دیروز یکشنبه ۲۷ مهرماه دو فیلم کوتاه «ساعت شش» و «پارکینگ» در جلسه «سینما روایت» روی پرده رفت.
سوره سینما- بیست و یکمین جلسه از سلسله نشستهای نمایش فیلم “سینماروایت” با نمایش فیلمهای کوتاه “ساعت شش” و “پارگینگ” برگزار شد. این فیلم ها که از جمله آثار برگزیده جشنواره مقاومت هستند هر یک از دریچه خاص خود به اثرات دفاع مقدس در زندگی امروز آدمهای درگیر دفاع نگاه می کنند. “ساعت شش” که توسط رقیه توکلی ساخته شده از دریچه نگاه پیرمردی خیاط که فرزندش شهید شده و “پارکینگ” ساخته عباس عمرانی از دریچه نگاه پیرمردی که خاطرات خود از دوران حصر خرمشهر را با نقاشی زنده می کند.
حتی دست اندرکاران فیلم کوتاه هم به ساخته های همکاران خود اهمیت نمیدهند
در نشست گپ و گفت این فیلمها علاوه بر ایزد مهرآفرین روزنامه نگار و منتقد سینما، عباس عمرانی کارگردان پارکینگ و عباس کریمی منتقد سینما و ادبیات هم حضور داشتند. مهرآفرین در ابتدای نشست از کریمی خواست درباره جایگاه فیلم کوتاه در سینمای امروز ایران سخن گوید و کریمی نیز بی سانسور از بی توجهی به این ژانر حتی در میان خودِ کوتاه سازان سخن گفت. کریمی اظهار داشت:«فیلم کوتاه مادر فیلم بلند است و کسی که بتواند در سینمای کوتاه رشد کند حتما قدم اول خود را در سینمای بلند محکم برخواهد داشت. در تمامی دنیا هم مشتری سینمای کوتاه کمتر از سینمای بلند است و در کشور ما شاید کمتر از بقیه جاها.»
وی ادامه داد:«در ایران فارغ از کمبود مخاطب سینمای کوتاه متاسفانه فیلمسازان این حیطه هم به دستاوردهای همکاران خود اهمیت نمی دهند و بارها شده در جشنواره ها حتی به تماشای اثر همکاران خویش نمی روند چون همگی فیلم کوتاه را دستگرمی برای ورود به سینمای بلند می دانند.»
مهرآفرین در امتداد صحبتهای کریمی با انتقاد از جدی گرفته نشدن فیلم کوتاه در جشنواره های مختلف وطنی گفت:«اغلب جشنواره های ما فیلم کوتاه دارند و در کنار آن جشنواره مستقل این فیلمها هم در ایران برگزار میشود اما با این وجود باز هم این نوع سینما از سوی جریان اصلی سینمای کشور جدی گرفته نمی شود تا جایی که حتی جشنواره فیلم کوتاه تهران هم قادر به ایجاد جریانی اثرگذار و مهم نیست.«
از کوتاه سازان برگزیده حمایت کنید
به گزارش روابط عمومی «سینماروایت» عباس عمرانی در ادامه بحث با اشاره به دلایل جدی نگرفتن فیلم کوتاه اظهار داشت:«یا رسانه ها در این باره کار جدی نکرده اند و یا فیلمسازان انگیزه ندارند و یا به دلیل اینکه این آثار بلحاظ بیرونی پرتره ای شناخته شده برای مخاطب ندارند مهجور واقع می شوند.»
وی ادامه داد:«این همه جشنواره با حضور فیلم کوتاه در کشور داریم اما هیچ کدام جریان ساز نشده اند. به نظرم هدف گذاری این جشنواره ها دچار اشکال بوده که نتوانسته اند جریان ساز باشند. پس باید در اهداف جشنواره ها بازنگری کرد و سپس از فیلم کوتاه سازان برگزیده جشنواره ها مراقبت کرد تا در آینده بتوان از آنها استفاده نمود.»
