داوود میرباقری در مجموعه «مختارنامه» نگاهی حماسی و لحنی ستایشآمیز به واقعه عاشورا دارد.
سوره سینما – علی رضایی: «مختارنامه» بهترین و کاملترین اثر دینی، تاریخی داوود میرباقری تا امروز است. میتوان گفت به جرات هر بخش از این مجموعه به اندازه یک فیلم سینمایی از این کارگردان و گروهش انرژی گرفته است و به همان اندازه برای مخاطب جذاب و دلپذیر است. وسواس و سلیقهای که میرباقری در هر بخش نشان داده، این اثر را به عنوان یک معیار در ساخت آثار تاریخی قرار داده است. دقیقا مانند اتفاقی که با «امام علی (ع)» افتاد و پس از آن روند مجموعهسازی تاریخی و مذهبی وارد مرحلهای تازه شد.
«مختارنامه» در هر دیدار باطراوات است. با وجودی که شبکههای مختلف تلویزیون سخاوتمندانه هر سال بارها این مجموعه را نشان میدهند و باعث میشوند تماشاگران ارزشهای واقعی این اثر هنری را کشف نکنند. آنچه «مختارنامه» را به اثری در خور ستایش تبدیل کرده تنها رویکرد داستانی آن و جذابیتهای دراماتیکش نیست. ساختار بصری و سلیقه و هوشی است که میرباقری در طراحی صحنهها نشان می دهد. او استاد تصویری کردن واقعههایی است که بسیاری از ما آنها را شنیده ایم. از سوی دیگر این مهارت را دارد تا خیال را با واقعیت پیوند بزند، بدون آنکه اغراق کند، حقیقت را در قالبی جذاب و امروزی به تصویر بکشد.
نگاه کنید به انبوه شخصیتهایی که در «مختارنامه» با آن روبروییم. شخصیتهای کاملا واقعی و تاریخی مانند مختار ثقفی، شمر، عبیدالله ابن زیاد، عمر ابن سعد و … شخصیتهایی که کاملا تاریخی و واقعی نیستند مانند کیان. اما همه این شخصیت ها هویت مستقل و کارکرد دراماتیک درست دارند. انگیزهها و دلایلی که «مختارنامه» برای شخصیتهایش می سازد منطقی و قابل باور است و زمینه عقلی دارد. به یاد بیاورید کینه مختار از دشمنان امام حسین (ع) را که کاملا حسی و زمینی است و او را به طغیان و انتقام گیری سخت وامیدارد. آگاهی شمر نسبت به عظمت مقابله با امام حسین (ع) از او شخصیتی چند وجهی و دشمنی مهم و موثر میسازد و به عظمت و جایگاه امام حسین (ع) به عنوان جبهه خیر این داستان اشاره دارد. تلاش عبیدالله زیاد برای فریفتن مردم کوفه با پول و قدرت شکلی قابل باور و هوشمندانه دارد. در سکانسی او بزرگان قبایل کوفه را به کاخ دعوت کرده تا آنها را تطمیع کند و در نهایت مسلم را به دست بیاورد. در این سکانس عبیدالله در حالی که مقابل کیسههای زر ایستاده به درگاه خداوند دعا میکند و از خدا میخواهد او را در هدفش یاری دهد، این تناقض و تضاد و انحرافی که در صفوف مسلمانان به وجود آمده، بارها در «مختارنامه» نشان داده می شود.
یکی دیگر از جذابیتهای این مجموعه نگاه حماسی و تراژیک به واقعه عاشورا است. میرباقری در به تصویر درآوردن وقایع آشنای ذهن هر شیعه علوی مهارت و ذوق نشان داده است. مجموعه با ادای دین به امام حسین (ع) شروع میشود. با تصویری از یک روایت آشنا در تیتراژ. آنجا که امام سوم شیعیان خون فرزند ۶ ماهه اش علی اصغر (ع) را به آسمان پرتاب میکند. در لابلای مجموعه هر بار بخشی از ماجرای کربلا و شهدایش را می بینیم. شهادت زهیر، وهب، نماز خواندن امام (ع) در ظهر عاشورا، شهادت علی اصغر (ع) و همه این ها جدا از وجه اسنادیاش زیبا و تاثیرگذار ساخته شده است. دوربین در نماهای متنوع هر کارزار و شهادت را به شکلی تازه نشان میدهد. نماهایی لانگ شات از عظمت سپاه کوفه و نظم و آراستگیاش، قرار دادن دوربین در زوایای مختلف و توجه به این که می توان هر سکانس را به شکلی ویژه و تصویری برای مخاطب تعریف کرد. این گونه است که در کنار طراحی صحنه و لباس و گریم درخشان مجموعه که البته در آثار قبلی میرباقری هم دیده ایم، «مختارنامه» رکوردی را که میرباقری ثبت کرده می شکند.
«مختارنامه» عرصه ای برای نمایش قدرت بازیگرانی است که کمتر در چنین آثاری حضور داشتهاند. فرهاد اصلانی خیرهکننده است. با هوشمندی اجرایی چند وجهی از این شخصیت سیاس و جاه طلب ارائه میدهد. فریبرز عربنیا چهره ای امروزین از قهرمان عاصی و زخم خورده میرباقری دارد و محمد فیلی با شهامت چهرهای منفور و دریادماندنی از یک بدمن در «مختارنامه» ارائه داده است. آنچه موتیف دوستداشتنی همه آثار میرباقری است و در این مجموعه هم به وضوح هم میتوان آن را دید، توجه به محبت ایرانیان به ائمه است. میرباقری در همه آثارش این تعلق خاطر و تعصب را به تصویر کشیده و از همراهی و همدلی ایرانیان با شیعیان و فرزندان علی ابن ابیطالب سخن گفته است. این گونه است که «مختارنامه» کارکردی فراتر از یک مجموعه داستانی و تاریخی مییابد و به اثری ملی و مذهبی در ستایش مردان و زنانی تبدیل میشوند که اجازه ندادند خون حسین (ع) پایمال شود و حادثه عاشورا در کربلا دفن شود.