سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۸ مرداد ۱۳۹۳ در ۸:۰۸ ق.ظ چاپ مطلب

تمرکز تلویزیون بر ممیزی است/ نمی‌توانم مثل سیروس مقدم کار کنم

asghar-hashemi

کارگردان مجموعه «یک مشت پر عقاب» از تمرکز بر ممیزی در تلویزیون انتقاد کرد.

کارگردان مجموعه «یک مشت پر عقاب» از تمرکز بر ممیزی در تلویزیون انتقاد کرد.

سوره سینما – میثم محمدی: وقتی به کارنامه اصغر هاشمی نگاه کنید از ابتدا  شتاب در روند کاری او نمی‌بینید. در واقع به قول خودش دوست ندارد به هر قیمت فیلم یا سریال بسازد. او از فیلمسازانی است که با بسیاری از ستاره‌های سینما کار کرده و در آرامش فعالیت حرفه‌ای خود را دنبال کرده است. هاشمی از فیلمسازان موفق دهه ۶۰ است که مجموعه «آپارتمان» را اوایل دهه ۷۰ ساخت. مجموعه‌ای که پرمخاطب بود و خونی تازه را در رگ‌های مجموعه سازی تلویزیون جاری کرد. حالا و پس از گذشت سال‌ها از آن دوران، اصغر هاشمی که این روزها از تلویزیون و سینما دور است، درباره مجموعه‌سازی و شرایط تلویزیون با سوره سینما صحبت کرد.

بعد از تجربه موفق «یک مشت پر عقاب» در عرصه تلویزیون، سال‌ها است که شاهد فعالیت شما در زمینه سریال سازی نیستیم. قصد ندارید به تلویزیون برگردید؟

اصغر هاشمی: مدیران تلویزیون پیشنهادهایی برای کار کرده‌اند، گپ و گفت هایی اتفاق افتاده، اما در شرایط مالی فعلی هنوز نتیجه نگرفته‌ایم و منتظریم ببینیم چه اتفاقی می‌افتد.

شرایط کیفی تولیدات تلویزیونی را با توجه به تجربه‌ای که دارید چطور ارزیابی می‌کنید؟

تلویزیون که فعلا همه چیز را رها کرده، کیفیت برایش اهمیت ندارد. وقتی اسپانسر باشد، دیگر مهم نیست کدام کارگردان چه چیزی می‌سازد، از طرفی تمرکز بر خطوط قرمز و ممیزی است.

پس با این شرایط باید متر و معیار خاصی را برای همکاری مجدد با تلویزیون در ذهن داشته باشید. چه فاکتورهایی را مدنظر دارید؟

در تمام دوران کاری‌ام پیشنهادهایی را قبول کرده‌ام که با ذهنیتم همسو بوده و پتانسیل خوبی در آن دیده ام. از میان پیشنهادهای فعلی هم آنهایی که با دغدغه‌ام همخوانی داشته بررسی کرده‌ام، هر چند هنوز هیچ کدام قطعی نشده و فعلا امیدی نداریم. به پیشنهاد آقای دارابی و با توجه به نگاه ایشان به سریال «یک مشت پر عقاب» گفته ام در شرایطی که فیلمنامه خوبی باشد کار می‌کنم. تلاش می کنم طبق کارنامه کاری ام پیش بروم و لااقل ضعیف تر از کارهای گذشته نباشم. در غیر اینصورت اگر پیشنهاد بدهند نمی پذیرم، چون از من انتظار وجود دارد، اما به عنوان مثال کسی به سیروس مقدم با این روند روتین که در پیش گرفته خرده نمی‌گیرد.

yek-mosht-pare-oghab

مقدم جزو کارگردان‌هایی است که صدا وسیما و مخاطبان از آثارش بسیار راضی هستند.

من به سیروس مقدم احترام می گذارم. به دلیل اینکه در چنین شرایطی آنتن را پر می‌کند. این نوع کار کردن تبحر می‌خواهد که من ندارم. در واقع وقتی شما دوربین را روی سه پایه نمی‌گذارید و در دکوپاژ یک سکانس زاویه های محدودی می‌گیرید ، یعنی نجات وقت. به این ترتیب است که مدام کار می‌کنید و هیچوقت از خودتان نمی پرسید چرا با این شرایط کار می‌کنید.

پس با این شرایط که به زعم شما برای تلویزیون فرقی نمی کند با چه کسی کار کند، چرا پیشنهاد همکاری با شما مطرح شده است؟

طبیعی است در میان هزاران آگهی و تولیدات ریز و درشت و ضعیف گاهی هم برای رفع مسئولیت و تقویت بیلان کاری و اینکه سبد مورد نظرشان موجب آبروریزی نشود، سراغ امثال اصغر هاشمی می آیند. در غیر اینصورت برای آنها ارزشی ندارد چه کسی کار کند . باید آنتن را پر کنند.

در سینما چطور؟ شرایط برای فیمسازی در حوزه سینما هم به همین منوال است؟

در سینما هم باید فیلمنامه هایی باشد که دلواپس بازگشت سرمایه آن نباشم. این فرق ما با جوانان است که با هر قیمتی کار نمی کنیم و بعد از مذاکره با تهیه کننده و پیش‌بینی و سنجش ابعاد مختلف کار اقدام به تولید می کنیم.از طرفی هم این حساسیت زمانی بیشتر می‌شود که نمی دانید ارگانهای مسئول و وزارت ارشاد چطور با فیلم شما برخورد خواهند کرد. با چنین شرایطی دست به عصا حرکت می‌کنید و در نهایت فیلم شما تبدیل به یک اثر خنثی می‌شود. در صورتی که تماشاگر چنین چیزی را دوست ندارد. در اصل دوران چالش برانگیزی است و ما هم در شرایطی به سر می بریم که توان ریسک بالا را نداریم، اما این شرایط برای جوان‌ها مهم نیست. همانطور که ما هم در دوران جوانی نگران ابعاد مختلف یک کار نبودیم، اما حالا می توان گفت عاقلانه تر و براساس تجربه های بدست آمده دست به انتخاب می‌زنیم.

