جواد شمقدری در مجموعه «انقلاب دوم» ماجرای تسخیر لانه جاسوسی و حضور پررنگ دانشجویان در این واقعه را روایت میکند.
سوره سینما- محیا رضایی: جواد شمقدری رئیس سابق سازمان سینمایی که به تازگی با ساخت یک مجموعه تلویزیونی با موضوع تسخیر لانه جاسوسی خبرساز شده است گفت: ساخت چنین فیلم هایی از حساستی بالا برخوردار است و باید دقت زیادی در این زمینه صورت گیرد تا ناخواسته با نشان دادن سختی های دشمن ضد تبلیغ نشود. این حادثه داستان مختار و شمر و امام حسین نیست که حافظه تاریخی مردم این عناصر روشن را همانگونه که هستند به یادآورند. به همین خاطر هر فیلمنامهای را نمی توان جلوی دوربین برد.
روایتی مستند از تسخیر لانه جاسوسی و سایه حضور دانشجویانی چون محمود احمدینژاد
از روند تولید شروع کنیم. این مجموعه در حال حاضر در چه مرحله قرار دارد؟
جواد شمقدری: فیلمنامه «انقلاب دوم» در سازمان صدا و سیما تصویب شد و این روزها در مرحله برآورد نهایی قرار دارد تا به امید خدا بتوانیم همین ایام کار را کلید بزنیم. این سریال ۱۶ قسمتی است و یکی از لوکیشنهای اصلی ما قطعا سفارتخانه سابق امریکا است. به دلیل تغییرات بارزی که در فضای کنونی ساختمان لانه جاسوسی شکل گرفته بخشهایی از کار احتیاج به بازسازی فضا دارد.
چند درصد از این فیلمنامه بر اساس واقعیت و مستندات و چه مقدار بر اساس داستان ذهنی خودتان شکل گرفته است؟
بنا به گفته هر کس که تا الان فیلمنامه را مطالعه کرده داستان این مجموعه کاملا منطبق با حوادث تاریخی و مستندات موجود است. بسیاری از بخش های کار با انطباق بر اسناد باقی مانده در سفارت و خاطرات افرادی است که در آن برهه حضور داشتند. این واقعه نقطه پنهانی ندارد و از طرفی ناظران در دسترس و خاطرات روشن فراوانی که از این داستان وجود دارد در ارائه کاری رئال و مستند مارا یاری می کند چرا که بچههای دانشگاه علم و صنعت جایی که من در آن تحصیل می کردم در وقوع این جریان نقشی مهم و اساسی داشتند و حضور کسانی مثل محمود احمدی نژاد به عنوان ناظران واقعی کمک شایانی در این امر است.
یعنی شما و آقای احمدینژاد هم زمان گروگانگیری حضور داشتید؟
ایشان ورودی سال ۵۴ دانشگاه علم و صنعت بود و سه سال زودتر از من وارد دانشگاه شد. دانشجویان دانشگاه ما زمان ورود به داخل سفارت و تسخیر لانه در مرحله اول نبودند. اما بعد از وقوع، آنها در شورای مرکزی کار هماهنگی انجام میدادند و به عنوان نماینده حضور داشتند به خصوص بعد از پایان گروگانگیری و از سال ۶۴ به بعد فعالیتمان بیشتر شد.
پس آشنایی شما همان دوره شروع شد؟
در جریان گروگانگیری نه. همان طور که گفتم از سال ۶۴ به بعد به دلیل فعالیتهای فرهنگی ما با هم آشنا شدیم.
پس در واقع تسخیر لانه جاسوسی آمریکا مجموعهای داستانی است که بر اساس حضور شخصیت های واقعی روایت میشود؟
«انقلاب دوم» بیانی داستانی دارد و قسمتهایی از کار که داستان شخصیت های حقیقی را بازگو می کند و اشخاصی مثل ویلیام سالیوان سفیر وقت امریکا یا عباس امیرانتظام که رابط دولت موقت با سفارت امریکا بود حضورشان بر اساس مستندات و اسناد موجود در لانه جاسوسی است. اما عناصر شکل دهنده این سریال و شخصیت هایی که آغازگر و پایاندهنده کار هستند زاییده تخیل ذهنی است.
