یک بازیگر باسابقه سینما و تئاتر تاکید کرد مشکلات بخش هنر ریشه در ضعف مدیریت دارد.
سوره سینما – میثم محمدی: طرفداران پر و پا قرص تلویزیون او را با سریال «روزی عقابی» به خاطر میآورند و بازی او در «ریحانه» و «ترانه مادری» را به یاد دارند. اهالی تئاتر سالها نمایشهای او را در کسوت بازیگر و کارگردان به تماشا نشستهاند و در سینما هم آثاری همچون «اسکادران عشق» ، «چشمک» و «کارناوال مرگ» را در کارنامه دارد. همین مختصر که از کارنامه این هنرمند یاد کردیم دلیلی است تا وقتی دور از هنر باشد، یادی از او بکنیم و پای درد دلهایش بنشینیم. حسین سحرخیز در گفت و گو با سوره سینما درباره تئاتر، سینما و تلویزیون صحبت کرد.
صحبت را از شرایط و احوال جسمانی شما شروع کنیم. این روزها مشکل خاصی که ندارید؟
حسین سحرخیز: شرایط خوبی از لحاظ جسمانی دارم و در سلامت کامل هستم، اما از لحاظ کاری به دلیل اینکه با رکود مواجه هستیم از عالم هنر دور شدم و این برای من که در کار هنر نفس کشیده و زندگی کردهام، دشوار است. این شرایط بد ، بین ما و عشقمان فاصله انداخته است.
آخرین باری که ما شما را در یک مجموعه تلویزیونی دیدیم در کدام مجموعه یا فیلم بود؟
آخرین کاری که در آن ایفای نقش کردم مجموعه «هوش سیاه» بود و بعد از ساخت «گذرگاه مرزی» با همکاری مرزبانی کل کشور و شبکه یک در حوزه کارگردانی هم موفق به ساخت اثر دیگری نشده ام.
دلیل این رکود و فاصله چیست؟
واقعیت این است که خود من هم دلیل را نمی یابم و با وجود اینکه درک می کنم شرایط بد اقتصادی در تمام زنجیرههای هنری از جمله تئاتر، سینما و تلویزیون تاثیر گذاشته، اما از طرفی شاهد هستیم که این مشکلات مالی فقط برای عده خاصی است.
معمولا افرادی که خاستگاه تئاتری دارند وقتی در حوزه تصویری با رکود مواجه می شوند به خانه اول خود یعنی صحنه تئاتر بر می گردند. شما این کار را هم نکردید.
در مورد تئاتر که باید با صراحت بگویم که مسئولان تئاتر مدیریت صحیحی ندارند و وضعیت نامناسب تر است. چهار سال است میخواهم یک نمایش در مورد فردوسی با عنوان «بازی نامه باستان» را روی صحنه ببرم و هر بار که به بنیاد رودکی میروم، میگویند سالن رزرو است و یا اینکه با دلایلی همچون نبود امکانات و از این دست مسائل عذر ما را میخواهند. یکی از معضلاتی که دامن ما را گرفته همین پروسه فرسایشی تصویب نمایشنامه و در واقع زمان غیر منطقی تائید ایده تا رسیدن به مرحله تولید و اجراست که این جریان در تلویزیون هم وجود دارد. مگر من چقدر انرژی دارم که بخش عمده ای از آن را صرف این دوندگی کنم؟
عمده ترین مشکلی که به ذهن شما می رسد نشات گرفته از کجاست؟
ما درد مدیریت داریم. من زمانی مصاحبهای با تلویزیون داشتم و آنجا عنوان کردم باید در تئاتر دو مدیریت اداری و مدیریت هنری داشته باشیم و اینها از هم تفکیک شوند. مرکز هنرهای نمایشی و در مجموع کار هنری مانند وزارتخانه ها نیست و کسی که در راس این هرم مینشیند باید با شناخت زبان اهل هنر و تسلط بر این رشته تعامل کارآمدی را میان هنرمندان برقرار کند. در کنار این مسائل ما هنوز نتوانسته ایم یک کار ساده تفکیک و طبقه بندی سالنها براساس آثار نمایشی را انجام دهیم. در صورتی که مرکز باید این کار را انجام دهد و آثاری که به فرض در تالار وحدت روی صحنه میرود، باید بنابر ویژگیهای متن و تعداد بازیگران و هزینه طراحی دکور در نظر گرفته شود و در این زمینه باید نگاه کارشناسانه صورت بگیرد، در صورتی که همان بودجه را که برای چنین نمایشی اختصاص میدهند به نمایش های دیگر هم میدهند که این حاصل نبود شناخت صحیح از این هنر است.