از زمانی که تیم مدیریتی جدید وارد وزارت فرهنگ شده و در زیر مجموعه آن مدیران تازه نفس زمام امور سینما را به دست گرفته اند ، بسیاری از فعالان این عرصه حال و روز سینما را بهتر ارزیابی می کنند. دلیل این اتفاق به نظر شما چیست؟

شرایط سینما از این جهت خوب به نظر می رسد که تیمی تبلیغ می‌کند که برای دگرگونی آمده، ولی این اتفاق یک روزه نخواهد افتاد. تغییر فرهنگی کار یک شب و دو شب نیست و ما باید در جشنواره فیلم فجر امسال این محک را بزنیم. در واقع تغییر اصلی در جامعه و جوان‌ها به وجود آمده که این دولت را انتخاب کردند. اینکه آیا این مدیران موفق می‌شوند یا خیر باید منتظر ماند. آنها هنوز در حال آزمون و خطا در نقاط مختلف فرهنگی هستند.

آثار سینمایی جشنواره سی و دوم را دنبال کردید؟

بله. در جشنواره سی و دوم بیشتر کارها را دیدم و به نظرم فیلم‌های «عصبانی نیستم»، «قصه‌ها» و «خانه پدری» قابل قبول و تماشاگرپسند بودند و فیلم «چ» سنگین و باوقار بود. «چند متر مکعب عشق» را هم دوست داشتم. «خط ویژه» اثری مفرح و سرحال بود. فیلم «پنج ستاره» ساخته مهشید افشارزاده یک اثر تجاری سالم و خوب محسوب می‌شود.

در جشنواره های اخیر یک نکته نهفته است که به نظر می رسد فیلمسازان با سابقه و مطرحی چون کیمیایی و مهرجویی که به زعم منتقدان و اهالی سینما سابقه درخشانی دارند، در برابر نیروی جوانی که به سینما تزریق شده جا مانده اند. در صورتی که در کشورهای صاحب سینما فیلمسازان مطرح تا پایان دوره حرفه‌ای خود روندی قابل قبول را طی می‌کنند.

از لحاظ ایدئولوژی و دانش که نمی توانیم بگوییم جا مانده اند. از طرفی این افراد به یک شرایط اجتماعی و فرهنگی می‌رسند که در واقع به نوعی فیلمسازی آنها اجباری است. جامعه به سمتی رفته که نمی‌تواند هزینه این هنرمندان را بدهد و آنها باید سمتی بروند که امورات را بگذرانند. از سوی دیگر اینجا مانند آمریکا نیست که به عنوان مثال یک صندلی برای دیوید لین بگذارند و از تجربیات او استفاده بکنند. اگر دو سال فیلم نسازید به راحتی فراموش می‌شوید، الان کسی غیر از حضور در مجالس و مهمانی‌ها سراغ از تقوایی می‌گیرد؟

اشاره کردید به ناصر تقوایی که نمونه بسیار خوبی با سابقه‌ای درخشان است. اما اعتقاد دارد در شرایطی فیلم نمی‌سازد که سابقه و گذشته خود را خراب کند.

بله. تقوایی عزت نفس دارد. درس می‌دهد و عکاسی می‌کند، اما نمی توان به کسی خرده گرفت که چرا فیلم می‌سازی. من هر بار که می بینم این دوستان فیلم جدیدی تولید می‌کنند خدا را شکر می کنم. شاید خراب کردن این هنرمندان برای برخی خوشایند باشد، اما این‌ها اسطوره‌های فرهنگی ما هستند و نمی‌توانیم به عنوان مثال بگوییم مهرجویی منهای گذشته‌اش. برای من سینمای مهرجویی یعنی «گاو»، «هامون»، «لیلا» و «پری». آثار درخشان مسعود کیمیایی را نمی‌توان فراموش کرد.

2hamsafar

اما نباید این سوء تفاهم ایجاد شود که همه انتقادها برای تخریب است. بسیاری از این نقدها به دلیل نگرانی از مخدوش شدن سابقه فیلمسازی است که دوران درخشانی داشته است.

بله.  اینها قهرمان هستند و مخاطب دوست ندارد برای قهرمانی که هورا کشیده چنین اتفاقی بیفتد و دوست دارد قبل از اینکه پشتش را به خاک بمالند، از عرصه کنار برود، اما زمانی خود آن فیلمساز دوست ندارد کنار برود. من در این شرایط هم می‌گویم فیلم بساز و با حوصله آثارش را می‌بینم. مانند بسیاری یزرگان سینما را مسخره نمی‌کنم، ممکن است نگاه من در جامعه و حتی اهالی سینما وجود نداشته باشد، اما آن هنرمند حق دارد تا زمانی که زنده است حرفه مورد علاقه‌اش را دنبال کند.

برای حسن ختام برویم سراغ کار تازه. پروژه مشخصی را برای تولید مدنظر دارید؟

با دوستان مشغول کار و نوشتن هستیم، اما پروژه مشخصی مدنظرم نیست.