بازیگر فیلم سینمایی «امروز» از همکاری با رضا میرکریمی و پرویز پرستویی در این فیلم ابراز رضایت کرد.
سوره سینما – میثم محمدی: حضور کوتاه او در فیلم «امروز» رضا میرکریمی و در نقش پسر پرویز پرستویی ناخودآگاه ما را به یاد جوان پرتحرک و دوست داشتنی فیلم سینمایی «خسته نباشید!» انداخت که در آنجا به زعم بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران بازی خوبی به نمایش گذاشت، اما دیده نشد. او هم مثل بسیاری از جوانان علاقمند به این حرفه نشانی ورود به سینما را از سالنهای تئاتر گرفته، اما حالا بعد از حضور در پنج فیلم بلند سینمایی انتظار بیشتری درباره حضورش در سینما دارد و البته امیدوارانه به راه خود ادامه میدهد. حسام محمودی در گفت و گو با سوره سینما از حال و احوال روزهای بعد از ورودش به سینما میگوید.
نگرش و گرایش شما از ابتدا نسبت به بازیگری در تئاتر و سپس ورود به سینما چگونه شکل گرفت که در نهایت منجر به حضور در فیلم سینمایی « خسته نباشید!» شد؟
حسام محمودی: از ابتدا علاقه اصلی من سینما بود، بنابراین فکر کردم که مسیر ورود به این جریان از تئاتر است و به آن پرداختم تا اینکه جاهایی برای تست رفتم و افشین هاشمی وقتی برای یک سریال که در همان مرحله پیش تولید متوقف شد ، تست من را دیده بود با من تماس گرفت تا در «خسته نباشید!» حضور پیدا کنم.
بعد از اینکه برای این فیلم انتخاب شدی و کار به پایان رسید فکر میکردی که اتفاقات و پیشنهادات خوبی را به دنبال خواهد داشت؟
بله . طبیعی بود فکر می کردم به تمام اهدافی که دنبالش بودم بعد از این فیلم میرسم و از این موقعیت باید نهایت استفاده را بکنم، هر چند که افشین هاشمی در روزهای آخر فیلمبرداری گفت: فکر نکن بعد از این کار سیل پیشنهادات سراغت می آید ، خود من بعد از اینکه سیمرغ گرفتم تا سه سال پیشنهاد خوبی نداشتم.
اما به تایید خیلی از کارشناسان تو در این فیلم حضور خوب و موثری داشتی که این انتظارات تو را غیرمنطقی جلوه نمیدهد. فکر می کنی چه دلایلی باعث شد که چنین روندی پیش نیاید؟
چند ماجرا و دلیل می تواند دخیل باشد ، یک حواشی که برای اکران این فیلم پیش آمد و دیگر اینکه اکثر کسانی که فیلم را دیده بودند تصور داشتند که من یک نابازیگر هستم که در این فیلم خیلی روان بازی کردم ، با وجودی که من در جشنواره از منتقدان و صاحب نظران بازخوردهای خوبی دریافت کردم تا جایی که خیلی از آنها پیش بینی می کردند که من در لیست کاندیداها باشم.
جدا از نظر منتقدان و صاحب نظران خود تو هم انتظار کاندید شدن و حتی دریافت جایزه از جشنواره فیلم فجر را داشتی؟
بله. من هم انتظار داشتم.اما فقط برای اینکه وانمود کنند فیلم را دیده اند یدالله شادمانی و آقای رامین فر را از فیلم «خسته نباشید!» در لیست کاندیداها قرار دادند که آقای رامین فر در یک مصاحبه در مورد حس خود از این انتخاب به خبرنگار گفت که هیچ حسی ندارم، چون می دانم جایزه را به چه کسی میدهند.
