فیلمنامهنویس گزیدهکار سینمای ایران تاکید کرد هر تقدیر و حمایتی برای او و همصنفانش دلگرمکننده است.
سوره سینما – میثم محمدی: وقتی صحبت از سینمای اجتماعی میشود حساسیت بسیاری درباره چگونگی نگاه و سلیقه و همچنین انتقال مسائل به زبان سینمایی به میان میآید. در بین سینماگرانی که حضور دارند، فرید مصطفوی یکی از فیلمنامه نویسانی است که بیشتر آثار او متاثر از اتفاقات اجتماعی و با زبانی انتقادی بوده است. مصطفوی در طی طریق در مسیر دشوار سینمای اجتماعی ثابت قدم بوده. به بهانه برگزاری آیین بزرگداشت این فیلمنامهنویس بیحاشیه و خوشبرخورد با او صحبت کردیم.
اکثر آثاری که در کارنامه حرفهای شما ثبت شده ناظر بر جریانات اجتماعی و معظلات و مشکلاتی است که در سطح جامعه وجود دارد. چنین گرایشی در شما چطور بوجود آمد یا بهتر است که بگوییم این دغدغه در محتوای فیلمنامههای شما از کجا نشات گرفته است ؟
فرید مصطفوی: گمان میکنم توضیح اینکه دیدگاه ،گرایش و سلیقههای هر آدمی دقیقأ ناشی از چه عواملی است کار ساده ای نباشد. عوامل ژنتیک، تربیتی، زیستگاه، خانواده، تجربه تاریخی و تجربه زندگی و … هر کدام به نحوی در ساختن انسان تأثیر گذار است. سلیقه سینمایی آدم ها هم از این امر مستثنی نیست. اینکه کسی به فیلم موزیکال گرایش دارد یا وسترن، اجتماعی یا کمدی بخش زیادی مرتبط است به شکلگیری سلیقه های هنری او در طول زمان.
اساسا سینمای اجتماعی در کشور ما با محدودیت هایی مواجه است و دیدگاهی وجود دارد که محدودیت ها کار کردن در این گونه سینمایی را مشکل میکند . شما چطور فکر میکنید؟
در طول تاریخ سینما و در سینمای کشور های مختلف محدودیت همیشه وجود داشته است، اما نسبت آن تغییر کرده است. در واقع نه محدودیت کامل و نه آزادی کامل هیچوقت و در هیچ سینمایی وجود نداشته است. در مورد سینمای اجتماعی هم همین وضعیت است. همانطور که در ژانرهای دیگر مثلأ شما می توانید سینمای کمدی ایران را با کمدی های درخشان ایتالیایی یا آمریکایی مقایسه کنید. کار فیلمسازانی مثل پیترو جرمی، اتوره اسکولا و یا بیلی وایلدر میزان پردهدری و طرح صریح موضوعات در آن فیلم ها اساسأ قابل مقایسه با آنچه در سینمای ما می تواند اتفاق بیفتد نیست.
نمونه دیگر را میتوانید در مقایسه نمایش صحنه های قتل در دو فیلم از هیچکاک، روانی (۱۹۶۰) و جنون (۱۹۷۲ ) ببینید. آنچه در صحنه قتل در حمام فیلم «روانی» برای تماشاگران آن زمان شوک دهنده و پرده دری تلقی میشد به شکل عریان ترش در فیلم «جنون» دیگر پرده دری و جسارت تلقی نمی شد. اخلاقیات در سینما و طرح آسیب های اجتماعی در طول زمان شکل های گوناگونی به خود گرفته و محدودیت ها به مرور کمتر شده است که این موضوع را شما به راحتی می توانید در یک مطالعه تاریخی سینما دنبال کنید .اما خلاقیت سینماگران کلاسیک در قبال محدودیت هایی که در آن زمان داشتند راه گشا بود و با زبان نشانه و تمثیل توانستند حرف های خود را بزنند و زبان سینمایی خود را شکل دهند.
در کل نگاهها به آثار هیچکاک در آن دوره های تاریخی بسیار ساده انگارانه تر بود تا به امروز که توجه بیشتری به سینمای او می شود.
شاخص اصلی در ماندگاری یک هنرمند مهر تاریخ است و بقای او در گذر زمان. جنجال های ژورنالیستی و هیاهوهای جشنواره ای فقط برای کوتاه مدت ممکن است سینماگری را مطرح نگه دارد.
برخی ها اعتقاد دارند که محدودیت در طول زمان هنرمند را در یک الزام قرار میدهد تا از طریق زبان استعاره و نماد حرف خود را بزند. در اصل استعداد او را شکوفاتر می کند. شما به این دیدگاه قائل هستید؟
همانطور که قبلأ گفتم محدودیت ها باعث شکل گیری نوعی زبان سینما برای بیان نا گفتنیها شد. اما این یک روی سکه است. محدودیت همیشه و همه جا اینگونه عمل نمی کند و گاه باعث نابودی استعدادها میشود. موقعیت فیلمسازانی مثل تارکوفسکی و پاراجانوف را در سینمای شوروی یا ییلماز گونی در سینمای ترکیه را میتوان مثال زد. بسیاری از این استعداد ها مثل تارکوفسکی ناچار به مهاجرت شدند اما مهاجرت همیشه راه گشا نیست. سینماگر در سرزمین میزبان هم در قبال محدودیتها ( ولو از نوعی دیگر مثل محدودیتهای تحمیل شده از جانب سرمایهگذار) ممکن است فلج شود و دچار جوان مرگی. نمونه اش سینماگر خلاقی مثل سهراب شهید ثالث.
قرار است که در شانزدهمین جشن سینمای ایران از شما تقدیر شود . درباره برگزاری این مراسم بزرگداشت نظرتان چیست؟
طبیعتأ هر توجه و تشویقی در هر مقطع کاری برای آدم خوشحال کننده و امیدبخش است. به خصوص اینکه مرتبط است با موضوع فیلمنامه که در این سالها کمتر به آن توجه شده است.
در حال حاضر فیلمنامه ای را در دست نگارش ندارید ؟
فیلمنامه ای را به همراه خانم بنی اعتماد، نغمه ثمینی و پیمان معادی تمام کردهایم که باید بازنویسی شود.
باید حدس زد که دوباره در همان حال و هوای فیلمنامه های سابق کار کردهاید.
بله کم و بیش.