در مورد اختصاص سالن به افراد صحبت کردید. در روزهای گذشته اختلافی بین قطب الدین صادقی و محمد رحمانیان در همین زمینه بوجود آمده. مطلع هستید؟
بله. اما مشکل رحمانیان و صادقی نیست و هر دو این دوستان حق دارند کار کنند، اما باید دید چه کسانی این فضا را ایجاد میکنند تا سوءتفاهم بوجود آید که رحمانیان نورچشمی است. به نظرم مدیر باید برنامه ریزی درست داشته باشد. البته من تا به حال مدیر مرکز هنرهای نمایشی را ملاقات نکردهام و نمیدانم چقدر تئاتری ها و این هنر را میشناسد و به ویژگیهای آن آشنایی دارد تا در نتیجه آن بتواند اولویتبندی انجام دهد.
بحث بودجه در تئاتر همیشه یکی از مشکلات اساسی بوده که مدیران نسبت به کمبود آن در برابر انتظارات هنرمندان انتقاد داشته اند. آیا تمام مشکلات با بودجه کافی حل خواهد شد؟
ابتدا باید یک مدیریت کارآمد در بدنه تئاتر شکل بگیرد. در مورد بودجه یک سوال برای من پیش میآید و اینکه آیا بودجه حال حاضر تئاتر با زمان مدیریت علی منتظری قابل قیاس بود؟ قطعا نبوده. با این وجود فعالیتهایی که در آن زمان صورت میگرفت را با الان مقایسه کنید، یکی از آن فعالیتها اعزام یک گروه نمایشی به خارج از کشور برای اولین بار بود که من هم در کنار صادق هاتفی و مرحوم هادی اسلامی و سیروس گرجستانی، صدرالدین حجازی و دیگر دوستان در آن جمع حضور داشتم.
نقش تعامل میان هنرمندان با یکدیگر و مدیران در این مسیر چگونه است؟
این تعامل باید اتفاق بیفتد و همه هنرمندان در رده های سنی مختلف باید کار کنند تا کالبد این هنر زنده باشد، اما متاسفانه هنوز یک مدیر نتوانسته سیاست گذاری درستی انجام دهد و حتی در کمترین سطح آن که تفکیک سالن های نمایشی براساس موضوع و سبک کارهاست انجام نمی شود که من تماشاگر علاقمند بدانم که به فرض برای تماشای یک اثر کلاسیک و یا یک کمدی و یا یک رئالیسم اجتماعی به کدام سالن بروم و اقدامات دیگری که باز هم صرف نظر از بودجه به نظر شدنی است.
با توجه به اینکه شما سابقه حضور در آثار سینمایی را هم داشته اید، وضعیت سینمای ما را در این روزها چطور ازیابی میکنید؟
سینما هم وضعیت مناسبی ندارد و در واقع بارور و تاثیرگذار نیست و بیشتر جنبه صنعتی آن مدنظر است و بار فرهنگی اندکی دارد. فقط در مقاطعی جرقه ای از سوی آدمهایی که دغدغه دارند را شاهد هستیم، اما در اکثریت جریان بار فرهنگی وجود ندارد و حتی گاهی اوقات ضد فرهنگ هم شده. برخی مواقع جریانها مباحثی را در فرهنگ و ادبیات و زبان ما رواج می دهد که مخرب هم هست.
با این تفاسیر به نظر می رسد درباره تلویزیون هم نباید نظر مساعد داشته باشید.
تلویزیون با مشکلات اقتصادی مواجه است و بدون پول نمی تواند تولید درست داشته باشد. هزینه های سنگینی می خواهد. به عنوان نمونه یک سریال معمولی بیش از ۲ میلیارد تومان هزینه دارد و از طرفی هم تولید یک فیلم تلویزیونی با بودجه متوسط حدود ۲۵۰ میلیون تومان هزینه دارد. در نتیجه شاهدیم انتظارات برآورده نمی شود. هر چند که عدهای در همین شرایط پشت سر هم کار می کنند و دلیل آن را هم نمیدانیم.
