فیلم سینمایی «بیگانه» که این روزها اکران شده، اثری متوسط در کارنامه بهرام توکلی است.
سوره سینما – میثم محمدی: «بیگانه» ساخته بهرام توکلی این روزها روی پرده سینماها رفته است، با تماشای این فیلم ما دوباره با فیلمسازی درگیر با دغدغه هایی از جنس جامعه و رفتار و روان انسانها مواجه می شویم . فاکتورهایی که ما در آثار پیشین توکلی نیز با آن مواجه بودیم و همین مسائل برای پذیرفتن و اثبات او به عنوان یک فیلمساز با نگاه جدی و کارساز کفایت می کند. بر همین اساس این بار هم توکلی خود را به یکی از درام های شاهکار روانکاوانه ادبیات نمایشی از تنسی ویلیامز درامنویس برجسته آمریکایی سپرده است. جایی که شخصیت های آن به شدت ابعاد پیچیده ای دارند و نگاه ویلیامز و تطبیق این کاراکترها با اتفاقات درون متنی و همچنین زاویه جامعه شناسانه موجود ، اثر را به شدت از لحاظ متن و مضمون غامض و پربار کرده است.
ویلیامز در «اتوبوسی به نام هوس» کاراکتر روان پریش ، مخدوش و ویرانگر خود را در برابر جامعه و خانواده قرار می دهد و بیپروا موقعیت ها و لایه های گوناگون ذهنی شخصیت های دیگر را در ارتباط با هم بررسی کرده و نمایان می سازد . حالا توکلی بار دیگر اقتباس را برگزیده و جهان داستانی خود را از مجرای این نمایشنامه ترسیم نموده است. با تفاسیر موجود اقتباس از چنین اثری بی شک یک ریسک و خطر به همراه دارد و آنهم قیاس ناخودآگاه با منبع اصلی است و از طرفی هم در نظر داشتن اندازه و قاعده حرف زدن در هر جغرافیا و فرهنگی بسته به شرایط جامعه و ویژگیهای فرهنگی مختلف است. در «اتوبوسی به نام هوس» محور اتفاقات و درام مورد نظر نویسنده زنی به نام بلانش دوبوا است. زنی با پیشینه ای سرشار از خطا و در ستیز با جامعه و پیرامون که وارد زندگی در ظاهر آرام خواهرش میشود تا در مواجهه با او روایت تلخ انسان هایی چون او را روایت کند . پرداخت دقیق به این شخصیت فضای هولناک روایت را تقویت کرده است.
شخصیتی که با سایه روان گسیختگی پارانویایی خود تمام اعمال و رفتار و خطاهای خود را توجیه کرده و بر آنها سرپوش می گذارد تا در نهایت شمایلی زشت و کریه از فریبکاری و دغل بازی را از خود بروز دهد . این مقدمه کوتاه از اثر ویلیامز می تواند رهنمود خوبی باشد برای ورود به فیلم سینمایی «بیگانه» که در آنجا هم نسرین با ویژگی هایی اینچنین طلایه دار درام روانکاوانه بهرام توکلی است . بی تردید باید به اجرای بسیار زیبای پانتهآ بهرام و در اصل تحلیل آگاهانه و تسلط بالای او بر شخصیت مورد نظر اشاره کرد و آن را شاخص ترین ویژگی این فیلم سینمایی دانست. بهرام با تسلط بر جهان فکری شخصیت نسرین و درک صحیح و موشکافانه از جایگاه اجتماعی او و همچنین جنس روابط او با اطرافیان محصولی سالم و درست را به بیننده ارائه میکند و تواناییهای خود را به رخ میکشد، اما قدرت بازی او در قالب یک فیلمنامه استانداردتر میتوانست نتیجه مطلوب تری را برای کل اثر بوجود آورد. توکلی در مسیر دراماتیزه کردن و تطبیق فضای داستان ویلیامز با شرایط اجتماعی موجود موفق عمل نکرده است، هر چند این تلاش در فواصل مختلف به چشم می خورد . توکلی در «آسمان زرد کم عمق» برای روایت ماجرا بصورت غیرخطی پیش رفت تا فضاهای ذهنی مورد نظر شخصیت ها را بدرستی به نمایش درآورد و جو مورد نیاز قصه را ایجاد کرده و با مضمون خود منطبق کند که چنین اتفاقی تا حدود زیادی افتاد و تجربه ای موفق بر جای گذاشت . دلیل اصلی آن نیز یکدستی ملموس میان فرم و محتوا بود.
اما به نظر می رسد در «بیگانه» چنین تجربه ای حادث نشده و فیلمساز در بلاتکلیفی میان قصه گویی و جهش در فضای متضاد آن قرار دارد ، هر چند که عزم فیلمساز برای روایت کلاسیک مشخص است ، اما کمبودها و خلاء های موجود در فیلمنامه مانع از تحقق این تجربه شده است . از طرفی هم فقدان موقعیتهای موثر در روایت و هدایت بازیگران و برخی میزانسن های اشتباه که فقط برای ایجاد یک تحرک و بوجود آوردن یک ترکیب تصویری لحاظ شده ، در چنین لوکیشن محدودی به اثر لطمه زده است. به هر رو «بیگانه» با تمام تلاشی که در جهت اثرگذاری بر مخاطب و پیرامون خود دارد، نتوانسته به استانداری قابل توجه برسد و انتظارات مخاطب از فیلمسازش را برآورده کند، چون توکلی در آثار پیشین خود توانایی های روایی و بصری اش را اثبات کرده است و نشان داده که کارکرد صحیح و هنرمندانه زبان سینما را می داند. از طرفی هم برداشت از اثری که پیش از این تجربههای موفقی در سینما و تئاتر داشته است، بی تردید زمانی می تواند نتیجهای درخور را حاصل کند که فیلمساز از زاویه ای ویژه و با افزودههایی قابل تامل فضایی منحصر به فرد را خلق کند تا در نهایت نه تنها تا این حد در جبر مقایسه با منبع خود قرار نگیرد، بلکه فارغ از آن و با تکیه بر یک برداشت متفاوت از جهان کلی اثر حرفی تازه را به مخاطب خود ارائه کند. در مجموع «بیگانه» با تمام اینکه از مفهومی عمیق و جهانی پرمعنا و برخوردار است ، اما اثری متوسط در کارنامه توکلی محسوب میشود.