بعد از این حضور دینامیک و محرکی که از ویژگی های شخصیت جوانی بود که تو آن را بازی کردی سراغ «حق سکوت» رفتی که در اصل شخصیت آن روحانی نقطه مقابل کاراکتر فیلم «خسته نباشید» بود.حتی این انتخاب هم به نظر من درست و منطقی بود ، ولی باز هم دیده نشد.
بله . من هم با این تحلیل که نقش فیلم «خسته نباشید!» پر تحرک تر بود و برون ریزی داشت، ولی اینجا با یک شخصیت درون گرا مواجه هستم با خودم فکر کردم که میتوانم نقش یک روحانی را بصورت شاخص و متفاوت بازی کنم. اما فارغ از اینها به نظرم در سینمای ما مسیر خارج از قاعده است و برخلاف این تصورات ، در فیلمهای ابتدایی زیر صفر هستی و باید خود را به نقطه صفر برسانی و شناخته شوی تا بتوانی کار را ادامه بدهی.
اما مصادیق زیادی هست که خلاف این جریان را ثابت میکند و اشخاصی هستند که با کمترین استعداد ، توان و دانش وارد این حرفه شده اند و کماکان به عنوان بازیگران فعال به کار ادامه میدهند.
دلیل این امر جریان هایی است که برخی ها بوجود می آورند ، فیلم ما محصول حوزه هنری بود و در یک شرایط آرام تولید شد و با یک فیلمنامه سالم و داستانی جذاب ساخته شد، اما کسانی که با حوزه مشکل داشتند ما را متهم کردند به تولید آثار بیخاصیت و در نتیجه بسیاری از پروپاگاندای لازم برای دیده شدن اثر از دست رفت. با دیدن بعضی افراد که در جشنواره جایزه هم میگیرند، جایزه نگرفتن تو با ارزشتر میشود.
این روزها فیلم «امروز» به کارگردانی رضا میرکریمی روی پرده سینماهاست و شما در یک نقش کوتاه در کنار پرویز پرستویی حضور داری. دلیل و معیار چنین انتخابی بعد از این شرایط چه بود؟
حضور خود میرکریمی به عنوان کارگردان و همچنین حضور پرویز پرستویی به عنوان بازیگر عواملی بود که من را برای بازی در «امروز» ترغیب کرد. اینطور به ماجرا نگاه کردم که شاید تا پایان عمر کاری فرصت دست ندهد تا با میرکریمی کار کنمو از طرفی من به این فیلمساز مدیون هستم و به نظرم تجربه کوتاه در این اثر بیش از نقشهای اصلی که شاید در آینده به من پیشنهاد شود، ارزش دارد.
به نظر میرسد که پرویز پرستویی را به عنوان الگوی بازیگری در ایران قبول داری. در مورد این همکاری توضیح بدهید.
من در فیلم «شب،بیرون» هم در کنار پرویز پرستویی بودم و ایشان را میدیدم و طبیعی است که از بازی کنار این فرد که همه عمر قهرمان من بوده خوشحال بودم. شاید باور نکنید که من اکثر دیالوگهای او در فیلمهایش را حفظ بودم و در کل و فارغ از اینها از او بسیار آموختهام، چون کوچکترین جزئیات در بازی اش را تغییر میدهد و تمام ابزار را در کنترل خود دارد و به همین دلیل مخاطب این تغییرها و ظرایف را به خوبی حس میکند.
فارغ از اینکه به کیفیت تکنیکی و حسی بازیگری پرستویی اعتقاد داری، از لحاظ رفتار حرفه ای و اجتماعی چه ویژگی هایی در او مشاهده کردی؟
ویژگی آقای پرستویی این است که وقتی کاری را انجام میدهد، به آن اعتقاد دارد و ادا در نمیآورد. او به هیچ وجه اهل دروغ و نیرنگ نیست و زمانی که با او همبازی هم میشوی پشت هیچ نقابی نیست. کم فروشی نمیکند و جایگاه تو را به عنوان پارتنر خراب نمیکند، بلکه تلاش میکند تو بهترین بازی را ارائه کنی.
