سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۱۷ بهمن ۱۳۹۱ در ۳:۴۵ ب.ظ چاپ مطلب
نگاهی به یک فیلم/

«حوض نقاشی»؛ عاشقانه‌ای متکی به اصول درام

hoze-naghashi-6

فیلم سینمایی «حوض نقاشی» به کارگردانی مازیار میری متکی به صحنه‌های درام است و این صحنه‌ها باعث می‌شود تا بتواند تماشاگر را تا پایان همراه خود سازد.

فیلم سینمایی «حوض نقاشی» به کارگردانی مازیار میری متکی به صحنه‌های درام است و این صحنه‌ها باعث می‌شود تا بتواند تماشاگر را تا پایان همراه خود سازد.

سوره سینما- فارس نوشت: مازیار میری از جمله کارگردانانی است که در این سالها نشان داده  در ساخت آثاری که  داستان در فضای بسته  روایت می شود تبحر خاصی دارد و می تواند در یک لوکیشن محدود مخاطب را تا انتها با خود همراه کند این تبحر را در «سعادت آباد» به اثبات رساند  و از این توانایی خود در«حوض نقاشی» نیز بهره برد. کارگردان در ساخته قبلی خود  با روایت شخصیت ها از موقعیت پیش آمده مخاطب را به خوبی در لوکییشن خانه نگه می دارد و این بار نیز  با بهره گرفتن از میزانسن و بازی‌های مناسب  تماشاگر را  در خانه «رضا» و «مریم»  با مشکلات آن ها درگیر می کند.

«حوض نقاشی»  داستان زوجی است که از بیماری ناتوانی ذهنی  و جسمی رنج می برند اما فرزند سالمی دارند. مشکلات این زوج درامی احساسی برای بیننده فراهم می کند . درامی که به صورت یکنواخت تنها به مشکلات آنها می پردازد و افت و خیز مناسبی ندارد. در این فیلم فیلمنامه نویس تنها به شرایط  زندگی و مشکلات جسمانی آن ها  نزدیک شده و به روایت سختی ها و مشقات آن ها بسنده کرده است و نقطه اوجی برای داستان در نظر نگرفته است. درحالی که  در نمونه های خارجی و حتی داخلی آن فیلمنامه نویس برای فیلم گره هایی در نظر می گیرد که باید در فواصل مختلف و مناسب باز شود تا تنها  کارگردان برای پیشبرد داستان مجبور نباشد احساس تماشاگر را درگیر کند و بتواند با بازکردن گره در فواصل مختلف  مخاطب را همراه کند. اما متاسفانه در «حوض نقاشی» مخاطب تنها با یک داستان یک خطی مواجه است و سختی های این خانواده که  به خاطر سلامت فرزندشان و ناتوانی هایی خود دچار آسیب  و پریشان حالی شده اند دیده می شود. شاید بتوان گفت تنها نقطه اوج فیلم زمانی  است  که کودک به دلیل ناتوانی جسمی والدین که به خوبی در فیلم به آن اشاره شده است از خانواده اش دور می شود.

میری در این فیلم بازی های در خور توجهی از دو بازیگر نقش اصلی داستان گرفته است و این دو بازیگر (شهاب حسینی و نگار جواهریان) با یک دستی حرکات، ناتوانی های جسمی این بیماران را به خوبی به نمایش می گذارند که نقطه قوت فیلم به شمار می آید. زندگی و چالش های این خانواده به خوبی به تصویر کشیده شده است و رابطه عاشقانه این خانواده به خوبی از کار در آمده است اما  فیلم متکی به صحنه های درام است و این صحنه ها باعث می شود تا بتواند تماشاگر را تا پایان همراه خود سازد .
کمرنگ بودن فراز و فرودهای فیلم باعث می شود تا این فیلم نیز مانند تعدادی از کارهای دیگر جشنواره فجر از ریتم کند رنج ببرد اما لحظه های درام به این ریتم کمک می کند و زیاد به چشم نمی آید.

بیکاری در جامعه و فشارهای اقتصادی بر این خانواده که با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کنند در داستان به خوبی گنجانده شده است اما برخی از مشکلات که از دهان شخصیت اصلی داستان «رضا» عنوان می شود شاید تنها نظر کارگردان است که به رخ کشیده می شود و از «رضا» بعید است که بتواند درک خوبی از مسایل پیرامونش داشته باشد. نکته دیگری که شاید وصله ناهمگونی برای فیلم به شمار آید صحبت های عاقلانه و جامعی است که «رضا» پشت پنجره با فرزندش «سهیل» می کند که این دیالوگ ها و انتخاب چنین شرایطی برای گفتن حرف های ناگفته پدر و پسر از «رضا» با شرایط جسمی خاصش بعید به نظر می رسد.