حضور مستقیم ندارم
بهانه روایت و خط داستانی این مجموعه چگونه آغاز میشود؟
این سریال سه دانشجوی دختر و یک دانشجوی پسر به عنوان قهرمان اصلی داستان دارد و یک سرهنگ ارتش و سه نفر از انقلابیون که قبل از انقلاب فعالیت های شان را آغاز میکنند. همه اینها زاییده ذهن هستند و به بهانه حضور شان شخصیت های اصلی وارد داستان میشوند. مجموعه کاملا مستند قصه خود را در آن ایام خاص روایت میکند.
به عنوان کسی که همان سال شاهد و ناظر بر جریان بودید چه میزان از حضورتان بر اساس شواهد خودتان است؟ جواد شمقدری هم به عنوان کاراکتر در فیلم حضور دارد؟
هر فیلم و سریالی که مورد توجه قرار می گیرد قطعا منویات درونی سازنده اثر هم در روایت جای دارد که در برخی کاراکترها تجلی پیدا میکند. برخی توسط نقش های اصلی ، گاهی توسط نقشهای کم اهمیتتر و گاهی توسط بدمن قصه. من حضور جدی و مستقیم در این مجموعه ندارم اما داستان مربوط به بچه های دانشجوی پیرو خط امام است. من به عنوان کسی که در این گروه حضور داشته از داشتههای خودم استفاده میکنم.
این سریال فقط همان زمان را روایت میکند یا به صورت فلاش بک تاثیر این واقعه در دنیای امروز را هم روایت می کند؟
به طور کل داستان مربوط به زمانی است که شاه به آمریکا میرود. یعنی اوایل آبان سال ۵۸. زمانی که دانشجویان خط امام شکل می گیرند اما حادثه اصلی از قسمت ۱۳ به بعد رخ می دهد. تا این جا همه شخصیتها وارد قصه می شوند و می خواهند لانه را تسخیر کنند.
در مورد انتخاب بازیگر و استفاده از هنرمندان شناخته شده در این پروژه تصمیمی دارید؟
شخصیت های اصلی داستان در گروه سنی ۱۶ تا ۲۲ سال هستند. به همین خاطر باید دنبال افرادی بگردیم که از نظر حرفه و ظاهر مناسب این کار باشند. البته برای شخصیت های دیگری که میانسال هستند قدرت انتخاب بیشتری داریم. ضمن اینکه برای برخی نقش ها از بازیگران خارجی استفاده خواهیم کرد و به زودی با تعدادی از آنها وارد مذاکره می شویم.
با توجه به سابقه سینماییتان چرا به جای نسخه سینمایی، ساخت سریال را مد نظر قرار دادید؟
زمانی که تحقیق و نگارش را شروع کردم متوجه شدم ابعاد کار بسیار گسترده تر از آن است که در ذهن داشتم چون برای شروع لازم است مباحثی نقل شود که وقایع تاریخ انقلاب را بازگو کند و حذف و تفکیک به داستان لطمه میزند. به همین خاطر تصمیم گرفتیم هم در مرحله تحقیق هم تولید فصل بندی کنیم که در نتیجه سه فصل در نظر گرفتیم. این سریال فصل اول داستان است که از زمان پیروزی انقلاب تا تسخیر لانه جاسوسی را روایت میکند. در این مقطع عمده محوریت کار ، رفتارهای آمریکا با ایران و واکنش به پیروزی انقلاب اسلامی است. برای این بخش ۱۶ قسمت پیشبینی کردیم.
نگرانی از همذاتپنداری با دشمن
آیا تلویزیون دراین باره راحتتر از سینما امکان تولید میدهد؟ همانطور که اخیرا در رسانه ها مطرح شد ایرج تقیپور و همایون اسعدیان هم تمایل داشتند فیلمی با موضوع تسخیر لانه جاسوسی جلوی دوربین ببرند که فعلا به خاطر همکاری نکردن مسئولان سینمایی ساخت این پروژه منتفی است.
