امیر دژاکام با اشاره به مشکل بودجه برای آثار مذهبی، تاکید کرد برای اجرای نمایشهای دینی کارگردان مجبور به التماس کردن است.
سوره سینما: امیر دژاکام که به تازگی بازی در فیلم «رسوایی» به کارگردانی مسعود دهنمکی را به پایان برده فیلمنامه این فیلم را فیلمنامه خوبی میداند، بهانه صحبت با او تازهترین نمایشش «ساقی» است. دژاکام از نبود بودجه برای نمایشهای دینی گلهمند است و فکر میکند نباید در آستانه ۵۰ سالگی، اینقدر برای دریافت بودجه تحت فشار قرار بگیرد.
با توجه به اینکه در مورد حضرت علی(ع) تابه حال کارهای نمایشی و تلویزیونی ساخته شده چطور شد که سراغ این موضوع رفتید؟ آیا برای شما در این موضوع نکته تازهای وجود داشت؟
امیر دژاکام: قائل به این نیستم که در مورد حضرت علی (ع) کار زیادی انجام شده، ما چند نمایشنامه با این موضوع داریم؟ن مایشنامههای آقای بیضایی، محمد رحمانیان و حمید امجد و ۲ نمایشنامه از من، فکر میکنم در این زمینه بسیار کم کار کردهایم، مخصوصا از زاویه نگاهی که در کار جدید من،«ساقی» به این موضوع نگاه شده است.
من برای نوشتن این نمایشنامه به قصههای پردهخوانی نگاه کردم، منابع دیگری هم برای نوشتن این نمایشنامه داشتم، دانشنامه اسلام، نهجالبلاغه، نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر و سایر منابع موجود را برای نوشتن این نمایشنامه استفاده کردم. ما در این نمایش پردهخوانی را تکرار نکردیم، بلکه با الهام از قصههای پردهخوانی،در مدیوم شبیهنامهخوانی و با دیدی معاصر نمایش را روی صحنه ببریم و خدارا شکر مورد استقبال مخاطبان هم قرار گرفته است. با این حال بازهم این کارها کم است و فکر میکنم در مورد حضرت علی (ع) کارهای زیادی میتوان در حوزه نمایش انجام داد.
کار کردن روی این نمایشنامه را خودتان انتخاب کردید یا ساخت آن را سفارش گرفتید؟
خیر،کارهای قبلی من را اگر دنبال کرده باشید میبینید که شورا آنها را رد کرده،حتی اجرای این نمایش هم به طور مشروط پذیرفته شد.«ساقی» با ۷۰ درصد بودجه روی صحنه رفته است،شورای حمایت بعد از سه مرحله ۷۰ درصد قرار داد را برای این نمایش در نظر گرفت.در مصاحبههای قبلیام گفتهام که شورای حمایت فقط از افراد خاصی حمایت میکند،نه از مضامین و درونمایهها.
واقعیت و خیال در این نمایش به هم تنیده شده است، قرار است ترکیب واقعیت و خیال به روایت حقیقت کمک کند.
این اتفاق در شبیهخوانی زیاد میافتد،من جاهای مختلف این را گفته ام که دانستههایم را از نمایش ایرانی یاد گرفتهام،برای مثال در تعزیه حضرت ابراهیم، موقع ذبح حضرت اسماعیل،جبرئیل اشارهای میکند که اگر درد سیدالشهدا را کشیده بودی چه میکردی،در این موارد ما فلش فروارد داریم،سفری خیالی به آینده اتفاق میافتد، مثالهای زیادی در این مورد وجود دارد تعزیه موسی وبیابانی،خوابهایی که در تعزیهها دیده میشود .
در قصههای و نمایشهای ایرانی مرز بین خیال و واقعیت میشکند،و کسی که ایرانی قصهمیگوید همیشه در این چهارچوب حرکت می کند،در قصههای مثنوی هم این اتفاق میافتد،یعنی قصه در بستری از واقعیت گفته میشود و در نهایت این بستر شکسته شده و خیال اتفاق میافتد. من بر اساس آموختههایی که داشتم،سعی کردم این اتفاق در نمایشم بیافتد،فتاح مانند کسی که بین خواب و بیداری در حرکت است قصه خودش را،و دلیل شروع سفرش را مرور میکند و قصه هم به من این اجازه را میداد که از این تکنیک استفاده کنم.
به نظر میرسد که داستان اشارهای هم به ماجرای ابنملجم دارد،شخصیتهای نمایش شما چقدر ریشه در واقعیت دارد؟
اگر بررسی تطبیقی انجام شود میبینیم که در تاریخ ما ابن ملجم و قطام را داریم،در نسخ تعزیه ما تعزیه فتاح و فاضل را داریم،و اشکبوس،که مجلس اشکبوس هم نامیده میشود،من نه آن نگاه تاریخی را رعایت کردم،ونه مجلس تعزیه فتاح و فاضل را.در واقع من قصه جدیدی را بازخوانی کردهام،معشوق در واقع از فتاح سوال میکند و میگوید من پاسخ سوال را میخواهم.البته اگر دقت کنید در نقالی نمایش قصه کلاسیک هم روایت میشود،اما در نمایش اصلی ما این قصهها را نداریم و باید بگویم که شخصیتها هیچ ریشهای در واقعیت ندارند.من در این قصههای تاریخی به نوعی واخوانی کردهام و قصه امروزی را تعریف کردهام،در واقع باید بگویم که نیاز انسان امروز پاسخ به سوالاتش است و من سعی کردهام این موضوع را رعایت کنم.
