کارگردان فیلم سینمایی «روایت ناپدید شدن مریم» اجرای طرح «هنر و تجربه» را نیاز سینمای ایران میداند.
سوره سینما – محیا رضایی: دوستداران سینمای وحشت اغلب آثار غربی را ترجیح میدهند. شاید تنها فیلم سینمایی «شب بیست و نهم» باشد که ترسی از جنس کاملا ایرانی را به تصویر کشیده و مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد. محمدرضا لطفی کارگردان جوان سینما در «روایت ناپدید شدن مریم» کوشیده در فضایی ایرانی حس ترس و تعلیق را به مخاطب القا کند.
با توجه به اینکه اولین فیلم شما در گروه نوپای سینمایی «هنر و تجربه» اکران میشود. درباره فعالیت این گروه صحبت کنیم.
محمدرضا لطفی: گروه «هنر و تجربه» اتفاق خوبی در سینمای ایران است که البته در دنیا رویداد جدیدی نیست. سالهاست در سینماهای جهان این سیستم پیاده میشود و به خوبی هم جواب داده است. در ایران هم پیش از این اکران های ویژه در قالب طرح سینمای «مخاطب خاص» و اکران «آسمان باز» اجرایی شد که به خاطر ضعف های موجود با شکست مواجه شد. در واقع گروه «هنر و تجربه» هوشمندی به خرج داد و نقاط ضعف طرح های قبلی را شناسایی کرد و به ترمیم آن پرداخت.
چه نکاتی در آن طرحها وجود داشت که ضعف محسوب میشد؟
پیش از این حتی قبل از حضور طرح های مذکور هر فیلمی که مخاطب اذیت می شد یا ضعیف بود، برچسب هنری میخورد. در صورتی که فیلم هنری المان های خودش را دارد. می توان فیلم هنری ساخت که مخاطب از تماشای آن لذت ببرد. همانطور که فیلم تجاری بد و خوب دارد، فیلم هنری هم همین است.
سینمای «هنر و تجربه» چطور براین ضعفها غلبه کرده؟
سینمای «هنر و تجربه» علاوه بر شناسایی این نقاط ضعف تمهیداتی هم در امر اکران اندیشیده که به نفع سینماگران است. مثلا تعداد سالن های کم با طول اکران زیاد را مد نظر قرار دادهاند. به این ترتیب هر یک از فیلم های این گروه میتوانند سه ماه روی پرده بمانند، بدون اینکه سالن های زیادی اشغال کنند فرصت کافی برای دیده شدن هم داشته باشند. البته نه به این معنی که طرح موجود عاری از ایراد باشد اما اگر تصمیمات پیشین ۱۰ درصد به اهداف شان نزدیک میشدند این طرح تا ۷۰درصد توانسته موفق باشد.
در این مدت زمان کمی که از راهاندازی این گروه می گذرد فیلم های قابل ملاحظه ای از لحاظ تعداد مخاطب و میزان فروش روی پرده رفتند. به نظر شما بهتر نبود این آثار از جرگه فیلم های «هنر و تجربه» خارج میشدند و به اکران عمومی می پیوستند؟
به نظر من این هم از انتخاب هوشمندانه مدیران گروه بود که مثلا فیلمی چون «ماهی و گربه» توانست به سانس فوق العاده برسد. حتی در پردیس سینمایی کوروش کلا یک سالن برای اکران فیلمهای این گروه اختصاص داده شود. برای گام اول فشرده سازی بهترین راه دیده شدن بود. به جای اینکه سینمای «هنر و تجربه» ۲۰ سالن در اختیار بگیرد و در هر کدام ۲۰ نفر مخاطب بنشینند یک سالن برند از سینما آزادی را انتخاب و مخاطب را به سمت خود جذب میکند. در چنین حالتی حضور مردم کنار هم حس خوشایندی ایجاد میکند و همین باعث جذب بیشتر کرد و فروش بالاتر می شود. فیلمهایی مثل «پرویز» و «ماهی و گربه» ممکن بود در اکران معمولی به این خوبی دیده نشوند. به همین خاطر است که گروه سینمایی «هنر و تجربه» موفقتر از طرحهای گذشته عمل کرده است.
