بازیگر مجموعه «دزدان مادربزرگ» این روزها در شمال ایران زندگی میکند و از حرفه بازیگری دور است.
سوره سینما – میثم محمدی: او هم مانند بسیاری از هم نسلانش گلایه میکند و دل پری دارد. گلایه از فراموش شدن و اینکه امروز شان و شخصیت هنرمند را حفظ نمی کنند. شاید همین مسائل باعث شده که همراه همسرش به شمال کشور برود و در سکوت و آرامش زندگی کند. بازیگری که در آثار بسیاری ایفای نقش کرده و در دهه ۷۰ با مجموعههای تلویزیونی «آینه عبرت»، «فراموش خانه»، «خاله سارا» و «دزدان مادربزرگ» روزهای پرکاری داشته است. حسین معلومی در گفت و گو با سوره سینما از حال و احوال این روزها میگوید.
این روزها پیشنهاد خوبی برای بازی داشتهاید؟
حسین معلومی: پیشنهاد که بوده و با من تماس گرفته اند ، اما زنگ می زنند و میگویند برای یک سریال یک روز به شما احتیاج داریم. این بالاترین توهین به من است. نقش اول را یک جوان معتاد بازی میکند. من پرونده خودم را کثیف نمیکنم و زحماتی را که تا به حال کشیدهام به باد نمیدهم. نمیگویم براندو هستم ، اما در اندازه حسین معلومی کار میکنم.
گویا از تهران دور هستید. کجا زندگی میکنید؟
من یک چاردیواری در شمال کشور ساخته ام و به همراه همسرم اینجا زندگی می کنیم. جایی که سرشار از اکسیژن و آرامش و هوای پاک و چشم اندازی زیباست.از باغچه کوچکی که اینجا دارم مراقبت می کنم و لذت میبرم.
حالا که از بازیگری دور هستید از لحاظ مادی چطور امورات خود را می گذرانید؟
بازنشسته اداره تئاتر هستم و با همان حقوق زندگی را میگذرانم.
در عرصه تئاتر هم فعالیتی انجام نمیدهید؟
آن جا هم مشکلات خاص خودش را دارد و باید مدتها صبح و شب تمرین و دوندگی و اجرا داشته باشی و در آخر مبلغ ناچیزی را بعد از ماهها دریافت کنی و وقتی چرتکه بیاندازی پشیمان می شوی ، به همین دلیل بهترین راه این بود که با حقوق بازنشستگی زندگی خودم را بگذرانم.
بعد از سالها حضور در سینما و تئاتر و تلویزیون حالا سخت نیست که از شرایط دور هستید؟
دردناک است. به این دلیل که من از حدود ۴۵ سال پیش با فیلم «مرد ناآرام» وارد سینما شدم. بعد از آن در «کوچ» حضور داشتم تا اینکه وارد جریان حرفه ای سینما شدم. شرایط سینما تغییر کرد و وارد تلویزیون شدم و در سریالها به ایفای نقش پرداختم.
در سریالهای پر بیننده مانند «آینه عبرت» و بعد ها هم «دزدان مادربزرگ» هم بازی کردید.
بله. اما در تلویزیون هم مادام که روی آنتن هستی در کوچه و خیابان یادت می کنند. متاسفانه وقتی در تلویزیون نباشی به شدت فراموش می شوی. این بخش برای من که موهایم را در این حرفه سفید کردم تاسف باراست و اشخاصی مثل من به پختگی رسیده اند و می توان از آنها به خوبی بهره برد و کاری را که یک جوان خام نمی تواند در ۱۵ روز انجام دهد را ما در ۵ روز انجام می دهیم.
مسئولان که خیلی به شان و منزلت پیشکسوتان و حفظ جایگاه آنها تاکید دارند . پس چطور شما این حرفها را می زنید؟
بله. سر سریال «نردبام آسمان» که بودیم مهندس ضرغامی همراه دکتر ولایتی برای بازدید آمد. من از بالای بام خانه پایین آمدم و من را در آغوش گرفت. رو به دکتر ولایتی گفت که این جادوگر است و هر نقشی را بسیار نزدیک به آن کاراکتر بازی می کند و حتی به من پاداش ۱میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی هم داد. اما حالا اگر از آنها سراغ معلومی را بگیرید نمیشناسند.
خود شما هم مراجعه نکردید که ملاقاتی با آنها داشته باشید؟
من آدمی نیستم که بروم و پشت در اتاق کسی بنشینم تا مشکلم را حل کند .
شما در فیلم سینمایی «ترن» هم حضور داشتید. فیلمی که از آن استقبال شد.
