کارگردان مجموعه خاطرهانگیز «روزی روزگاری» گفت شایعات و خبرهای حاشیهای به روند کاریاش لطمه زده است.
سوره سینما – میثم محمدی : شاید خیلی ها به این روند کاری او عادت کرده باشند که فاصله زیادی میان تولیدات او در تلویزیون باشد. در حالی که مجموعه هایی که امرالله احمدجو ساخته مخاطبان خاص خود را داشته و از یک روند منحصر به فرد از لحاظ داستانی و مفهومی برخوردار بوده است. توجه به جزئیات و حساسیت در روند تولید و البته زبان تند و تیزی که خود نیز به آن اذعان دارد، باعث شده که تصوراتی میان برخی همکاران و مدیران سینما و تلویزیون ایجاد شود. امرالله احمدجو کارگردان مجموعه «روزی روزگاری»، «تفنگ سرپر» و «پشت کوههای بلند» که همیشه رابطه خوبی با مطبوعات و رسانه ها دارد ، با خوش رویی و آرامش به سوالات سوره سینما جواب داد.
تجربه نشان داده که فواصل زیادی بین کارهای شما در تلویزیون بوجود می آید.دلیل این اتفاق چیست؟
امرالله احمدجو : جز اینکه برای فواصل زیادی که بین کارهای من می افتد ، به تقدیر و قسمت معتقد باشم چیز دیگری نمی توانم بگویم.
اما به نظر من همه چیز در این مساله تمام نمی شود . شما کارهایی را برای ساخت به تلویزیون ارائه دادید و یا برای سینما اقدامی کرده اید؟
بله.دو فیلمنامه سینمایی من توسط حوزه هنری از من خریداری شده و ۴ سریال که هیچ کدام کمتر از ۳۰ قسمت نیست در شبکه های یک و سه وجود دارد و در واقع من همیشه برای کار کردن آماده بودهام.
شما سابقه خوبی در تولید آثار تلویزیونی دارید و می توانید کارهای خوبی در سینما تولید کنید .فکر نمی کنید که باید کمی پی گیرتر باشید تا این پروژه ها به سرانجام برسد؟
آنهایی که در تصمیم گیری موثر هستند عکس این تصور را دارند و به شایعاتی که پیرامون من درست شده توجه می کنند. اکثر کارهای من با تعدد بازیگر و عوامل مواجه بوده ، خوب یک تهیه کننده که با تصور هزینه کم و ساختن یک فیلم پرفروش وارد می شود ، اما با صداقت عمل نمی کند و ابتدا می گوید هر امکانی فراهم می شود تا یک شاهکار بسازیم و بعد با دست خالی و وعده دوستانش شروع می کند، فضای پرتنشی را ایجاد می کند. در واقع حالا که کار را شروع می کنیم هر نیازی را بیمورد قلمداد می کند و در نهایت این جریان میان من و او تنش ایجاد میکند.
تهیه کننده های بسیاری با این شرایطی که شما از آن یاد می کنید حضور دارند و به نظر می رسد که باید از اینها عبور کرد تا در شرایط دلخواه کار کرد.
این جریان برای هر شخصی منحصر به فرد و خاص است. من وقتی قرار است یک کار را با لحن طنز تغزلی و با حساسیت های خاص خود اجرا کنم ، باید دقت زیادی به خرج بدهم و زمانی که فیلمبرداری به دلیل عوامل ثانویه با کندی مواجه می شود تاب نمی آورم و شاهد دارم در یکی از همین کارها به مدت ۹ روز حدود ۳۰ کیلومتر تا محل فیلمبرداری می رفتیم و آنجا یک چرخ دستی شکسته را لجبازانه می آوردند تا به طرق مختلف درست کنند و زمان از بین می رفت، در حالی که خرید آن هزینه آنچنانی نداشت.
