بازیگر فیلم «حراج» تاکید کرد یک زن میتواند در چارچوب خانه خود از نظر سلوک و تفکر مانند مادر ترزا باشد.
سوره سینما- در بخش دوم گفت و گوی سوره سینما با حسین شهابی و فریبا خادمی، وجوه مختلف شخصیت زنان در فیلم سینمایی «حراج» و جایگاه آنان در فیلمنامه و جامعه بررسی شد.
خانم خادمی شما دیدگاه آقای شهابی درباره شخصیت فروغ را چقدر باور دارید؟
فریبا خادمی: زمانی که تست گریم و لباس داشتیم، گروهی از دوستان از من سوال میکردند که چرا باید مشکات به فروغ خیانت کند؟ به نظرم همین که مخاطب نمی تواند توجیه منطقی برای این رابطه پیدا کند، آقای شهابی بر اساس تحلیل خود درست عمل کرده. شاید کودکی کردن مرد، شاید تنوع طلبی او. این زن هنرمند است، خانهدار و مادر است و برتریاش به ساغر مشهود است. فروغ خودش هم از این جمله که ساغر به او می گوید من کمبودهای تو را جبران کردم، شوکه میشود.
خادمی: زن وجوه مختلفی دارد، هم در زندگی فردی، هم اجتماعی و خانوادگی. زن در مواجهه با خانوادهاش یک وجه زن-مادری دارد. جاهایی باید زن باشد، گاهی مادر. هم برای خانوادهاش، هم برای همسرش، هم برای اطرافیان. طبق کهن الگوها همان وجه مادونا. من فکر میکردم زمان خواندن، تمرین و بازی کردن که در بازی این نقش نباید نشانه ای از زن بودن من صادر شود. حتی در گریم من از دوستانم می خواستم که هیچ نوعی رنگی در چهره من نباشد، چرا که فروغ در مدت قصه که حدود چهار روز است، شرایط عادی ندارد. قرص می خورد، در بحران است، نگران، خسته و اندوهگین است و این فرصت آرایش به او نمیدهد. من می بایست طوری بازی میکردم که دریچههایی که اطرافیان و مخاطب از من به عنوان یک زن میبینند، پوشیده شود.
به نظرم در «حراج» نمایش وجه زنانه با نسرین (نسیم ادبی) است.
خادمی: بله. او ستیزه و طلب میکند. برونگرایی دارد. اما شما وقتی مادر هستید حتی در سخت ترین شرایط و تنش ها فرزندتان را می بخشید. بحثی که درباره مردسالاری داشتید، شاید بیشتر به خاطر فضایی است که پس از رواج اندیشه های فمینیستی شکل گرفته. تفکری که زن را مظلوم می پندارند و به دنبال این است به هر شکلی حقوق او را احیا کند. به نظر من جبهه گیری درباره مردان مشکل زنان را حل نمی کند، گاهی مردان زنانشان را میبخشند و مشکلات آنها را تحمل می کنند. مقابله و ستیز کردن با ذات زندگی جریانی را به وجود میآورد که همه ما درگیر آن هستیم. این دریدگی، عدم تعهد و بیماری که جهان امروز با آن درگیر است، محصول مقابله کردن با تفاوتهای ذاتی زن و مرد است. شما در خانه خودتان و جهان شخصی و خانوادگیتان می توانید یک مادر ترزا باشید، به شرطی که نگاهتان به زندگی درست باشد.
زنان برای جبران ظلمی که به آنها شده همان رفتار مردانه را تکرار میکنند، فقط جای مظلوم و ظالم این بار عوض میشود.
خادمی: بله. رفتارهایی میان زنان ما دیده می شود که پسندیده نیست و مصداق ظلم و طلبکاری است. ماجراهایی مثل مهریههای سنگین، طلب کردن مهریه قبل از شروع زندگی و رفتارهایی از این دست نشان دهنده موضع طلبکار بعضی زنان روزگار ما است. ما این ظلم را باور کرده و در حال مقابله با مردان هستیم. در حالی که این ظلم به مادرهای ما، مادربزرگهای ما و زنان نسل قبل هم شده اما واکنش آنها این طور خصمانه نبوده است. آنها زندگی را بهتر درک میکردند و با فراز و فرودش همراه میشدند. بدون آنکه کتابی خوانده باشند، یا روانشناسی و جامعهشناسی بدانند. زندگی، رقص با مشکلات و شرایطی است که پیش میآید.
پس سلوک و جهان بینی فروغ را باور داشتید.
خادمی: باور داشتم و دوست داشتم که تصویر این نگاه و رفتار در یک فیلم دیده شود. مولانا به شما می گوید که تسلیم باش. در فلسفه شرق و غرب شما بخشهایی درباره همین آرامش، همراه شدن با زندگی و صبر دارید. اسلام به معنی تسلیم شدن و سرسپردن است. این تاکیدها در ادیان مختلف و فلسفه های متفاوت برای چیست؟ برای این که وقتی شما تسلیم میشوید شمشیری سر شما را نمیبرد. مسیح می گوید اگر به گونه تو سیلی زدند، آن بخش از گونه ات را به سمت طرف بیار. به این دلیل که آن طرف هم دیگر این جسارت را ادامه نمیدهد که به گونه شما سیلی بزند. من در سینمای ایران و جهان کمتر زنی را دیده ام که در فیلمی چنین نگاهی داشته باشد، اگر هم بوده به من منتقل نشده.