سیستم آموزشی انجمن سینمای جوان مشکلی دارد به نام تکیه بیش از حد بر متد شبه روشنفکرانه
ایزد مهرآفرین در ادامه بحث با اشاره به نقش ارگانهایی مانند انجمن سینمای جوان در شکل دهی به استعدادهای فیلم کوتاه ساز گفت:«سیستم آموزشی انجمن سینمای جوان مشکلی دارد به نام تکیه بیش از حد بر متد شبه روشنفکرانه و همیت تکیه بوده که باعث شده فیلمسازان کوتاه حرف دل مردم را در آثارشان نزنند و از آن سو مخاطبان هم تمایلی به دیدن آثارشان نداشته باشند.»
مهرآفرین ادامه داد:«البته در سالهای اخیر و با غلبه فیلمسازی دیجیتال شرایطی فراهم آمد که جوانانی که از دل مردم برمی آیند و حرف دل مردم را می زنند بتوانند بدون وابستگی به انجمن سینماجوان و از طریق حضور در جشنواره هایی مانند عمار خود را بشناسند.»
امثال مسعود بخشی را بلحاظ تکنیکی تربیت کردیم و بلحاظ محتوایی، نه
کریمی با تایید صحبتهای مهرآفرین افزود:«در دانشگاههای ما عموما این متد آموزشی غربی است که مورد توجه قرار می گیرد و دانشجو نیز ناخواسته به سمت منابع غربی گرایش پیدا میکند. باید به این باور برسیم که توانایی تعریف متد سینمایی بومی را داریم تا بعد از آن بتوانیم این متد را در دانشگاههای خود نیز پیاده کنیم.»
وی افزود:«یادم می آید زمانی در انجمن سینمای جوان مشغول فعالیت بودم. در آن سالها فیلمسازانی مانند محمد شیروانی، مسعود بخشی و مهرداد خوشبخت از جمله کسانی بودند که در این انجمن رفت و آمد داشتند. اما حالا اینها کجایند و کدام یک توانسته در سینمای بلند برای خود کسی شود؟ مشکل هم دقیقا به این برمیگردد که این فیلمسازان را بلحاظ تکنیکی تربیت کردیم اما بلحاظ محتوایی، نه.»
عباس کریمی خاطرنشان ساخت:«این فیلمسازان از نظر وجه فنی سینما تربیت شدند و رشد کردند اما از نظر محتوا یا مضمون نتوانستیم آنچه نیاز واقعی سینماست را به وسیله آنها محقق کنیم.»
این منتقد با بیان اینکه اصلی ترین زیربنای مشکلات محتوایی نیز فقر فیلمنامه است بیان کرد:«از کلیه و دمنه و شاهنامه گرفته تا آثار داستانی چهره های معاصر مانند احمد دهقان و حبیب احمدزاده می توان به عنوان منابعی برای تولید محتوا استفاده کرد. چرا کسی سراغ اقتباس نمی رود. حوزه هنری کلی خاطره نگاری درباره اسرا منتشر کرده؛ چرا کسی سراغ آنها نمی رود؟»
ارتباط سینمای ایران با علوم انسانی قطع شده!
عمرانی نیز با تایید صحبتهای کریمی و مهرآفرین گفت:«سینما قبل از اینکه تریبون یا منبر باشد هنر است و هنر هم قواعد خاص خود را دارد؛ قواعدی که مربوط به سینماست و باید به این قواعد احترام گذاشت. یکی از مشکلات محتوایی سینمای ما قطع ارتباط علوم انسانی با سینماست. در دهه های قبل ارتباطی بین این دو وجود داشت اما این روزها ارتباط سینما با علوم انسانی قطع شده است و به همین دلیل اغلب سینماگران ما تهی شده اند.»
مهرآفرین در ادامه اظهار داشت:«متاسفانه مطالعه در میان سینماگران کم شده و همه الویتشان شده تمرکز بر جلوه های بصری. وقتی با فیلمسازان درباره ادبیات معاصر حرف می زنیم حتی نام بسیاری از نویسندگان مطرح را هم نشنیده اند و این نکته ای قابل هضم نیست.»
عباس کریمی با اشاره به اینکه این کمبود مطالعه حتی سیاستمداران ایرانی را هم درگیر کرده است گفت:«مدیران ما هم بلحاظ ادبی و یا همان ارتباط با علوم انسانی وضعیتی بهتر از سینماگران ندارند. چندی قبل حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رییس جمهور در یکی از سخنرانیهای رسمی خویش شعری از سروده های سینا بهمنش شاعر معاصر را خواند و آن را از آثار چه گوارا دانست!»
