بازگشت ابوالفضل پورعرب به سینمای ایران میتوانست با برگزاری یک مراسم بزرگداشت در جشن خانه سینما همراه شود.
سوره سینما- علی رضایی: تشکل ها و گروههای مختلف در دامن بزرگ سینمای ایران متولد شده و سالها است زندگی میکنند. بسیاری از این گروهها و دستهها رسانه دارند، حامی مالی و در سازمان های قدرتمند کشور نماینده و رابطه دارند. برای پیشبرد اهدافشان گاهی به سیاستمداران متوسل میشوند، گاهی به هم صنفانشان و گاه به فلان دسته و گروه یا مدیر بهمان اداره و نهاد. این ها معادلات سینمای ایران است که هم سینماگرانش آن را شناختهاند و هم دوستدارانش با وجود همه بیعدالتی ها با آن خو گرفتهاند. متاسفانه همه این گروهها و نهادها داعیه دفاع حقیقی از ماهیت سینمای ایران و سینماگرانش را دارند. مدیران سینمایی، دبیران جشنواره های خرد و کلان، روسای صنوف و رقیبانی که بعضی مواقع علیه هم دست به افشاگری زده و کل سینما را زیر سوال میبرند، همه از احیای موقعیت سینمای ایران صحبت میکنند و یادشان میرود که برای حفظ منافع شخصی معمولا نفع این جامعه بزرگ را نادیده گرفتهاند.
یکی از سنتهای خوب ایرانی پاسداشت کسوت و سابقه افراد در زمینه کاری شان است، استفاده از صفت استاد برای بزرگان هر حرفه احترامی است که نسل جدید برای موی سپید و سالیان رفته افرادی در نظر میگیرند که عمرشان را در راه رشد و پیشرفت یک شاخه از هنر، صنعت یا فرهنگ سپری کردهاند. برگزاری آیینهای بزرگداشت که البته تنها به جامعه ایرانی محدود نمیشود، شکل به روز شده این سنت نیک است. در سینمای ایران هم بارها و به مناسبتهای مختلف از سینماگران تجلیل و تقدیر میشود. بزرگانی که برای اعتلای سینمای ایران زحمت کشیدهاند و ممکن است کارنامه شان با فراز و فرود همراه باشد، در روزگار میان سالی و پیری روی سن رفته و جوایزی دریافت کرده اند تا شاهد تشویق و توجه نسلی باشند که بر تجربه های آنها تکیه زدهاند. این عادت حسنه البته با اما و اگرهایی برگزار میشود و معمولا با محافظهکاری و مصلحت اندیشی همراه است. همان طور که بیشتر جوایز در بسیاری از جشنواره های داخلی (به ویژه دولتیها) با در نظر گرفتن فاکتورهایی فارغ از کیفیت هنری اهدا می شود. این سیاست باعث شده با وجود اهمیت جشنواره ها در تشویق سینماگران، اعتبار و ارزش معنوی جوایز به مرور کمرنگ شود.
اگر در مورد جشنواره فیلم فجر، جشنواره فیلم دفاع مقدس و نمونههایی از این دست که متولی دولتی دارند و قرار نیست پا را فراتر از بعضی چارچوبها و اصول بگذارند این مصلحت اندیشی ها را بتوان با اغماض پذیرفت، درباره جشن خانه سینما که جشنی صنفی و برای همه سینماگران ایرانی است نمی توان این نوع نگاه را شایسته دانست. در جشن منتقدان سینمایی هر سال سعی می شود فارغ از این آداب و خطوط قرمز ناشناخته جوایز اهدا شود تا شان تندیس منتقدان بالاتر برود، اما در جشن سینمای ایران توجه به همه اهالی سینما هرگز به یک اندازه و به یک شکل نبوده و بسیاری از هنرمندانی در این جشن و سایر جشن های زیر مجموعه خانه سینما جایزه می گیرند، تجلیل می شوند یا روی سن می روند که رابطه بهتری با خانه سینما دارند.
