معصومه قاسمیپور یکی از بازیگران «میهمان داریم» نقش کوتاه خود را معرف وجوه شاعرانه فیلم میداند.
سوره سینما- سارا کنعانی: معصومه قاسمیپور یکی از بازیگران بیسر و صدای تئاتر است که تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد کارگردانی این حوزه به پایان رسانده، اما همیشه ترجیح داده به سراغ کارهایی برود که قلبا دوست دارد. جالب است بدانید این بازیگر به طور جدی در یکی از شاخههای ورزش رزمی ووشو نیز فعال است. شاید خیلیها معصومه قاسمی پور را نشناسند، او در «میهمان داریم» در قالب یک زن جوان متدین و وفادار ظاهر شده. قاسمیپور در اولین تعریف خود از این نقش میگوید: «محبوبه، نقشی شاعرانه بود که عشق را در این فیلم پررنگ میکرد».
از سال ۷۸ وارد عرصه بازیگری شدهاید، اما در این ۱۵ سال چرا اینقدر کم کار بودید؟
معصومه قاسمیپور: بله، من حتی در تئاتر هم کمکارم. کمی وسواس دارم و سختگیر هستم. بخشی از این کمکار بودن به خودم برمی گردد و بخشی دیگر به شرایطی که موجود است. وقتی کم کار کنی، کمتر دیده می شوی و دریافت پیشنهادهای کمتر هم میزان انتخابهای تو را کاهش می دهد. بنابراین چند عامل دست به دست هم داده اند که بازیگر مطرحی نباشم، اما از آنچه در این سال ها به دست آورده ام، ناراضی نیستم. دو سال قبل در جشنواره فیلم یاس به خاطر بازی در تله فیلم «نامههای خیس» به کارگردانی مرجان اشرفیزاده جایزه بهترین بازیگری آثار ویدئویی را به دست آوردم. این فیلم حتی به خارج از مرزها هم راه یافت و از جشنواره هایی در کشورهای روسیه و هند هم جایزه بهترین بازیگری زن را از آن خود کرد. البته خانم اشرفیزاده به آنجا رفت و جایزه من را دریافت کرد. ایشان کارگردانی است که من همیشه از پیشنهادهای کاری اش استقبال کرده ام، چون می دانم کارش را بلد است.
چطور شد که به «میهمان داریم» پیوستید؟
دستیار آقای عسگرپور یعنی خانم لیلا رنگرزان بازی مرا در فیلم «نامههای خیس» دیده بود و به ایشان معرفیام کرد. فیلمنامه را به من دادند و گفتند نقش تو نقش احساسی است و حضور کوتاهت قرار است حال و هوای عاشقانه و شاعرانهای داشته باشد و به بار معنوی قصه بیفزاید. من از اینکه در این فیلم بازی داشتم با وجود کوتاهی نقش، خیلی خوشحالم. کلیت اثر را دوست دارم. همیشه بازیگر زودتر از نقش دیده میشود و این دیدن شدن، آپلود شدن عکس در صفحات اینترنتی و چاپ شدن تصویر روی جلد مجله ها را به دنبال دارد و … . مردم همیشه ویترین را می بینند و شاید اصلا پرسیدن این سوال که : چگونه نقش را در آوردی، تنها به بازیگران اصلی یک فیلم سینمایی اختصاص داشته باشد، چون به هر حال حجم نقش زیادتر است و ادای حق مطلب آن سخت تر، اما من همین نقش کوتاهم را دوست داشتم. نقشی که شاید اصلا در حد تیپ مانده و شخصیت نشده و بستری برای امتحان پس دادن من نیز فراهم نمیکرد.
آن صبر و عشق و ایثاری که ما در نامزد مرد جانباز میبینیم، چیزی بود که در خود فیلمنامه وجود داشت یا برداشت شما از قصه بود؟
مختصات این نقش هم مثل نقش های دیگر در فیلمنامه آمده بود و ویژگی های الزامی چنین زنی را می شد با دقت روی دیالوگ هایش و گریمی که برای آن در نظر گرفته بودند، به دست آورد. گذشته از این ها، اگر هم موفقیتی در در کار من دیده میشود، آن را مدیون راهنمایی کارگردان و سایر دوستان هستم، چون سینما یک کار گروهی است و کسی نمیتواند موفقیت خود را یک اتفاق فردی تلقی کند.
هنگامی که فیلمنامه را خواندید، چه چیز برای شما جذابیت بیشتری داشت؟
من طبقه اجتماعی این خانواده و فضای سرخوشانهای را که بر کلیت قصه حاکم بود، خیلی دوست داشتم. درد عمیقی زیر متن این فیلمنامه بود که آن را برای من عزیز میکرد. منظور من وجود یک پارادوکس دردناک و غمانگیز است. ما در سر تا سر فیلم پدر و مادر پیر و مهربانی را میبینیم که همه فرزندان خود را در راه خدا از دست داده اند و فضای سوررئال فیلم به مخاطب میگوید ببینید اگر بچه هایشان در این خانه هنوز نفس می کشیدند، چقدر زندگی زیبا و شیرینی داشتند. به نظرم درد چنین پارادوکسی از دادن خبر شهادت فرزند به یک خانواده هم سخت تر است.
