یک فیلمنامهنویس جوان تاکید کرد جایگاه جشنواره فیلم کودک باید برای مسئولان جدی شود.
سوره سینما – میثم محمدی: از بازیگری در تئاتر کار خود را آغاز کرد و سپس به نویسندگی نمایشنامه های صحنه ای و خیابانی روی آورد و به تدریج نویسندگی را بصورت جدی تر دنبال کرد . در کنار نویسندگی به عکاسی فیلم هم مشغول بود و مجموعه عکس های بسیاری را از آثار سینمایی به جا گذاشته است . این روزها بدلیل دریافت پروانه زرین بهترین فیلمنامه برای فیلم «آوا» در بیست و هشتمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان بار دیگر استعداد خود را در زمینه نویسندگی اثبات کرد . به همین بهانه با محسن جسور نویسنده جوان سینمای کشور به گفتگو نشستیم و درباره سینمای کودک و مشکلات آن به بحث پرداختیم که در ادامه می خوانید.
گفتگو را از شکل گیری فیلمنامه «آوا» و روند نگارش آن آغاز کنیم.
محسن جسور: فیلمنامه «آوا» سال ۱۳۹۰ به سفارش شبکه یک برای روز ناشنوایان نوشته شد و خیلی استقبال به عمل آمد و با تمام کلنجارهایی که با شبکه داشتیم در نهایت هم برای تلویزیون به تولید نرسید تا اینکه یکسال بعد از آن یکی از دوستان گفتند که آقای نوروز بیگی دنبال یک فیلمنامه کودک است و از آنجا که من را می شناختند مراجعه کردیم و داستان مورد استقبال واقع شد ، اما مشکل اینجا بود که ساختار فیلمنامه تلویزیونی بود و باید با نگرش به مدیوم سینما نوشته می شد . در طول نگارش مجدد ، سیامک کاشف آذر وارد ماجرا و درگیر قصه شد و در نهایت قبول کردند کار تولید شود و همان زمان که ما پروانه ساخت می گرفتیم در داستان هم تغییراتی ایجاد کردیم و در مجموع ۱۱ ماه نوشتن به طول انجامید و نزدیک به سه بار با ساختار و پیرنگ متفاوت این کار را نوشتم .
پرداختن به دنیای کودکان در سینما دغدغه های خاص خود را می طلبد . آیا این فیلمنامه صرفا بدلیل سفارشی که شده بود به نگارش درآمد یا اینکه خود شما دغدغه کار در فضای کودکان را دارید ؟
بی تردید من دغدغه کودک دارم ، چون کار کودک بیشتر انجام داده ام و در اصل ورودم به هنر و علاقه ام به این جریان با کار کودک بود . سال ۱۳۷۱ زمانی که من کلاس اول بودم ما را برای تماشای نمایش عروسکی بردند و من عاشق این نوع نمایش شدم و در ادامه تئاتر کار کردم تا به اینجا که جهان کودکی من به واسطه این کارها زنده می شود و ویژگی هایی دارد که در جهان بزرگسالان موجود نیست و این فیلمنامه هم در راستای دغدغه یک کودک است که تلاش می کند جهان پیرامون خود را با تغییر مواجه کند ، اما توان این کار را ندارد و این دنیای کودکان همیشه دغدغه من بوده و هست.
چه تفاوت هایی در سناریو نویسی برای کودک و نوجوان در مقایسه با نوشتن فیلمنامه برای بزرگسالان وجود دارد؟
کار برای کودکان از لحاظ پیرنگ و ساختار تغییر آنچنانی ندارد ، ولی جهان داستانی که می سازیم وابسته به یک گروه سنی و جامعه هدفی است که ما مدنظر داریم . برای رسیدن به یک زبان مشترک میان مخاطب و فیلمساز و اقناع جامعه هدف مورد نظر نیاز به جامعه شناسی و روانشناسی و مطالعه است . شاید بعنوان مثال در فیلمسازی برای کودکان ۷ ساله ساختار و پیرنگ تفاوتی نکند ، اما اتمسفر درونی، شخصیت ها و موقعیت ها متفاوت است و رنگ و بوی دیگری دارد و هر چه بزرگتر که می شوی به واقعیت های زندگی نزدیکتر شده و ذهن آغشته با وقایع زندگی می شود و باید باورپذیرتر باشد .
با توجه به اینکه شما در این عرصه دغدغه هایی نیز دارید ، شرایط سینمای کودک ما نسبت به گذشته تفاوتی داشته است ؟
من سال ۹۰ هم با «خشت بهشت» کاندید فیلمنامه شده بودم و در جشنواره حضور داشتم .آن زمان هم شرایط سینمای کودک همین بود و شاید حالا بدتر از آن زمان هم باشد . ما فراموش کردیم که سینمای کودک باید اکران داشته باشد و الان من بسیار برای اکران« شهر موش ها ۲» خوشحالم و امیدوارم این امکان برای دیگر آثار سینمای کودک هم فراهم شود .
