بازیگر فیلم سینمایی «آسمان زرد کمعمق» با اشاره به توانایی خاص بازیگران تئاتر، ماندگاری در عرصه بازیگری را وابسته به پیشینه تئاتری دانست.
سوره سینما-زینب عسکری: حمیدرضا آذرنگ کارگردان و بازیگر با سابقه تئاتر که اخیرا در جشن انجمن منتقدان دیپلم افتخار نقش مکمل را برای بازی در فیلم «ملکه» به دست آورد،امسال در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر با دو فیلم سینمایی «آسمان زرد کم عمق» و « یک، دو، سه…پنج» حضور دارد. وی درباره حضور خود در این دو فیلم با سوره سینما صحبت کرد.
درباره حضور کوتاهتان در فیلم سینمایی «یک، دو، سه… پنج» به کارگردانی محمد معیری توضیح دهید.
حمیدرضا آذرنگ: حضوری دو دقیقهای قبل از تیتراژ آغازین و در پایان بندی دارم ولی عاشق قصه فیلم هستم و این شخصیت بیگناه را خیلی دوست دارم. اندازه نقش برایم اصلا مهم نبود.
آشناییتان با بهرام توکلی و بازی در فیلم «آسمان زرد کمعمق» چطور اتفاق افتاد؟ این همکاری برای شما ویژگیهایی به همراه داشت؟
سعید ملکان من را به بهرام توکلی معرفی کرد. من و بهرام عزیز یکدیگر را دیدیم و این دیدار منجر شد به یک همکاری یک ماه و نیم و خاطرهانگیز. بهرام عزیز به معنای واقعی و تام و تمام یک هنرمند حرفهای است. برای همه بازیگران آرزو میکنم که در کنار بهرام توکلی بودن را تجربه کنند.
توکلی چه ویژگی خاصی در کارگردانی دارد که چنین آرزویی برای بازیگران دارید؟
این حرف را بی دلیل نمیزنم و به آن ایمان دارم. او طوری با بازیگرش رفتار میکند که بازیگر هر چیزی در توان دارد ارائه میکند. هیچ سدی برای بازیگر تعریف نمیکند و همین برخورد نوعی امنیت برای بازیگر و نهایتا کل گروه فراهم میکند
این حس و حال خوب در تئاتر چطور اتفاق میافتد؟
در تئاتر همه عوامل مدت زیادی در کنار هم هستند و کنار هم بودنشان مثل پروسه تولید یک فیلم مقطع و بریده بریده نیست. پروسه تمرین یک تئاتر به یک همکاری چند ماهه منتج میشود همین زمان طولانی ناخودآگاه یک حس خانوادگی به گروه میدهد و گروه خود را مثل یک خانواده میبیند. این همیاری و همکاری در تئاتر یگانه است.
در این سالها حضورتان در تصویر پررنگتر است. پیش از این فقط در تئاتر حضور داشتید. در این باره توضیح دهید.
اتفاقا به نسبت پیشنهاداتی که دارم حضور کمی در سینما و تلویزیون دارم. پیشنهادهای تصویر را با ترس میپذیرم. همیشه اعتقاد داشتهام که آخرین کار اولین کاری است که با آن مورد قضاوت قرار میگیرم. دین بزرگی بر گردن خود احساس میکنم. طبیعی است که حضور در سینما و تلویزیون قضاوت عمومیتری را برای بازیگر رقم میزند و کار بازیگر از دید مخاطبان بیشتری مورد بررسی قرار میگیرد. این قضاوت عمومی با توجه به دینی که بر گردن خود برای ارائه دقیق نقش احساس میکنم کمی من را برای پذیرفتن پیشنهادات حساس میکند.
برای پذیرفتن پیشنهادهای سینمایی و تلویزیونی با چه متر و معیاری عمل میکنید؟
اگر با فیلمنامهای مواجه شوم که با توجه با تواناییهایم نتوانم چیزی به شخصیت اضافه کنم آن پیشنهاد را نمیپذیرم.
با وجود تواناییهایتان در تئاتر کمی دیر به سینما راه پیدا کردید. از این بابت احساس ناراحتی نمیکنید؟
من از خود تئاتر یاد گرفتم که برای رسیدن نباید عجله کرد. زود رسیدن گاهی به زود تمام شدن میانجامد. اگر در این هنر فرهنگساز (سینما و تئاتر) اصل را بر ماندگاری بگذاریم پس طبیعی است که برای ماندگار شدن باید با تأنی و تأمل بدون عجله گام برداشت. تاریخ نشان داده است آدمهایی که به سرعت نمایان میشوند به سرعت هم افول میکنند.
شما بهتر از هر کس میدانید بازیگران بسیار خوبی در تئاتر داریم که هنوز نتوانستهاند به سینما راه پیدا کنند. برای فراهم کردن این بستر چه شرایطی لازم است؟
بازیگران تئاتر برای رسیدن به این فرصت نباید زحمتی بکشند. آنها همه تلاش و زحمت خود را کشیدهاند. به تئاتر هنوز به اندازه لیاقتی که دارد شخصیت و اعتباری داده نشده است در حالی که بازیگران تئاتر به نحو احسن از عهده رسالت خود برآمدهاند. کاندیداهای بازیگری در جشنواره فیلم فجر سال گذشته، اکثرشان تئاتری بودند. این مسئله نشان میدهد که تئاتر آنقدر بزرگ است که خودش را تحمیل میکند. به خاطر صداقت، درستی و سلامتی که دارد در جای درست خود قرار میگیرد. هر کارگردان سینما که با بازیگران تئاتر کار کند به اعتقاد من کار خودش را راحت کرده است. در دو، سه سال اخیر خیلی از بچههای تئاتر به سینما رفتهاند و خیلی از بچههای سینما به تئاتر آمدهاند. همین نشان میدهد که سینماییها فهمیدهاند که در تئاتر خبری هست که در سینما نیست. نگاه کارگردانان سینما بیشتر متوجه تئاتر شده است. این اتفاقات شروعی دوباره است برای رسیدن به نقطهای که تئاتر برای سینما چهره تربیت کند. همانطور که اگر نگاهی به تاریخ سینما بیندازیم میبینیم که صد در صد ستارههای سینما بازیگران مطرح تئاتر بودند. چون تئاتر ریشهها را به بازیگر میشناساند و او را ماندگار میکند.
