کارگردان فیلم «برف» تاکید کرد تجربههایش در تولید فیلمهای قبلی در خلق اثری منسجم و جذاب برای مخاطب موثر بوده است.
سوره سینما- محیا رضایی: «برف» ساخته مهدی رحمانی فیلم امروز است. تصویری از جامعهای که جوانانش برای رسیدن به آرزوهایشان همدیگر را قربانی میکنند. پدرانی که نمی توانند مشکلات را حل کنند و مادرانی که با سیلی صورتشان را سرخ نگه میدارند. «برف» ساده و سرراست و غیرشعاری است. میتوانست اغراق کند و تصنعی باشد، اما جذاب است، بازیهایی به یادماندنی دارد و فضایی باورپذیر از یک روز دشوار زندگی یک خانواده آبرودار ایرانی. گروه سازنده «برف» در نشستی صمیمی در سوره سینما درباره ویژگیهای این فیلم صحبت کردند.
«برف» امتیازهای دو فیلم قبلی شما را دارد و ضعفهایشان را ندارد. مثل «دیگری» قدیمی و دهه شصتی نیست. یا مثل «پنهان» شیک و لوکس. «برف» بیادعا و در عین حال قصه گو و جذاب است. این تغییر مسیر و پختگی و فاصله گرفتن از آن فیلمها چقدر آگاهانه بوده؟
مهدی رحمانی: برای من همیشه کیفیت مسیری که طی میکنم اهمیت داشته. از زمانی که فیلم کوتاه می ساختم و بعد از آن مقطعی که وارد سینمای حرفه ای شدم و شروع کردم به تجربه کردن به دنبال این بودم که خطاهایم کمتر شود و تجربه ها را به کار بگیرم تا به نتایج بهتری برسم. با این شیوه شاید بهتر بشود به آینده امیدوار بود. این وضعیت برایم دلپذیرتر از آن است که مثلا اتفاقی برایم بیفتد، درخششی دیده شود و پس از آن دیگر نتوانم مسیر درست را برای حرکت و تجربه کردن پیدا کنم.
بخش دیگر ماجرا هم انتخاب موضوع و مسئله فیلمهایتان است. فیلم به فیلم جلوتر آمدهاید و موضوعهایی را انتخاب کردهاید که وجه عمومیتر دارند.
رحمانی: این نسبت از «دیگری» به «پنهان» و از «پنهان» به «برف» وجود دارد و جهان فیلم بزرگ تر و مسئله ای که در آن مطرح میشود عمومی تر و گسترده تر شده است. در «دیگری» موضوع خاص است، در «پنهان» شما با یک طبقه ویژه مواجهید و اما در «برف» با موضوعی روبرو هستید که با فرهنگ ایرانی مربوط است و دغدغه بسیاری از ما است.
و هر فیلم رازهای بیشتری برای کشف دارد. البته در قالب یک قصه منسجم و دوست داشتنی.
ویدا روشنی: یکی از جذابیت های «برف» به نظر من همین جزئیات است که شاید در نگاه اول به چشم نیاید ولی کم کم و در دفعات مختلف دیده می شود و کشف آن برای مخاطب لذتبخش و دوست داشتنی است. آنهایی که «برف» را میبینند چه فیلم را دوست داشته باشند، چه دوست نداشته باشند نگران شخصیتها و درگیر فیلم و ماجراهایش می شوند و این ویژگی خوبی است.
در این فراگیری مخاطب را هم مد نظر دارید؟ مخاطب «دیگری» و «پنهان» محدودتر است و مخاطب «برف» می تواند خانوادههای ایرانی باشند.
رحمانی: مسیر جذب مخاطب به این معنا نیست که بخواهم فیلم عامه پسند بسازم، مایل بودم مسئله فیلم با آدمهای بیشتری در جامعه ارتباط برقرار کند. از الان به فیلم های بعدی هم فکر می کنم و دنبال این هستم که با زبان و سلیقه خودم، قصهای را بگویم که دغدغه اقشار مختلف جامعه باشد.