بازیگرانی مثل جمشید هاشم پور یا ابوالفضل پورعرب نه در جشنواره فیلم فجر جای دارند نه در جشن های دیگر سینمایی. منظور این نیست که هر سال همه جوایز به این بازیگران کم کار یا فراموش شده اهدا شود. منظور این است که می توان از دایره بسته چهره ها و کارگردان هایی که در همه آیین ها و جشن ها جای دارند و مقابل دوربین ها لبخند می زنند و خبرسازی می کنند خارج شد. می شود از دوستان انجمن منتقدان خواست برای اهدای تندیس هایشان گاهی به سراغ بازیگران و سینماگرانی بروند که کمتر در معرض دید هستند. کمتر به آنها توجه میشود اما برای کلیت سینمای ایران مفید بوده اند. ممکن است بخشی از کارنامه ابوالفضل پورعرب با فیلمهای تجاری گره خورده باشد، اما همان آثار به ادامه حیات سینمای ایران کمک کرده. او روزگاری ستاره این سینما بوده که هنوز میتوان برایش جشن گرفت و با تندیسهایش عکس یادگاری انداخت.
هنرمندان بی حاشیه ای مانند جمشید هاشم پور، فریماه فرجامی، سعید پورصمیمی یا مرحوم مهدی فتحی استعداد و قابلیت هنری خود را نشان دادهاند، ممکن است همه کارنامه آنها نمره ۲۰ نگیرد اما حضورشان را نمیتوان از یاد برد یا نادیده گرفت. زمان حیات مرحوم فتحی او آن طور که باید قدر ندید، حتی می شود گفت گاهی نادیده گرفته شد. کمتر کسی درباره او مطلب نوشت، کمتر در ضیافتی سینمایی حضور یافت و در صندلی نخست مراسم افتتاحیه یا اختتامیه جشنواره های سینمایی و تئاتری نشست. اهل رابطه و باندبازی نبود و جدی گرفته نمیشد. آن استعداد ویژه بازیگری عاقبت در تنهایی از دنیا رفت و فراموش شد. فریماه فرجامی پیش از بیماری و دور شدن از بازیگری سالها بود دیده نمیشد، در محافل رسمی حضور نداشت، در گروههای داوری نبود، میهمان جشنواره یا برنامهای تلویزیونی نبود. هر چند که نقشهایش در تاریخ سینمای ایران ماندگارند. او پیش از بیماری فراموش شده و از فضای سینمای ایران دور شده بود.
این سرنوشت محتوم بسیاری از سینماگرانی است که قواعد دنیای امروز را نمیشناسند و قادر به استفاده از این ظرفیتها برای دیده شدن نیستند. اما آیا حرفه منتقد و روزنامهنگار نیست که بر این روابط چیره شود؟ یا باید خود در این دام افتاده و بازیگر صحنه ای باشد که دیگران میگردانند؟ آیا متولیان جشن خانه سینما کمتر از ما می دانند که میتوان از بسیاری چهرهها دعوت کرد تا دست کم دقایقی روی سن آمده، دوباره احیا شوند؟ کاری که علی معلم به خوبی در جشن دنیای تصویر انجام میدهد.
معلم برای این که جذابیت جشن حفظ شود، ستارهها را دعوت کرده و گاهی به آنها جایزه میدهد. اما اعتبار افراد حرفه ای و پیشکسوتان را هم در نظر میگیرد. امسال او در جشن حافظ فرصتی داد تا مسعود کیمیایی که آن روزها مورد هجمه بعضی رسانهها و افراد بود، روی سن بیاید و کمی صحبت کند. این کارکردی است که از همه جشنهای سینمایی انتظار میرود، نه این که تریبون یک فرد یا جناح سیاسی خاص باشند، این که حامی سینماگران باشند و به آنها انگیزه برای کار کردن بدهند. بازگشت پورعرب به سینما میتوانست بهانهای برای دلجویی از ستارهای باشد که بازی خوبش در «نرگس» و «عروس» از یاد نرفته است. ستارهای که با دیده شدن در کنار سینماگران نسل تازه دوباره اعتبار پیدا میکند و احیا میشود. در جشن خانه سینمای امسال میشد از او تقدیر کرد، میشد فرصتی دوباره به او داد، اما حکایت همیشه همان است که بوده.
دوبلور پیشکسوت «جلال مقامی» دچار حادثه شد
http://kamalemehr.ir/%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D9%88%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D9%88%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AF%DA%86%D8%A7%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D8%AF%D8%AB%D9%87-%D8%B4/