به نظر من داستان سفارت از آن سوژه هایی است که پرداختن به آن مثل راه رفتن روی تیغه شمشیر است. نگاه به این جریان واقعا حساسیت میطلبد و اگر کمی بی دقتی شود کل داستان زیر و رو می شود و حتی ممکن است ضد خودش بشود. یعنی در پرداخت نهایی، کار نباید به گونه ای شود که در نهایت فیلمی ببینیم مثل آنچه هالیوود علیه ایران می سازد و لطمه به انقلاب اسلامی باشد. اینها به نظرم حساسیت ایجاد می کند. برای کسی که می خواهد این فیلمنامه را تولید و پشتیبانی کند مسئولیت سنگینی دارد. من هم با این مشکل مواجه شدم و همزمان در جریان فیلمنامه هایی قرار گرفتم که قبلا نوشته شده و یا مستنداتی که بسیار خطرناک بودند، از این جهت که گاهی در این آثار کسی که به عنوان جاسوس فعالیت میکند سختی هایی متحمل می شود و به تصویر آوردنش باعث همذاتپنداری و در نهایت واژگون نمایاندن حقیقت میشود.
یعنی این فیلمنامه ها همه سعی شان به تصویر آوردن مصائب جاسوسان بود؟
این بخشی از اصل ماجراست. کسانی که به گروگان گرفته شدند لایه هایی از عناصر واقعه بودند که اندکی بی دقتی در فیلمنامه یا تصویر آوردن ممکن است اصل حقیقت بد متجلی شود و جای مثبت و منفی تغییر کند. همین الان یکسری کتاب منتشر شده و به عنوان منبع در اختیار است که داستان هایی جذاب از گروگان ها را روایت می کند و اگر کسی بر اساس خاطرات انها فیلمنامه بنویسد اصل حقیقت دگرگون شده و به نوعی ضد تبلیغ است چون به جای تلاش دانشجویان پیرو خط امام مشکلات و سختی های افراد گروگان گرفته شده برجسته میشود. من از فیلمنامه ای که شما می گویید اطلاع خبر ندارم اما به طور کل نگرانیهایی وجود دارد که باید با دقت و جدیت بررسی شود . مساله تسخیر لانه جاسوسی داستان مختار و شمر و امام حسین نیست که حافظه تاریخی مردم این عناصر روشن را همانگونه که هستند به یادآورند. در این ماجرا باید شمر زمانه را نشان داد و طوری عمل کرد که به باور مردم لطمه ای وارد نشود. این کار بسیار سخت،حساس و پیچیده است.
پس شما هم با این مشکلات رودر رو بودید؟
من هم شرایط سختی داشتم اما بار اولم نبود و پیش از این در رابطه با حادثه ۱۱ سپتامبر به طور مشترک فیلمنامه نوشته بودم که در مرحله ای از کار تمییز حق از باطل مساله شده بود . این حساسیت را من هم داشتم. زمانی که فیلمنامه «توفان شن» را مینوشتم گاهی به شخصیت افراد امریکایی که نزدیک می شدم با احساس شان همراهی می کردم و دائم باید سعی می کردم با ایشان همراه نشوم و اصل ماجرا از ذهنم دور نشود.
شما مدتی در سمت رییس سازمان سینمایی فعالیت کردید و بعد از آن فعالیت تان به تلویزیون منتقل شد. این دلیل خاصی دارد؟
من آخرین کاری که برای تلویزیون انجام دادم سال ۸۳ بود. سینمای ایران مسایل خاص خودش را دارد و از آنجا که مدت ۴ سال مدیریت آن را به عهده داشتم ترجیح میدهم وارد بحث نشوم. همه ما موظفیم تولیدات سینمایی و تلویزیونی را غنا ببخشیم و کلاس هر دو کار را بالا ببریم. متاسفانه در هر دو مقوله کیفیت هنری و ساختار زیبایی شناسانه تقلیل پیدا کرده که این روند باید متوقف شود تا بعد از این شاهد کارهای جذاب و بهتری باشیم.تا بعد از این به جای سالی یک فیلم ارزشمند سینمایی و هر چند سال یک سریال دیدنی سالیانه ۲۰ اثر سینمایی و ۱۰ مجموعه تلویزیونی جذاب داشته باشیم.
«انقلاب دوم» قرار نیست در قالب سینمایی عرضه شود؟
فصل اول این سریال سه جریان موازی و همزمان را به تصویر میکشد که هر یک از آنها قابلیت سینمایی شدن دارد. قصد داریم بعد از تولید یکی از این سه قصه را استخراج کرده و به نسخه سینمایی تبدیل کنیم.