آمار فروش فیلم در ماه رمضان نشان دهنده اقبال به آن است و شما موفق شدهاید با مخاطبی که مد نظر داشتید، ارتباط برقرار کنید. از زمان اکران راضی هستید؟ البته ماه رمضان امسال به دلیل ضعف سریالها و اجرای طرح بلیت نیم بها بعد از افطار سینماها نسبت به سالهای قبل رونق بیشتری دارند.
رحمانی: در اکران سینمای ایران معمولا وقتی یک فیلم فروش بالا دارد به سینما رونق میدهد، در این مقطع تقریبا می توان گفت رقابت اصلی بین دو فیلم است. شرایط اکران با توجه به برگزاری مسابقات جام جهانی، گرمای هوا و ماه رمضان واقعا سخت است و این که مردم در این اوضاع سینما بروند، انتظار زیادی است. اما من کاملا با این فضا آشنا بودم و ذهنیت داشتم، برای این که فیلمی مثل «برف» مگر چقدر می تواند گزینه برای انتخاب زمان اکران پیش رو داشته باشد؟ من بین بد و بدتر انتخاب کردم اما حس کردم که در بین گزینه ها، ماه رمضان بهتر است. حال و هوای ویژه ماه رمضان و طرح های تشویقی اکران میتوانست به فیلم کمک کند. اما واقعیت این است که فکر نمی کردم تا این اندازه از «برف» استقبال شود. مخصوصا که ما تبلیغات ویژه نداریم، بیلبورد هم در شهر نداریم.
پول برای تبلیغات نداشتید یا شهرداری همکاری نکرد؟
رحمانی: شهرداری به شکل کلی برنامه همکاری با همه فیلم ها را ندارد و برای بعضی تولیدات از نظر تبلیغی برنامه حمایتی دارد. بودجه ما هم به اندازه این نبود که بتوانیم بیلبورد، آگهی و تبلیغ فراوان و گسترده داشته باشیم. با وجود ضعف تبلیغات این استقبال که هر روز بیشتر میشود قابل توجه و خوشحال کننده است. به نظر می رسد در شرایط مناسب و در فصلی غیر از ماه رمضان حتما مخاطب بیشتری داشتیم.
بهترین تبلیغ در ایران البته هنوز همان تبلیغ دهان به دهان است که در مورد «برف» جواب داده.
رحمانی: بله. به نظر میرسد خوشبختانه این اتفاق افتاده.
«دیگری» در جشنوارههای مختلف روی پرده رفت و جایزه آسیاپاسیفیک را هم به دست آورد. «پنهان» اکرانهایی خارج از ایران داشته. به تازگی از شانگهای برگشتهاید. نمایش فیلم «برف» با توجه به قصه و فضای ایرانی آن برای مخاطب خارجی چطور بود؟ فیلم در نگاه کلی واجد ویژگیهایی نیست که مخاطب خارجی از سینمای ایران در ذهن دارد.
رحمانی: تصویری که از جشنواره های خارجی در ایران وجود دارد، کمی با واقعیت تفاوت دارد. زمان گذشته و این روزها دیگر آثاری از سینمای ایران در جشنوارههای خارجی با استقبال مواجه شده یا بیشتر دیده می شوند که شبیه فیلمهایی نیستند که در دهه ۶۰ و ۷۰ گل سرسبد جشنواره ها بودند. الان توجه به آثاری که مضامین انسانی دارند بیشتر شده، طرح این مضامین در قالب هر فرهنگ آن فیلم را برای مخاطب خارجی جذاب تر می کند. تماشاگر خارجی به دنبال این است که رد پای مضامین مشترک و جهان شمول انسانی را در فرهنگ های مختلف جستجو کند و کشف این رمز و راز برایش جذاب است. در شانگهای از «برف» استقبال شد. نقدهای مثبتی درباره فیلم در روزنامه های چین نوشته شد، حتی خبرنگاران بین المللی که حضور داشتند واکنش مثبت به فیلم داشتند. تماشاگران هم خوشبختانه برخورد خوبی با فیلم داشتند، مشکلی هم که بعضی از تماشاگران ایرانی با پایان فیلم دارند را مخاطب غربی ندارد.
به نظر میرسد مخاطب ایرانی پایان قطعی را دوست دارد.