سال گذشته در جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت سیمرغ نقش مکمل شدید و در انجمن منتقدان هم دیپلم افتخار گرفتید. این موفقیت را چه طور تحلیل میکنید؟
من نبودم که جایزه گرفتم. من و شخصیت سیف الله با هم این جایزه را گرفتیم. در داوری چیزی که به آن توجه نمیکنیم این است که شخصیت نوشته شده در فیلمنامه را هم ارزشگذاری کنیم. گاهی اوقات مثلا جایزهای به بهانه سالها تلاش و فعالیت به یک بازیگر تعلق میگیرد در حالی که هیچوقت شخصیتهای نوشته شده برای بازیگران در داوریها مورد توجه قرار نمیگیرد. این آدمهای واقعی نیستند که باید تقدیر شوند. شخصیتها و کاراکترها هم باید تقدیر شوند. اگر از این نگاه شخصیتساز بگذریم و به آن توجه نکنیم و جایزه را به آدمهای حقیقی بدهیم کم کم با بازیگرانی رو به رو خواهیم شد که خودشان را در نقشهای مختلف تکرار میکنند. کما اینکه این اتفاق افتاده است.
به نکته خوبی اشاره کردید واقعا چرا خیلی از بازیگران خودشان را در نقشهای مختلف تکرار میکنند؟
دلایل مختلفی دارد. مثلا به خسرو شکیبایی در «هامون» نگاه کنید. حضور او در این فیلم نوید یک فوق ستاره را به سینما داد. در شرایطی که خسرو شکیبایی در شرایط عادی هم در صحنه درخشندگی داشت، بعد از هامون برای تواناییهایش شخصیتهای مختلف نوشته نشد. همه برای خسرو شکیبایی نقش مینوشتند در حالی که برای تواناییهای ویژه خسرو باید کاراکتر نوشته میشد نه برای شخصیت و ویژگیهای ظاهری خسرو شکیبایی. اکبر عبدی را در فیلمهای علی حاتمی ببینید که چقدر ویژه است. فیلمهای حاتمی و مثلا در فیلم «هنرپیشه» عبدی ارائهای تکراری ندارد چون علی حاتمی کارش را در مرحله نوشتن درست انجام داده است اما در برخی فیلمهای دیگر نقش را برای اکبر عبدی نوشتهاند و طبیعی است که این اتفاق باعث میشود اکبر عبدی را در فیلمهای متفاوت ببینیم نه شخصیتهای مختلف را در قالب پوسته اکبر عبدی.
خیلیها خود بازیگر را در این زمینه مقصر میدانند. پس به نقش فیلمنامهنویسان هم باید توجه کرد.
برخی شخصیتپردازیها آدم حقیقی را بر کاراکتر غالب میکند. دلیل دیگر تکرار در بازیگری برخی تعاریف غلط از بازیگری است. به اعتقاد من بازیگری حلق یک آدم دیگر در وجود بازیگر است. بازیگر میتواند شخصیتی را در درونش بپروراند و در صحنه به دنیا بیاورد. این خلق و آفرینش چیزی نزدیک به خلقت خداوند است. این نگاه به بازیگری باید در عرصه عمومی هنر پررنگ شود. هر آفرینشی با آفرینش بعدی فرق میکند. این روزها هر کس که بتواند جلوی دوربین راحت و روان حرف بزند نامش را بازیگر میگذارند. این باور که همه میگویند کسی که خوب تقلید کند بازیگر است از تعاریف غلط بازیگری است که باید حذف شود. بازیگری تعریف پیچیدهتری دارد.
فکر میکنید امسال برای بازی در فیلم سینمایی «آسمان زرد کمعمق» کاندید سیمرغ شوید؟
زیاد به این ماجرا فکر نمیکنم. فعلا نگاهم به بازیگری، انجام وظیفه است. اگر فعلی درست اتفاق بیفتد دهان به دهان تعریفش را همه میشوند. ارائه شخصیت سیف الله در فیلم «ملکه» گرچه به جایزه گرفتن ختم نشد ولی همه این ارائه را دیدند و درباهاش حرف زدند. من همه قلههای تعریف شده برای بازیگری را در تئاتر تا حدودی لمس کردهام و جایزههایم را در تئاتر گرفتهام. هنوز راه زیادی برای نماد شدن و یگانه شدن در این عرصه پیش روست. امیدوارم شخصیتی که در این فیلم سینمایی بازی کردم به خاطر زحمت کل گروه اجرایی دیده شود. هر اجرای موفقی حاصل یک کل موفق است.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
نوشتن نمایشنامه «ترن» و زحمت هشت ماههای که برایش کشیدم کمی خستهام کرد. ولی باز هم این روزها به متن جدیدم فکر میکنم و مشغول نگارش آن هستم.