پس تاکید زیادی بر مدیریت زمان و برنامه ریزی تهیه کننده در یک کار دارید؟
بله. در اصل با تمام اینکه همه پیله کردند که سینما و فیلمسازی ما مشکل فیلمنامه دارد ، متاسفانه مشکل تهیه کننده بسیار شدیدتر است و خود من به جز در یک مورد تولید «روزی روزگاری» که با ۱۳۳ جلسه فیلمبرداری و بدون مساله و حاشیه به پایان رسید ، در این خصوص تجربه خوبی نداشتم و در واقع تهیه کننده باید عاشق و آگاه به مدیریت فیلمسازی باشد که آقای خوش رزم آگاه بود ، زمان را نمی شمرد و الویت برای او کیفیت و راندمان مناسب تولید بود.
در مورد شایعاتی که در نتیجه این جریانات بوجود می آمد بیشتر توضیح بدهید.یعنی تصور غلطی از شما میان دست اندرکاران و برخی مدیران سینما و تلویزیون بوجود آمده است؟
بله.به جز همین یک موردی که در «روزی روزگاری» گفتم بقه پروژه ها به این شکل نبوده و تهیه کننده در نهایت شایعات افسانه واری می سازد و این جریان می یابد. یا حتی در عوامل پایین تر تصور کنید که یک آدم بی حال و بی مسئولیت سر کار حضور دارد و ساده ترین وظیفه خود را به درستی انجام نمی دهد. من هم با او دچار اصطکاک می شوم و وقتی او از این پروژه به پروژه دیگری می رود شایعاتی را عنوان کرده و به گوش من هم رسیده است. متاسفانه این حرف ها هم باور می شود و هرگز کسی به گزارش کار که مکتوب شده است رجوع نمی کند تا ببیند کارگردانی که هر روز بهانه می آورده و کار را تعطیل می کرده در ۱۸ ماه ۲۱۰۰ دقیقه را ساخته است و حالا یک کلاغ چهل کلاغ می شود که در حرفه ما هم رایج است و در نهایت ما مجبور به کناره گیری می شویم.
این جریان تبعات دیگری هم در سطح مدیران به وجود می آورد و تصوراتی که از آنها صحبت کردیم را تقویت کرده است؟
فکر می کنم همینطور باشد . ابتدا که باید بگویم . در دوره هر رییسی در سازمان صدا و سیما یک کار داشتم .در زمان آقای هاشمی «روزی روزگاری» ، در زمان لاریجانی «تفنگ سر پر» و در دوره ضرغامی هم «پشت کوههای بلند» را ساختم. عواملی که عرض کردم دست در دست هم دارند و یکی هم اینکه من زبان تیزی دارم و چاپلوسی بلد نیستم. بدبختانه عادتی در مدیران بوجود آمده که باید در مقابل آنها سجده کنی، من این کار را فقط برای خدا می کنم. از طرفی مدیران گماشته میشوند که کاری برای ما انجام دهند، نه اینکه ما خواهش و التماس آنها را بکنیم . همه اینها باعث می شود که تصویری که از شما وجود دارد نامطلوب و مخدوش باشد.
شما در مورد انتقاداتی هم که در زمان پخش «پشت کوههای بلند» می شد ، به نظر مدیران و برنامه ریزی آنها را بی تاثیر نمی دانستید؟
ببینید در این کار یک وجه مهم قضیه این بود که توجه بسیار دقیق و درستی به لهجه اصفهانی شود تا مورد سوء استفاده واقع نشود و از طرفی هم به استعدادها و ظرایف و نکته های دقیقی در بازیها و طراحی لباس و صحنه توجه شد ، اما وقتی کاری که هنوز تدوین آن به نیمه نرسیده بلافاصله پس از اذان مغرب و در اردیبهشت ماه روی آنتن می رود ، طبیعی است که همه عوامل جانبی مخرب به گردن کارگردان می افتد و وقتی به مسئولان می گوییم ، پاسخ می دهند که روال ما این است و من این انتقادات را با صراحت به همان دوستان می گویم.