بله . حتی در جشنواره هم با من تماس گرفتند و کارت دعوت ارسال کردند و گفتند در بین کاندیداهای نقش مکمل مرد هستی که من رفتم و در کمال تعجب اسمم در بین ۵ کاندیدای نهایی نبود ، در حالی که خیلی ها اعتقاد داشتند که من در «ترن» حضور خوبی داشتم خاطرم نیست چه کسی جایزه را گرفت.
از اینکه جایزه را ندادند و اسم شما در بین کاندیداها نبود تا چه میزان ناراحت و دلخور هستید؟
باور کنید جایزه مهم نیست.هادی اسلامی وقتی جایزه گرفت سالها به او کار ندادند .اما دلخوری و ناراحتی از آنجاست که سینما زندگی و عشق من است و من با این حرفه در تمام عمرم بدنبال پول نبودم و فقط این احساس که موقع قرار گرفتن در برابر دوربین در آسمان سیر می کردم لذت بخش بود و انگار جزو عمر من حساب نمی شد ، چون تمام ذهن و خرد و جسم و جانم حول آن نقش و در احاطه آن بود.
با همکاران در ارتباط هستید و از آنها خبر دارید؟
بله. اتفاقا چند وقت پیش یکی از بازیگران زنگ زد و گفت من شنیده بودم از ایران رفتی که گفتم همه این حرفها شایعه است .باور کنید زمانی که برای تصویربرداری مجموعه «پرده عشق» جمال شورجه به لندن رفته بودیم عده ای می گفتند بمان و ۲ سال بعد هم خانواده ات را می آوری که من در جواب گفتم اگر دنیا را هم به من بدهند دست از خاک وطنم بر نمی دارم ، اما حالا انگار وجود نداری و در این مملکت نیستی .
«آینه عبرت» و «دزدان مادربزرگ» دو مجموعه پرطرفدار بودند که شما در آنها حضور داشتید و استقبال خیلی خوبی از آنها به عمل آمد. چرا این مجموعه ها با تمام اینکه از درجه کیفی خوبی هم نسبت به حالا برخوردار نبودند ، با اقبال مخاطب مواجه می شدند؟
من در «گلوگاه» و «رد پا» و «صبحگاه خونین» از مجموعه «آینه عبرت» حضور داشتم و واقعا نمی دانم باید دلیل استقبال از این مجموعه را در کجا دید و فکر می کنم گاهی خداوند کاری می کند که انسان متعجب می شود.در یکی از این عناوین کارگردان به شرایط فنی مسلط نبود و ما به او کمک می کردیم ، اما همان کار به شدت مورد استقبال واقع شد . سریال «دزدان مادربزرگ» هم در دوران خود به شدت مورد استقبال واقع شد و یکی از کارهایی بود که خیابان را خلوت می کرد.در هر حال من فکر می کنم استقبال از این آثار از یک انرژی درونی بین مخاطب و اثر و شاید هم متاثر از فرهنگ و موقعیت اجتماعی جامعه حاصل می شود.
چه انتظاری از دست اندرکاران سینما و تلویزیون دارید؟
ببینید اشخاصی در سن و سال من برای پول که چانه نمیزنند. حداقل انتظاری که از دوستان می رود این است که اگر نقشی را برای ما در نظر میگیرند از سر اجبار نباشد و تاثیر خوبی در قصه داشته باشد تا هنرمند برای آن تلاش کند، عرق بریزد و لذت ببرد. نه اینکه وقتی کم آوردند سراغ از ما بگیرند.
حرفی باقی مانده؟
امیدوارم که شرایط بگونه ای شود که هر کسی وارد این حوزه می شود شان و جایگاه هنر و هنرمند را بشناسد ، چون زننده است وقتی می شنوی فلان هنرمند بدلیل مسائل غیراخلاقی سر زبان ها افتاده که تعدادی از همین ها را من می شناسم و متاسفم که بار سنگین هنر بر دوش چنین افرادی است و شاید هم این جریان به سیاست گزاری مسئولان بر می گردد که احتمالا قرار است نسل ما فراموش شود و نسل جدید را اینگونه جایگزین کنند .در مورد خودم هم باز می گویم خیلی دلم می خواهد نقشی را ایفا کنم که وقتی تمام شد سیر شوم و لذت ببرم ، اما حالا که شرایط موجود نیست با همسرم در اینجا نشسته ایم و به چشم انداز زیبای طبیعت چشم دوختیم و زندگی را سپری می کنیم و من هم هر وقت اراده کنم شاد می شوم و مشکلی ندارم.
ایشان درفیلم پلاک ساخته ابراهیم قاضی زاده هم نقش قشنگی ایفاکردند
واقعاحیف که پیشکسوتان درجاخودشان نیستندمن ایشون خبلی دوست دارم
سلام… من کارهای ایشان را خیلی دوست دارم… برای ایشان آرزوی موفقیت و سلامتی دارم…