تیم بازیگری چطور انتخاب شده و چطور به این ترکیب رسیدید؟
این نمایش دوازدهمین نمایشی است که من روی صحنه میبرم،بارها و بارها جوانان را کنار هنرمندان باتجربه گذاشتهام و آنها با هم کار کردهاند.در این ترکیب هم ۳ گروه میبینید.یک گروه هنرمندان شناخته شدهای مثل خانم بیات،اصغر همت،امیریل ارجمند،خسرو احمدی و…،گروه دوم هنرمندان شناخته شده و صاحب نام تئاتر هستند،مثل علیرضا ناصحی و…،این گروه اکثرا فارغالتحصیل لیسانس یا فوق لیسانس تواتر هستند و به نظرم امیدهای آینده بازیگری تئاتر هستند،گروه سوم هم بازیگرانی هستند که سه چهار سال به طور مستقیم با خود من کار کردهاند،امیر شریفی،سارا بشارت و .. جزو این گروه هستند.
ما سه نسل بازیگر را در این نمایش داریم و با کمال افتخار می گویم خیلی از بازیگرانی که در این نمایش حضور دارند تربیت شده خود من هستند،اگر به تئاتر ایران نگاه کنید میبینید که من معمولا به تئاتر ایران بازیگر تحویل دادهام و خوشحالم که خیلیها از گروه ماهان وارد سینما و تلویزیون شده اند.در این کارهم خوشبختانه بازیگرانی حضور دارند که امیدوارم در آینده را ه خودشان را به خوبی ادامه بدهند و ماندگار شوند.
جایگاه نمایش مذهبی برای مخاطبان چگونه است؟
نمایشهای مذهبی به نوعی جزء آیینهای تئاتری ما هستند،تئاتر یک عمل عقل گرایانه است و ویژگیهای روانشناسی و جامعه شناسی دارد،باورهای نهفتهای دارد و با این ابزارها میتواند موضوعات مختلفی را روایت کند،حال ما با استفاده از این ابزارها یک موضوع مذهبی را روایت میکنیم.در مملکت ما که اکثریت مردم علاقهها و اعتقادات ویژه دارند اینگونه نمایشهای از جایگاه ویژه ای برخوردار است.در سالهای گذشته به اسم تئاتر آئینی در سالنهایمان اتفاقاتی افتاده که این اتفاقات در تعزیه هم میافتاده است،ما تئاتر دینی بسیار کم داشتهام و آنچه اتفاق میافتاده اعمال دینی بوده که در جایگاه خودش محترم است.
مخاطب نمایش شما چه گروهی هستند؟
من مردم را در سالن دیدم،تمام گروههای جامعه را در سالن دیدم،علاقهای به این ندارم که فقط هنرمندان نمایش من را ببینند، خوشحال میشوم که هنرمندان نمایش من را ببینند،اما ادعای این را ندارم که هنرمند هستم،رویکرد من به سمت مردم است و وقتی میگوییم مردم،هنرمندان هم جزء مردم هستند،تودههای مختلف مردم نمایش من را دیدهاند و از این موضوع بسیار خوشحال هستم.
تصمیمی برای کار بعدیتان نگرفتید؟
همانطور که گفتم دو نمایش از من رد شده،یکی از آنها نمایشی کمدی بود که من برای ایام شعبانیه در نظر گرفته بودم،دوست داشتم این نمایشها را کار کنم اما با شرایط موجود باید خیال کارکردن را داشت!
واقعا نمی توان طرح و برنامه خاصی داشت، در «ساقی» ۷۰ بازیگر روی سن میروند،شورای حمایت به ما گفت که ۸۰ درصد بودجه را از گیشه نمایش تامین کنیم، یعنی با ما ۲۰ درصد قرار داد میبندیم،در نهایت با ۷۰ درصد قرارداد به ما بودجه دادند.مشکلات زیادی سر راه کار کردن وجود دارد.
بعد از ۳۰ سال زحمت کشیدن به من میگویند که کار را سفارشی ساختهای؟ در همه جای ایران میلیاردها تومان هزینه صرف همه چیز میشود،روزی دو بار جدول خیابانها را تعویض میکنند،اما کسی به فکر فرهنگ این مملکت نیست و همه فقط دنبال ساخت برج و ساختمان هستند. بودجههای زیادی حیف میشود، اما من برای اینکه بخواهم نمونه تئاتر دینی کشورم را را اجرا کنم باید برای بودجه التماس کنم.
گفتگو: مهدی ارسلان