رحمانی: این مسأله این روزها مبتلا به سینما و تلویزیون ما شده و با همه انتقادهایی که به تلویزیون و قابل پیش بینی بودن آثارش میشود، به نظر میرسد تماشاگر ایرانی دوست دارد بتواند قصه را حدس بزند، پایانش را از اول بداند و کاملا طبق آن سلیقه ذائقه اش شکل گرفته است. ظاهرا تماشاگر ایرانی این روزها دچار بی حوصلگی و راحت طلبی در مواجهه با آثار نمایشی شده.
فیلمنامه چطور شکل گرفت؟ ایده آن ماجرای آبروداری را چقدر دوست داشتید؟
رحمانی: ایده اولیه فیلمنامه متعلق به کسی نبود، در نشست های مختلفی که من و حسین مهکام داشتیم به او گفتم که می خواهم درباره چنین مضمونی کار کنم، با هم حرف زدیم و به ایده اصلی فیلمنامه رسیدیم. داستان به مرور شکل گرفت و زمانی که به فیلمبرداری رسیدیم فیلمنامه کامل شد. تغییرهایی که داشتیم هم اتفاق افتاده بود و با نسخه نهایی فیلمبرداری شروع شد.
به نظر من یکی از مشکلات فیلمنامه این است که درباره بعضی نکتهها اصلا توضیح نمیدهید. به راحتی از روی بعضی مسائل و دیالوگ ها عبور می کنید در حالی که جای کار بیشتر دارند و می شود درباره شان حرف زد. مثلا چرا روی این که سارا (آناهیتا افشار) هم در بخشی از این ویرانی و بدبختی مقصر است تمرکز نمی کنید و با چند دیالوگ ماجرا ختم میشود؟
رحمانی: خب، آخر همین قدر بس است دیگر. من فکر می کنم وقتی با همین مقدار اشاره مخاطب متوجه میشود چرا باید زیاده گویی کرد؟ درباره همه شخصیتها همین است، اضافه گویی نداریم. در دعوای مجید (افشین هاشمی) و امید (محمدرضا غفاری) هم فقط مجید می گوید آن موقع که شرکت دورهمی زدی و … معلوم می شود که در گذشته مجید و امید چه گذشته و امید آنقدری هم وانمود می کند پاک و منزه نیست.
زمانی مجید پسر خوب خانواده بوده.
رحمانی: هنوز هم هست. وقتی مخفیانه پول از لای قرآن برمیدارد برای بقیه پیتزا میخرد، به گل فروش انعام میدهد.درواقع بلندپروازی اش برای خانواده مشکل ایجاد کرده.
به نظرم میشد اطلاعات بیشتری درباره شخصیتها و گذشتهشان داد، زمان فیلم این اجازه را میداد اما شما پرهیز کردهاید.
رحمانی: ترجیح میدادم اطلاعات را چند بار نگویم، روابط شخصیتها برایم مهم بود و پس لرزههایی که در پس هر ماجرا خانواده را دچار وضعیت بحرانی میکند. مسئله اصلی را می شود از بین همان جمله های کوتاه فهمید ولی آنچه مهم است عواقب این حوادث است که وضع موجود را رقم زده است.
فیلم «برف» قصه چند نسل است که در موقعیت بحرانی واکنشهایی نشان میدهند. سارا، امید و خاطره (مینا ساداتی) به عنوان شخصیتهای مهمی از فیلم دهه شصتی هستند و مختصات این نسل را دارند. اما در «برف» این نسل گریزان از خانه را کاملا میان خانواده می بینیم و این وجه تمایز فیلم از بسیاری آثاری است که درباره دهه شصتی ها ساخته شده.
رحمانی: شما می بینید که این ها کاملا مشخصات جوانهای دهه شصت را دارند، امید که رفته سربازی برای این که از خانه دور باشد، سارا اصلا می خواهد از ایران برود. و شما یک روز از زندگی اینها را میبینید که روز خاصی هم هست. واقعیت این است آنها اهل ماندن در این خانه نیستند. این هم بخشی از شخصیت و هویت این نسل است.
جالب است که در این تصویر چند بعدی از نسلهای مختلف، هیچ نسلی فراموش نشده و سهم خود را دارد. توجه به این یکدستی هم مهم بوده.