حالا از تلویزیون که بگذریم به نظر در سینما شرایط برای کار کردن و فیلم ساختن مناسب تر به نظر می رسد. در این زمینه هم قصد ندارید کاری را شروع کنید؟
در سینما چنان با همان فیلم اول سرخورده شدم که دیگر مراجعه نکردم و حالا هم ترجیح می دهم با سرمایه مردم بازی نشود ، چون خیلی از عوامل باید دست به دست هم بدهد تا ابتدا سرمایه برگردد و بعد سودآوری داشته باشد و فقط یک بخش انتخاب فیلمنامه خوب و ساخت در دست توست که البته آنهم نه بطور مطلق ، چون همانطور که گفتم تهیه کننده ها هم اثرگذار هستند و در نهایت فقط یک فیلمنامه خوب می ماند و بعد از تمام اینها باید ببینید چطور به آن نگاه می شود و چگونه به اکران می رسد ، به همین دلایل پرهیز کردم.
اگر قرار بود در سینما کار کنید دوباره سراغ همین کارهای تاریخی که در تلویزیون از شما دیدیم می رفتید؟
کارهای اخیر من تم اخلاقی دارد و جالب است که بدانید بیشتر فیلمنامه هایی که نوشتمبر خلاف تصور بسیاری که من را در فضای سریال ها محدود می بینند ارتباطی با جنگ ایران و عراق دارد ، اما شرایط را برای تولید آنها فراهم نکردند و به قولی من را دور سرشان تاباندند تا در نهایت همه این عوامل دست به دست هم بدهد و همینطور سن کاری ما کمتر شود.
با توجه به اینکه به سرمایه های دولتی اشاره کردید ، حضور بخش خصوصی برای تولید فیلم را موثر نمی دانید؟
بودجه فیلمسازی یا مستقیم از ارگانهای دولتی و جیب دولت می آید و یا اینکه بخشی که شما از آن خصوصی یاد می کنید با وام ها و تامین سرمایه غیرمستقیم از منابع دولتی دست به این کار می زند . ما در ظاهر بخش خصوصی داریم که این جریانات هم خود به خود در ادامه حالت های باندی را بوجود می آورد که هر یک سردسته ای دارد که من هیچگاه در این باندها حضور نداشتم و جا نگرفتم و وقتی هم که خارج از این جریان باشی کار بسیار سخت می شود. در جنبه دولتی هم بیشتر به رابطه تو با مدیران بازمیگردد که من هنوز به جز یک مورد ، مدیر پشتیبان ندیدم و این کافی نیست ، هر چند که شاید مدیران زیادی در تلویزیون و سینما مدافع کار و طرز فکر من باشند ، اما من آنها را نمی شناسم و این چنین برکنار می مانم.
فارغ از مدیران رابطه شما با دست اندرکاران چگونه است. از سوی هیچ همکار و هنرمندی برای کار کردن ترغیب نمی شوید؟
خیر.ارتباط من بیشتر با اشخاصی همانند شما در حوزه مطبوعات و رسانه است و همکاران و بخصوص تهیه کننده ها تصویر توهمی عجیبی از من در ذهن دارند. شاید تصور می کنند کار کردن با فلانی پر خرج است و یا اینکه از لحاظ اخلاقی تند است که به هیچ وجه اینگونه نیست. مثلا هزینه «روزی روزگاری» به اندازه سریال های معمول شبانه بود و یا «پشت کوههای بلند» را طوری شکل و ظاهر بخشیدیم که همه تصور میکردند یک سریال الف ویژه است، در صورتی که در گروه ب تولید شده بود.
در خصوص رفتارتان با بازیگران و عوامل دیگر چطور؟
خوب طبیعی است از آنجایی که من به جزئیات دیالوگ ها هم فکر کردم و با بازیگری که فیلمنامه را نخوانده و سر صحنه حاضر می شود و می گوید در کارهای دیگر فقط فضای کلی را به ما می گویند با روی خوش برخورد نمی کنم و از طرفی کسی نمی گوید با بازیگری که کارش را به بهترین نحو انجام می دهد چگونه رفتار می کنم و متاسفانه این شرایط تصور بدی را برای اطرافیان ایجاد می کند.
در پایان شرایط سینما و تلویزیون را چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظرم خیلی روابط و واقعیت های حرفه ای مشخص و در ملاء عام نیست. جریان نقد و مطبوعات ما انسان های با حسن نیت و صادقی را نیاز دارد تا واقف به این شرایط باشند تا بلکه باری را جابجا کنند تا جوان های مستعد و با انگیزه ای در آینده بتوانند کار کنند.