در این تردیدی نیست که مساله سینمای کودک یک جریان غیر قابل چشم پوشی است و باید به آن توجه ویژه ای داشت .اما از اساس ما در این زمینه کمکاری کردیم و هنوز نتوانستیم به یک نظام هدفمند در سینمای کودک و نوجوان برسیم .
بله . ما وامدار کودکی هستیم و منطقی و طبیعی است که باید سرمایه گذاری کنیم ، اما مساله این است که سینمای کودک مانند خود کودک در کشور ما جدی گرفته نمی شود ، در صورتی که اگر یک فیلم اجتماعی برای بزرگسالان تولید شود فقط خانواده ها می بینند ، ولی فیلم کودک ۲ برابر تماشاگر دارد ، چون بیشتر بچه ها با خانواده و والدین به سینما می روند و این به چرخه اقتصادی هم کمک می کند .از طرفی ما باید عادت فیلم دیدن در بچه ها را از کودکی ایجاد کنیم و باید سینما رفتن را در سبد فرهنگی خانواده ها قرار دهیم تا این فرهنگسازی صورت بگیرد ، اما متاسفانه سینمای کودک یا الان اکران ندارد و یا اینکه اکران های محدود و مقطعی صورت می گیرد .
در مدتی که در بیست و هشتمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان حضور داشتید ، نکته بارز و شاخصی را شاهد بودید که قابل ذکر باشد؟
یک ویژگی که بیست و هشتمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان نسبت به دوره های قبل داشت این بود که سن فیلمسازها کمتر بود و به دنیای کودکان نزدیکتر است ، البته من برای پیشکسوتان و موسفیدهای این حرفه احترام خاصی قائل هستم ، اما هر چقدر این فاصله سنی بیشتر باشد نزدیکی به شرایط ذهنی و دنیای کودکان غیر ممکن تر و کمرنگ تر می شود ، اما وقتی نیروهای کم سن و سال تر و جوانان وارد این عرصه می شوند ، ارتباط بهتری با دنیای کودکان خواهند داشت.
از لحاظ فضای جشنواره و همچنین مباحث اجرایی جشنواره بیست و هشتم چطور بود؟
متاسفانه جشنواره امسال بخاطر عدم هماهنگی های لازم در بخش اجرایی از ورود تا بازگشت با بی نظمی هایی مواجه بود و عوامل و دست اندرکاران با همه زحمتی که کشیدند در شان این رویداد سینمایی و هنرمندان رفتار نکردند و از سوی دیگر هم به واقع این دوره کمپین اهالی سینما ایجاد نشد و به دلیل اسکان پراکنده هنرمندان و میهمانان دایره ارتباطی گسترده نبود و تعامل و تبادل نظر کافی میان هنرمندان این عرصه صورت نگرفت .
صرف نظر از این دوره جشنواره کودک ، می توانید به یک مشکل اساسی در دوره های مختلف برگزاری این رویداد سینمایی اشاره کنید ؟
اساسا یکی از ضعف هایی که سالهاست در برگزاری این جشنواره شاهد هستیم این است که فقط به ویترین جشنواره توجه می کنند و آنچنان که باید و شاید محتوا را در نظر نمی گیرند و به این می اندیشند که امسال چه جامه ای بر تن جشنواره بپوشانند و بعنوان مثال در همین دوره بسیار افسوس خوردم که چرا یک کارگاه فیلمنامه نویسی کودک برگزار نشد و از جامعه شناسان و روانشناسان متخصص در امر کودکان دعوت نشد تا از مباحث آنها برای نگارش بهره بگیریم .
بحث را با پرداختن به ادبیات کودک و نوجوان و ارتباط آن با سینما به پایان برسانیم . به عقیده شما آیا ادبیات کودک و نوجوان ما پتانسیل لازم را برای برقراری یک تعامل سازنده با سینمای کودک دارد؟
به عقیده من ادبیات کودک ما بسیار قدرتمند است و خیلی حرفها برای گفتن دارد و من چون خودم از داستان نویسی آغاز کردم معتقدم که بسیار پتانسیل بالایی از لحاظ ادبی داریم ، اما بسیاری از فیلمنامه نویس های ما ارتباط موثری با بدنه ادبیات کودک ندارند که همراه با تصویرسازی بسیار خوب و مناسب است .متاسفانه فیلمسازان جوان ما کمتر در این زمینه ها مطالعه می کنند ، در حالی که سینما وامدار ادبیات است و بخشی از آن از داستان ها و نمایش ها برگرفته شده است و با نگاهی به تاریخ هنر و مکاتب موجود ، متوجه می شویم که خاستگاه بسیاری از این مکاتب بزرگ از ادبیات بوده است ، اما متاسفانه بیشتر فیلمسازان امروز ما درگیر فرم هستند و سراغ فضاهایی می روند که فارغ از محتوا و بن مایه قوی ، آنها را بسوی فرم رهنمون کند.