فروغ شخصیتی قوی است و این وجه شخصیت او دوست داشتنی است. مثلا به سادگی گریه او را نمیبینیم. موقع حراج به راحتی تخفیف نمیدهد و این جالب است که تحت تاثیر قرار نمیگیرد. اما به خلوت او نزدیک نمیشویم.
حسین شهابی: ما در سینمای ایران با توجه به محدودیتها و قواعدی که داریم نمی توانیم خلوت زنان را به شکل واقعی نشان دهیم. من هم علاقه ای به نمایش آن ندارم. حتی سکانس نقاشی کردن فروغ را هم خیلی دوست ندارم. به همین دلیل که شوهر فروغ را نمی بینیم، تنهایی فروغ را هم نشان نمی دهم. من نمی توانم و طاقت این را ندارم که یک انسان را در سخت ترین حالت روحی اش نشان بدهم. در «روز روشن» هم این طور بود. چرا باید مردی را نشان می دادم که معلوم نیست چه آینده ای در انتظار او است؟ چرا باید شکستن و رنج فروغ در تنهایی را به مخاطب نشان بدهم؟ در «روز روشن» تا جایی که به جامعه مربوط است در زندگی مرد کند و کاو کرده ایم اما وقتی پای حریم شخصی او به میان می آید پرهیز می کنیم و وارد نمیشویم.
خادمی: قرار نیست در این فیلم به خلوت فروغ نزدیک شویم. ما یک ماجرا را شاهدیم و واکنشی که این زن به ماجرا نشان میدهد، مهم است. قصه اگر قصه فروغ بود، ما نیاز داشتیم وجوه پنهان زندگی او را هم ببینیم، اما قصه «حراج» درباره سلوک و رفتار این زن است.
سه زنی که در این فیلم داریم سمبل و نماد هستند. آقای شهابی شما همین نگاه را در طراحی شخصیت آنها داشتید؟
شهابی: فروغ نماد آگاهی، ساغر نماد عشق و نسرین نماد عقل است. نسرین دائم حسابگری میکند، اما فروغ آگاهانه شرایط را درک میکند، میبخشد و پس از آن به حدی از بلوغ و بزرگواری میرسد که شرایط را میپذیرد. عشق مستی است، ساغر همه چیز را میخواهد، بخشش ندارد، گستاخ است. عشق زمینی وقتی به عادت تبدیل شود، پای حسابگری به میان میآید. این آفت عشق و رابطه است. چیزی که برای مشکات و ساغر به وجود آمده و زن منافع مادیاش را طلب میکند.
از نظر من البته ساغر قربانی است. به خاستگاه اجتماعی و شرایط زندگیش که نگاه کنیم، چارهای نداشته جز این که وارد زندگی یک مرد شود تا روزگارش بگذرد.
شهابی: اتفاقا در مطب دکتر، این فرصت را به او میدهیم که درباره زندگیاش حرف بزند. هر دو زن در این فضا میگویند که بهم اعتماد ندارند و ذهن مخاطب را هم درگیر چالش میکنند که واقعا روی حرف کدامیک از اینها میشود حساب کرد.
من این وجه اجتماعی اثر را دوست دارم. شرایط در شکلگیری روحیه و حال و هوای زنهای فیلم «حراج» موثر است. این شرایط باعث شده که زنی با موقعیت اجتماعی فروغ، از این طبقه و با روحیه هنری مجبور شود سر زندگیاش با ساغر گوشه یک خیابان چانه بزند. حتی به او التماس کند.
شهابی: بله. به هر حال مطمئن باشید این دو زن هرگز با هم به موضع مشترک نمیرسند. شرایط آنها را مجبور کرده که باهم هم مسیر شوند.
خانم خادمی «حراج» فیلمی از سینمای مستقل است، در این نوع فیلمها پوسه تولید جمع و جور است. این روند در کار شما اثر داشت؟ دورخوانی و تمرین به اندازه داشتید؟
خادمی: خوشبختانه روند تولید «حراج» درگیر شتاب و عجله نشد. ما سه ماه پیشتولید داشتیم، ساعتها در دفتر دورخوانی و تمرین داشتیم. به ویژه من که در همه صحنه های فیلم حضور داشتم در این جلسه ها بودم. با آقای شهابی درباره نقش بسیار صحبت کردیم.
در این جلسهها فیلمنامه و نقش فروغ تغییر کرد؟
خادمی: فیلمنامه و نقش همانی بود که از روزهای اول دربارهاش صحبت کردیم و به توافق رسیدیم. فقط صحنه نقاشی کردن اضافه شد، آن هم به دلیل این که کمی از خلوت فروغ ببینیم.
ادامه دارد