اگر به عنوان یک مخاطب و بدون احتساب حضور خود در فیلم «امروز» بخواهی نظر بدهی، فکر می کنی این فیلم چه ویژگی هایی دارد؟
نظر واقعی من این است که فیلم خوب و سرپایی تولید شده و با سینمای میرکریمی تفاوت دارد و تجربه جدیدی محسوب میشود. از لحاظ بازیها هم به حق سهیلا گلستانی و به خصوص پرویز پرستویی که برخلاف تصور مخاطب که انتظار داشت دیالوگ زیادی داشته باشد، در سکوت بخوبی ایفای نقش کرده است. هومن بهمنش هم که در فیلمبرداری عالی و درخشان است. در مجموع من وقتی فیلم را دیدم لذت بردم.
به ابتدای صحبت بر می گردم. با تفسیر و نگرشی که درباره تئاتر داری اینطور استنباط میشود که علاقه ای برای ادامه فعالیت خود در تئاتر نداری.
اینطور نیست. من الان هم با دوستان هنرمندم مشغول تمرین نمایش هستم، ولی به اجرا و گیشه و دیگر مسائل فکر نمیکنیم و فقط برای اینکه حالمان خوب بماند این فعالیت را انجام میدهیم.
با تجربهای که در حوزه نمایش داری، فکر می کنی در شرایط کلی جایگاه هنر نمایش در کشور ما چگونه است؟
تئاتر در ایران جایگاه خود را به عنوان یک نهاد اجتماعی و فرهنگی از دست داده و تبدیل به یک کالای لوکس و شیک شده که خاصیتی هم ندارد. در واقع یک شوآف است و فقط یک عده بازیگر محدود از این سالن به سالن دیگر میروند و در چند کار همزمان حضور دارند و مدام تکرار میشوند. در صورتی که بازیگران بسیار بهتری در تئاتر ما حضور دارند، به همین دلیل این چنین جریانی نه از جنبه مادی و نه از لحاظ کاری قابل اعتماد و ارائه نیست. در حالی که وقتی یک فیلم بازی می کنی به عنوان رزومه کاری برای ارائه قابل اتکا است. نکته دیگر اینکه من تعجب می کنم در جامعه ای که مسیر مدرنیته را به طرز صحیح و کامل طی نکرده چطور آثار پست مدرن اجرا می شود؟ چیزی غیر از این نیست که یک اقلیت محدود برای مخاطبی خاص کارهای به اصطلاح پست مدرن روی صحنه می برند. متاسفانه این نوع رفتار به کرامت و فضیلت تبدیل شده است.
پیشنهاد و یا کاری دارید که مشغول بازی در آن باشید؟
مشغول بازی در سریال «گاهی به پشت سرت نگاه کن» به کارگردانی مازیار میری هستم که نقش اصلی آن را امین تارخ بر عهده دارد و پروژه سنگینی است که هنرمندانی چون محمد متوسلانی، سعید چنگیزیان، سام کبود وند، شبنم مقدمی و بهاره کیان افشار در آن حضور دارند. من هم نقش فردی را بازی میکنم که در یک تشکیلاتی نافرمانی و تقلب میکند و در اتفاقات و مسیر اصلی تاثیرگذار است.
امیدوارم با تمام این تفاسیر و نظراتی که داشتی هنوز به آینده امید داشته باشی و برنامه ریزی مناسبی برای رسیدن به هدف داشته باشی.
حتما همینطور است، اما تفاوت بازیگران با کارگردانان این است که بازیگر باید منتظر بماند تا برای بازی انتخاب شود. من هم منتظر میمانم تا یک فیلم خوب پیشنهاد شود. در حال حاضر هم به ادامه زندگی تمرکز میکنم تا اتفاقات بد نیفتد و در کنار اینها هم به مطالعه و تماشای فیلم میپ ردازم.