رحمانی: در این بخش به عنوان کارگردان و خالق اثر باید نسبت به جهان بینی این نسلها نگاه درستی داشته باشی. این یکدستی در کلیت فیلم باید وجود داشته باشد، هم در فرم ساختار و هم در محتوا قابل ملاحظه بوده تا مخاطب متوجه هدف فیلم، اندیشه حاکم بر آن و انسجام درونیاش شود. بر همین اساس، مادر، مجید، امید، سارا و … ویژگیهای رفتاری متفاوت دارند، پس یک شکل هم بازی نمیکنند. در عین حال از قالب رفتاری کلی فیلم هم خارج نشوند. رسیدن به این انسجام نیاز به شناخت از شخصیت ها و نسل ها دارد. مثلا هایده (رویا تیموریان) از یک جنس است، مادربزرگ طور دیگری است و در مورد بقیه هم همین است. برای همین از بازیگر تمرین نمی خواهم، دوست ندارم با پیش فرض سر صحنه بیاید. او می آید و آهسته آهسته بر اساس فیلمنامه و تصوری که هر دو از نقش داریم به شخصیت جان میدهد.
این همجواری نسلها در فیلم خوشبختانه شکل شعاری ندارد. مثلا تصویری که از مادر (رویا تیموریان) و مادربزرگ (رابعه مدنی) می بینیم کاملا تازه است.
رحمانی: در سال های اخیر در سینمای ما تصاویر مختلفی از جوان ها داشته ایم و بعضی مدل های رفتاری یکسانی هم وجود دارد که در بسیاری از آنها تکرار می شود. بعضی از این رفتارها واقعی نیست، کلیشه ای و تکراری است به این دلیل است که برای مخاطب جذابیت ندارد. ما سعی کردیم به خصوصیات شخصیتی و رفتاری این نسل نگاه روانکاوانه داشته باشیم. تحلیل کنیم که مثلا در این موقعیت سارا یا امید باید چه حس و حالی داشته باشد، چه واکنشی نشان بدهد و یا انگیزه خاطره و رفتارشناسی او در مواجهه با آنها چیست.
مجید (افشین هاشمی) دهه پنجاهی است، با خواهر برادرهایش هم فرق دارد. بچه خوب مادر هم هست.
رابعه مدنی: مجید پسر خوبی است که مشکلات روی سر او خراب شده، همه گناهها متوجه او شده. سارا هم اشتباه کرده، زندگیاش را بهم زده. امید هم کارهای خطا داشته. اما درباره مجید همه سخت گیرتر هستند. مادر هم اشتباه کرده، چک را به مجید داده. پس مجید گناهکار و مقصر همه بحرانهای خانواده نیست.
با بازیگرها هم در این باره صحبت می کردید؟
رحمانی: بله. مسلما.
یکی از امتیازهای فیلم انتخاب بازیگرها و یکدستی بازیها است. اگر بازیهای «برف» درست و به اندازه نبود. فیلم کاملا از دست می رفت و فضای واقع گرای آن لطمه میخورد.
رحمانی: در دو فیلم قبلی به نتایجی درباره انتخاب و کار با بازیگر رسیده بودم که این بار خیلی به کارم آمد و رعایتشان کردم. ترکیبی که در این فیلم به آن رسیدیم، ترکیب درستی است.
بعد از توافق اولیه و چکش کاریهای کارگردان و بازیگر، بازیگر زمان فیلمبرداری کاملا باید به فیلمنامه وفادار باشد؟ سر صحنه سخت گیر هستید؟
رحمانی: نه. واقعا. نظر بازیگر و حس و حال او خیلی مهم است.
رابعه مدنی: آقای رحمانی به این فکر می کند که بازیگر در عین حال که کار درست را انجام میدهد، راحت باشد.
محمدرضا غفاری: سخت گیری برای کسی است که نمیداند چه می خواهد. کارگردانی که میداند چه میخواهد سخت گیری نمیکند. آقای رحمانی کاملا می دانست چه تصویری از فیلم و شخصیتها دارد و این به بازیگر خیلی کمک میکند. زمان فیلمبرداری «برف» شرایط آرام و حرفهای را تجربه کردیم، تسلط کارگردان روی فیلمنامه و شخصیتها فرصت نقش آفرینی مناسب را به ما میداد.
ادامه دارد