وی ادامه داد:«دلیل این امر کمی مطالعه است و اینکه مشاوران مقامات بالا هم هرچه را در فضای مجازی منتشر می شود درست می پندارند. آنچه این مقام بلندپایه مملکت ما نقل کرده هم یکی از اشعار سینا بهمنش بود که در فضای مجازی به اشتباه آن را منسوب به چه گوارا دانسته اند شاید به خاطر اینکه شاعر آن را به چه گوارا تقدیم کرده بود!»
پایان باز آسیبی است برآمده از جشنواره های هنری
ایزد مهرآفرین در ادامه بحث درباره فضای کیفی “ساعت ۶″ و “پارکینگ” از کریمی پرسید و او ابتدا درباره “ساعت۶″ گفت:«این فیلم بلحاظ پایان بندی مشکل دارد چون کارگردان دقیقا مشخص نمی کند که ایده ای که بناست در آخر فیلم لو برود چیست و نتیجه اینکه فیلم پایان می یابد بدون اینکه به مخاطب اطلاعات تازه ای بدهد.»
وی ادامه داد:«البته که فیلم می خواهد از الویت خدمت به دیگران بر امور شخصی بگوید اما این مفهوم چنان که باید پرداخت نشده است. سیاه و سفید بودن فیلم هم بی دلیل است بخصوص که بازه زمانی وقوع اتفاقات، روزگار کنونی است.»
کریمی با اشاره به نقاط قوت فیلم خاطرنشان ساخت:«البته که فیلم بازیهای خوبی دارد و کارگردان توانسته بازیگران را درست کنترل کند اما پایان باز فیلم بدجوری توی ذوق می زند.»
این منتقد افزود:«پایان باز آسیبی است برآمده از جشنواره های هنری و متاسفانه بسیاری پایان همراه با ایهام را با پایان ابهام برانگیز اشتباه گرفته اند. اگر فقط و فقط همین معنا درست درک شود مشکل پایان بندی بسیاری از آثار ایرانی هم رفع می شود.»
نمادهایی که به کار فضای سوررئال اثر می آیند
کریمی درباره “پارکینگ” گفت:«عنوان فیلم که نام مکان است بی بروبرگرد ذهن را به سمت یک سری نماد خاص می برد. فیلمساز نیز اثرش را با اینسرتهایی مختلف و از جمله گلی که زیر برف پاک کن قرار می گیرد آغاز می کند و در ادامه نمادهای دیگری مثل ماهی، آینه و آب را به کار می گیرد.»
کریمی ادامه داد:«این نمادها خیلی خوب به کار فضای سوررئال فیلم می آیند یعنی اتفاقات اگرچه در فضایی رئال رخ می دهند اما فیلمساز از سایه های فانتزی برای رنگ بندی اثر بهره می جوید.»
عاشق سینمای آوانگاردم اما مقلد نیستم
عباس عمرانی کارگردان “پارکینگ” درباره این نمادگرایی در اثرش گفت:«بسیاری فکر میکنند این یک کار مستند است و من نیز ابتدا قصد داشتم یک فیلم مستند بسازم اما وقتی وارد کار شدم ترجیح دادم خودم برای پارکینگ و شخصیتی که بستر اصلی مستند اولیه بودند، داستان بسازم. این شد که نگاه تجربی من بر کار غالب گشت و در نهایت کار به جایی رسید که به غیر از شخصیت اصلی فیلم هیچ عنصر مستند دیگری نداشته باشد.»
عمرانی با اشاره به علایق سینمایی اش افزود:«به هر حال من درس سینما را خوانده ام و عاشق سینمای آوانگارد هستم اما مقلد نیستم و سعی کرده ام طوری پیش بروم که در دام تقلید نیفتم.کار سینمایی زیاد کرده ام اما پارکینگ دومین کار خودم است که واقعا آن را قبول دارم و الان به ذهنیتی رسیده ام که فکر میکنم بتوانم فیلم بلند اولم را کلید بزنم البته اگر بتوانم سرمایه گذار پیدا کنم.فیلمسازان کوتاه زیاد مورد توجه قرار نمی گیرند واقعا نمیدانم چه زمانی خواهم توانست فیلم بلندم را بسازم اما همین قدر بگویم که حتما فیلم قصه گو می سازم.»