فکر می کنید چه کسانی مخاطب فیلم «میهمان داریم» هستند؟
همه می توانند چنین فیلم هایی را تماشا کنند و دوست بدارند، اما به این شرط که سازندگان اثر، مسائلی را در نظر داشته باشند، مثلا نویسنده و کارگردان چنین فیلم هایی باید مطلقا از احساساتگرایی به دور باشند و با حفظ روحیه، نگاه حرفه ای خود را از قضاوت ها دور نگه دارند. جنگ باید به هر علتی تقبیح شود و بر همین اساس، فیلمی که بیشتر به معنای زندگی در دوران بحران توجه کند، موفق تر است. پدر و مادر فیلم «میهمان داریم» در انتظار عزیزان شان هستند و این انتظار فارغ از نگاه قومیتی و هر گرایش سیاسی عزیز و ارزشمند است. اگر این کلینگری و پرهیز از احساسات گرایی حفظ شود، چنین فیلم هایی میتوانند حتی فرامرزی هم باشند و برای غریبه ها جذاب جلوه کنند.
زنی که ما در «میهمان داریم» می بینیم نمونه ای از زنانی است که کمتر به آنان توجه شده. این ویژگی سهمی در نوع نگاه شما به نقش هر چند کوتاهتان داشت؟
اگر به چنین زنانی در سینما کمتر توجه شده شاید به خاطر این است که دست فیلمنامهنویسان ما در پرداختن به آنها چندان باز نیست. چنین کاراکترهایی تنها میتوانند وفادار به یک عشق قدیمی نشان داده شوند یا آدم هایی را نمایندگی کنند که قید زندگی را زده اند و با مرد دیگری ازدواج کرده اند. هر چند که عاشق او هم نبوده اند. به نظرم غیر از این دو قصه، قصههای دیگری هم می تواند سرنوشت این زنان را تعریف کند، اما به دلیل محدودیتی که همیشه برای زنان در سینمای ما وجود دارد، از آن جنبه ها باز مانده ایم. با این حال نمونه های خیلی خوبی از زنان زخم دیده از عوارض جنگ در سینمای ما وجود دارد. شخصیتهایی مثل «ننه گیلانه» با بازی خانم معتمدآریا یا «الفت» با بازی خانم زارعی در فیلم «شیار ۱۴۳».
فکر میکنید حق مطلب درباره تصویر زن در سینما و تلویزیون ما ادا شده؟ تصویری که از زنان سراغ داریم تا چه حد واقعی است؟
شاید ۳۰ یا ۴۰ درصد. جامعه همیشه حریم خاصی برای زن قائل بوده است. به همین دلیل است که خیلی وقت ها جرئت نزدیک شدن به آنان را نداریم. نتیجه آنکه بیشتر از آنکه شخصیت ببینیم، تیپ میبینیم و واکنش هایی که از پیش تعریف شده اند. من البته اخلاقگرا و آرمانی هستم و نمی گویم باید روی ارزشها پا گذاشت. تنها معتقدم می شود قدری نرمتر برخورد کرد. جمله معروف هنر برای هنر برای من قابل اعتناست، اما مگر می شود اثرگذاری هنر را انکار کرد؟ بنابرین با باور داشتن به این تاثیر عمیق، جا دارد به زنان در سیما و سینمای ایران مجال بیشتری داد.
شما در تله فیلم «بهار نارنج» در نقش زنی امروزی ظاهر شدید که نسبت به دیگر تجربههایتان تفاوت های زیادی داشت. این وجه از نقش در انتخاب شما چقدر موثر بود؟
همیشه در مواجهه با یک فیلمنامه تلاش می کنم خطوط سفید متن را بخوانم و به عبارت بهتر به معجزه در لحظه اعتقاد دارم. به تفاوتهایی که شما می گویید واقف بودم اما همیشه جانب احتیاط را در نظر گرفتهام. یعنی همیشه با خودم فکر می کنم اگر تفاوتها در ذهنم خیلی پررنگ باشد، بازی گل درشتی را ارائه میدهم و شاید به خودم بیایم و ببینم آنقدرها هم که فکر می کردم متفاوت نبوده و این تصور باعث شده من اشتباه کنم. هنگام ارتباط گرفتن با هر نقش نرمترین برخورد را انتخاب می کنم. همیشه فکر می کنم اگر لباس و گریم را از نقش بگیرند، باید بازی من چیزی داشته باشد که هنر بازی بازیگر را نشان بدهد. میدانم که باید مراقب باشم جسمم از ذهنم عقب نیفتد. درباره همین «میهمان داریم» کسانی بودند که به من میگفتند تو می توانستی بهتر از این ظاهر شوی، من اما نمیخواستم اشک و ناله به کار اضافه کنم. هنگامی که این دختر از عشق قدیمی اش نه میشنود، جا داشت همان جا عجز و لابه راه بیندازد اما من فکر کردم اشک ریختن او در کنج اتاق خودش برای مخاطب باورپذیرتر است، چیزی که هرگز در فیلم نمیبینیم اما قابل حدس زدن است.
در پایان به عنوان کسی که همه مدیومهای بازیگری را تجربه کرده، بگویید کدام یک را بیشتر دوست دارید؟
در وهله اول سینما و تئاتر، بعد تلویزیون. اگر تلویزیون را در مرتبه بعدی میآورم برای این است که متأسفانه عوامل آن خودشان جایگاه پایین تری برای رسانهشان قائل شدهاند. با این حال مخاطب بیشمار این رسانه امتیاز بسیار بزرگی برای آن به حساب میآید. من هم در صورت دریافت پیشنهاد خوب در تلویزیون، فرصت تجربه کردن را از دست نمیدهم.