریال های ماه مبارک رمضان نسبت به گذشته جذابیتهای کمتری دارند. امسال حتی تعداد سریالها نسبت به گذشته کمتر شده و برخی آن را به حساب بیعلاقگی کارگردانها و تهیهکنندهها میگذارند.
طهماسب صلحجو: با کمال تاسف باید بگویم که این نظر منتقدان تا حدودی درست است. البته تمام این شرایط بستگی به این دارد که ما جذابیت را چگونه تعریف کنیم. برخی تصور میکنند که جذابیت متر و میزانی مشخص دارد که از ابتدا تا انتها تثبیت شده است. حال آنکه جذابیت یک اثر به شرایط بیرونی و کیفیت آثار دیگر بستگی مستقیم دارد. امروز بر خلاف گذشته سفره رسانهای مردم پر و پیمان است. این سفره گسترده باعث میشود آثار گوناگون تلویزیونی در ذهن مخاطب با یکدیگر سنجیده شوند و مورد انتخاب واقع شوند. حق انتخابی که کسی نمیتواند مانع از تحقق آن شود.
نداشتن کدام فاکتورها باعث شده سریالها و برنامههای تلویزیون آهنگ یکنواخت به خود بگیرند؟
سریالها و برنامههای تلویزیونی هنوز با معیارهای جذابیت بیست سال گذشته ساخته میشوند. این مشکل فقط به گردن برنامه ساز و یا نویسندگان سریال نیست. فاکتورهای مدیریت فرهنگی و رسانه ما نیاز به بازبینی دارند. مدیریت خلاق و به روز و کار آمد است که میتواند به خلق آثار جذاب و مفید کمک کند. ما هنوز فکر میکنیم سریال یا یک برنامه تلویزیونی امری دم دستی و آسان است و فقط برای پر کردن اوقات فراغت مردم به کار می آید. مدیر آگاه میداند که رسانه و برنامه تلویزیونی چقدر به فرهنگ و زندگی مردم تاثیر میگذارند و بالعکس. الگوهای مدیریت فرهنگی و رسانهای ما حالا نیاز به تجدید نظر دارند. بسیاری از موضوعات باید با ظرافت بیشتری در قصه طرح شوند تا در نگاه مخاطب تاثیر بگذارند. جذب مخاطب دیگر به آسانی گذشته نیست و شعار و نصحیت مردم را از اثر دور میکند.
میتوانید برای این تغییر الگوهای مدیریت مثال و مصداقی بیاورید؟
بحث مفصل و پیچیده است. ما باید نگاهمان را به بسیاری از مسائل فرهنگی و اجتماعی تغییر دهیم. اگر با پیش فرض کلیشهای از مسائل جدید جامعه به سراغ سریال سازی و برنامه سازی برویم اوضاع بر همین منوال پیش میرود. مثلا سریال «مدینه» ساخته آقای مقدم به معضل اجتماعی مهمی اشاره کرده است. اما این موضوع مهم می توانست گسترش معنایی پیدا کند. چه عواملی جامعه را به ربا میکشاند؟ سیستم اقتصادی ما کجا راه ورود ربا به عرصه زندگی مردم را باز کرده است؟ سازندگان و مدیران رسانهای همیشه به سطح موضوع نگاه میکنند حال آنکه اثر جذاب باید به لایههای درونی یک اثر بپردازد. خط قرمزهای غیرضروری و نگاه کلیشهای سبب میشود که موضوعات خوب آنچنان که انتظار میرود، در قالب سریال ها به ثمرنشیند. اینجاست که اثر به سوی شعارزدگی و نصحیت کردن پیش میرود.
گاهی از برخی افراد که در شورای نظارت حضور داشتهاند شنیدهایم که اشکال شعارزدگی مجموعههای سفارشی است. آن هم سفارش به سازندگانی که اعتقاد به کارشان ندارند.
من با این نظر موافق نیستم. هنرمند حتی اگر موضوع سفارشی بگیرد باید نگاه و جهان خود را در اثر دخالت دهد. اگر مدیران رسانه بخواهند نگاه هنرمند دراثر سفارشی وجود نداشته باشد و سازنده فقط در موضوع خواسته شده خلاقیت به خرج دهد و خودش را کنار بکشد، آثاری ضعیف ساخته میشوند. جهان هنرمند مخصوص به خود اوست. مدیران رسانه باید باور کنند سریال خوب نمیتواند از خط قرمز و فیلتر سلیقه افراد عبور کند. ما آن قدر در سیستم خلاقیت افراد دخالت کردیم که کارمان تقلید از شبکههای تلویزیونی خارجی شده است. الگویهای مدیریت فرهنگی و رسانهای ما باید تغییر کند. گاهی میبینم در برخی از آگهیهای تلویزیونی از شبکه های خارجی تقلید میشود، به نظرم این موضوع نشان میدهد اگر این نگاه ادامه پیدا کند، تلویزیون به رسانه ای شکست خورده تبدیل میشود و نتیجه را به حریفان خارجی واگذار میکند.