شما با این شرایط کم کاری و دوری از فعالیت های هنری با مشکلات اقتصادی در زندگی مواجه نشدید؟
خیر. خدا را شکر اموراتمان را میگذرانیم. گاهی به این فکر میکنم که با ۳۵ سال سابقه حضور در عرصه هنری این کشور اگر در دو سال گذشته همسرم کار نمیکرد و من حقوق بازنشستگی اداره تئاتر را نمیگرفتم ، چه باید میکردم؟ من که در این فضا نفس میکشم و به گفته صاحبنظران و کارشناسان بازیگری را میشناسم و در کارگردانی هم حرف جدی داشته و دارم.
همسر شما هم در حوزه نویسندگی فعالیت دارد. قصد همکاری و کار مشترک را ندارید؟
همسرم خانم نرگس راسخ نویسنده رمانهای طنز است. کمتر خانمی در این زمینه قلم میزند .آخرین اثر او با عنوان «شوخی در دست تعمیر است» است. روی کارهایی که همسرم مینویسد کار میکنیم تا در صورت نتیجه بتوانیم با دراماتیزه کردن و اقتباس از داستانها فیلمنامههایی در قالب تله فیلم، سریال و حتی فیلمنامه سینمایی بنویسیم.
همانطور که اشاره کردید به تائید بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران شما در حوزه بازیگری شناخت درستی دارید . با این تفاسیر شرایط بازیگری در سینما و تلویزیون را چطور می بینید؟
در بحث بازیگری که فاجعه ای بزرگ دامنگیر هنر شده و وقتی میخواهم راجع به آن صحبت کنم بغض گلویم را میگیرد. در عجبم که چرا در برنامهای مانند «هفت» کارگردان و نویسنده و فیلمبردار را نقد میکنند، اما یک بار یک تهیهکننده را نقد نکرده اند که چرا یک نقش مهم را به کسی میدهید که الفبای این کار را هم نمیداند. به چه حقی این کار را میکنید وقتی که مردم بابت تماشای آن فیلم پول میدهند؟
شما طبقه بندی و تعریف خاصی از بازیگری و اشخاصی که در این حوزه فعالیت میکنند دارید؟
بازیگری یک دایره المعارف دارد و من آن را در یک مخروط ترسیم میکنم که در طبقه زیرین آن کسانی هستند که در هر نقشی خودشان را بازی میکنند و فقط لباسشان تغییر می کند، چون توانایی تحلیل و در اصل دانش این کار را ندارند. در طبقه بالاتر بازیگرانی هستند که تیپ اجرا میکنند و بالاتر از آن کسانی هستند که با دانش و تحلیل و توجه به سبک یک کاراکتر را بازی میکنند. پس از اینها باید به کمدین ها اشاره کرد که در تمام سبک ها بخوبی میتوانند ایفای نقش کنند و برای اینکه حق کسی ضایع نشود مصداق نمی آورم. در نهایت در راس این هرم آرتیستها هستند که شاید در دنیا به اندازه انگشتان یک دست باشند که یکی از آنها چاپلین است.
کاربرد چنین تقسیمات و طبقه بندی برای یک مخاطب چیست و آیا به شناخت و تشخیص او کمک میکند؟
بله . مخاطب می تواند با این طبقه بندی بازیگرهای ما را بسنجد و بداند چه اتفاقی در این حوزه افتاده و گاهی شرایط انقدر بد است که حتی نمی توان اسم آن شخص را دلقک گذاشت، هر چند که دلقک بازی هم نوعی سبک است و اینها که ما میبینیم فقط جای تاسف دارد.
به نظرم به جز معدود بازیگرانی که موفق هستند دلایل و فاکتورهای دیگری فارغ از دانش و آگاهی در امر ورود به بازیگری حاکم شده است.
بله. به همین دلیل من خیلی استقبال کردم وقتی شنیدم در برخی سطوح مدیریتی تلویزیون اعلام کردند از بازیگرانی که عمل های جراحی انجام داده اند استفاده نخواهند کرد. بیشتر این بازیگران به جای ابعاد نقش میخواهند منیت های خودشان را فریاد بزنند، درونیات خود را ارضاء کنند و این تفاوت نگاه به بازیگری در ایران نسبت به کشورهای صاحب سبک است.
هنوز برای آینده کاری در دست ندارید؟
یک فیلمنامه دارم در حال و هوای اجتماعی و در رابطه با روزمرگیهای یک آدم و مشکلات مالی او در شب عید و اتفاقاتی که برایش رقم میخورد. مذاکراتی انجام شده و جلساتی برگزار کردهایم که امیدوارم اتفاقات خوشایندی رخ بدهد.