تبلیغات چقدر به کمک فیلمها آمد؟
بخشی از فعالیت های گروه«هنر و تجربه» به تبلیغات فیلم ها می پردازد و از این نظر فیلمسازان شرایط مساعدی دارند اما نیاز به تبلیغات بیشتر هم وجود دارد . این گروه مانند یک دفتر پخش فیلم عمل میکند با این مزیت که سه برابر فروش فیلم عادی تهیهکننده را حمایت می کند. یک دفتر پخش اگر تا ۳۷ درصد سرمایه بازگشتی را به تهیه کننده برمی گرداند این گروه ۱۰۰ درصد دریافتی را به تهیه کننده بر میگرداند.
کمی هم به فیلمتان بپردازیم. «روایت ناپدید شدن مریم» جز معدود آثارسینمای وحشت ماست. این وحشت چه جنسی دارد و چگونه قرار است القا شود؟
این فیلم از نیروهای ماوراء الطبیعه حرف میزند. هدف من از پرداختن به موضوع جن به هیچ وجه ایجاد ترس مستقیم و وحشت لحظه ای در سالن های سینما نیست. به عنوان مثال فیلمهایی که دوربین از غفلت یک کاراکتر استفاده میکند و یکباره با نشان دادن دست خونین مخاطب را بر صندلی میخکوب می کند دغدغه من نبود. در «روایت ناپدید شدن مریم» اصلا چنین تصاویری نخواهید دید. آنچه از اکران فیلم مد نظر دارم ترسی است که زیرپوستی سراغ تماشاگر بیاید و تاثیرش را به مرور بگذارد.
چه المان هایی در این فیلم ترس را به بیننده منتقل میکند؟
ویژگیهایی که در این فیلم لحاظ شده کاملا ایرانی است و در زندگی روزمره مردم جای دارد. در واقع باورهای مذهبی و آداب و رسوم فرهنگی همه در داستان لحاظ شده و مخاطب را چیزی میترساند که او در زندگی عادی اگر برایش اتفاق بیفتد وحشت میکند. این فیلم سه وجه دارد. وجه فولکلور که آداب و رسوم مردم را نشان میدهد. وجه مذهبی و روحانی که باورهای ذهنی را روایت میکند و وجه علمی که از طریق یک روانپزشک دلایل را با منطقی باور پذیر القا میکند و فیلم را از تخیل دور نگه میدارد.
زمان جشنواره و بعد از آن در اکرانهای جنبی برخورد مخاطبان با فیلم را چگونه دیدید؟ بازخوردی که مد نظرتان بود در چهره تماشاگر دیده میشد؟
بسیار خوب. در واقع میتوانم بگویم بیش از حد تصورم بود.
بازیگران «روایت ناپدید شدن مریم» هنرمندانی قابل هستند که از چهره های مطرح سینما محسوب نمیشوند. درباره این انتخابها بگویید.
یکی از ویژگیهای سینمای وحشت دقیقا همین است که چهره های مطرح جلوی دوربین نباشند تا ظاهر، حجابی بر بار معنایی فیلم نیاندازد. خاصیت فیلم من هم ایجاب میکرد تصاویر پررنگ بازیگران محو شود. این اثر به نوعی فضای مستند نمایشی دارد و به لحاظ فرم و ساختار میتوان گفت برای اولین بار است که در سینمای ایران تجربه میشود.
در سینمای جهان هم نسبت به ژانرهای دیگر آثار موفق انگشتشماری وجود دارند. نگاهتان بیشتر به کدام یک از فیلمسازان این ژانر نزدیک بود؟
آثاری چون «پانارومال اکتیویتی» یا «پروژه جادوگر بلر» فیلمهای شاخصی هستند که سینمای ژانر وحشت را تحت تاثیر خود قرار دادند. من اینگونه سینما را سالهاست دنبال میکنم. نمیتوانم بگویم بی تاثیر از آن «روایت ناپدید شدن مریم» را جلوی دوربین بردم اما دغدغه من جنس ترس از نوع کاملا ایرانی بود و القای حسی که برای مردم قابل باور و درک باشد.
محمدرضا لطفی بعد از این به عنوان کارگردان ثابت در فیلم های ژانر وحشت معرفی میشود؟
خیر. ژانر وحشت گونه مورد علاقه من است و سعی کردم در این فیلم آنچه مد نظر داشتم و شیوهای که می خواستم تجربه کنم را به تصویر بیاورم اما اصلا آدم ژانرگرایی نیستم و اتفاقا کار بعدی ام یک ملودرام اجتماعی است که از نگاهی دیگر حرفی برای گفتن دارد. فعلا حرف تازه برای سینمای وحشت ندارم و اگر کار بعدیام در این ژانر باشد به سمت کلیشه و تکرار می روم و به شدت از این امتداد پرهیز میکنم.