سوره سینما

پایگاه خبری-تحلیلی سینمای ایران و جهان

sourehcinema
تاریخ انتشار:۲۸ دی ۱۳۹۳ در ۱۲:۰۶ ب.ظ چاپ مطلب

احساس جایگزین کلام در «بدون مرز»/ تجربه سینما در فضایی غیرمتعارف

bedoone-marz1

کارگردان فیلم «بدون مرز» این اثر را بازتابی از واقعیات زندگی می‌داند.

کارگردان فیلم «بدون مرز» این اثر را بازتابی از واقعیات زندگی می‌داند.

سوره سینما- محیا رضایی: از ویژگی های بارز فیلم سینمایی «بدون مرز» اولین تجربه بلند سینمایی امیرحسین عسگری کم کاراکتر و کم دیالوگ بودن آن است. این فیلم تمام تمرکز بیننده را به سوی بازیگر نوجوانی جلب می کند که بار اصلی قصه را به دوش می‌کشد. کارگردان معتقد است سراسر زندگی تجربه است و این فاکتور در سینما که بازتاب اندیشمندانه ای از زندگی است جریان دارد. باید دید حرفی برای گفتن وجود دارد یا نه، بعد از آن می‌شود تصمیم گرفت که باید کم شنید یا کم گفت.

ایده «بدون مرز» چطور در ذهن شما شکل گرفت؟

امیرحسین عسگری: سفر همواره تصاویر و تجاربی عجیب را در ذهن انسان حک می‌کند. تجربیاتی که سالها در ذهن می ماند وبا گذشت زمان و پخته تر شدن نگاه ،تبدیل به اندیشه میشود.اندیشه ای که در قالب هنر گاه به صورت مجسمه در می آید وشاید نقاشی، گاه یک فریم عکس و یاحتی فیلمنامه. در دوران نوجوانی به دلیل موقعیت شغلی پدرم در جنوب زندگی کردم . سال ۱۳۸۷ وقتی برای تولید یک کار به جنوب ایران رفته بودیم جرقه نوشتن فیلمنامه بدون مرز در ذهنم زده شد و انقدر مرا درگیر کرد که پس از پایان کار، وقتی گروه به تهران برگشت ، ماندم تا بیشتربه آن فکر کنم . بعد از گذشت تقریبا ۱۰روز به یک طرح اولیه رسیدم و به تهران برگشتم.

این فیلم در مجموع کمتر از بیست دیالوگ دارد .بفرمایید زمان نوشتن فیلمنامه بیشتر چه چیز دغدغه تان بودو روی کاغذ پیاده شد؟

در هنگام نگارش فیلمنامه بنا به نیاز درام، به حذف زبان و محاوره کاراکترها فکر می کردم. در واقع می خواستم با حذف زبان غیر مشترک مجرای برقراری ارتباط را عوض کنم و احساس را جایگزین کنم. چراکه معتقدم چشم در همه ملت ها و قومیت ها دریچه قلب و احساس است یعنی با نگاه میتوان معنای همه احساسات را بدون نیاز به کلام به شکلی انتقال داد که در قلب نفوذ کند،پس پایه اصلی نگارش فیلمنامه را بر حذف زبان کاراکترها گذاشتم .ویژگی دیگر فیلمنامه این است که تمام اتفاقات در یک لوکیشن واحد رخ می‌دهد ،با کاراکتر های محدود یعنی بدون اینکه کاراکتر ها دیالوگی با هم برقرار کنند ،باید بار درام را به دوش بکشند.

کارگردانی در این اثر به خاطر نداشتن دیالوگ بیش از هرفیلم دیگری احساس می شد به عنوان تجربه اول چرا این سبک رو انتخاب کردید؟

امیدورارم اتفاقی که میگویید نیفتاده باشد.به این دلیل که تمام سعی و تلاش ما بر این بود که همه تخصص ها در یک جهت حرکت کنند و هیچ نگاهی از خط اصلی که قصه فیلم بود بیرون نزند.به این معنا که عوامل سازنده، با تمام مهارت و شناختی که از تخصصشان دارند ، لحظه هایی از نگاهشان بگذرند و سرنوشت قصه اولویت اصلی شان باشد. به نظرم وقتی وارد این حرفه می‌شوی ابتدا باید تکلیفت را با خودت روشن کنی که طی کردن این راه چقدر برایت اهمیت دارد.به نظرم آدمهایی که وارد فضای فیلمسازی میشوند دو دسته اند یا این حرفه را بسیار ساده می‌بینند و یا نگاهشان به این حرفه بسیار جدیست.معتقدم از همین لحظه نگرش هر فرد نسبت به حضورش در این حرفه آغاز میشود. اگر دچار دغدغه باشی ناگزیر به تکاپو هستی چون هنوز خودت را آماده یادگیری می‌بینی. اما مواجه سهل انگارانه با این مسیر تو را از انچه ماهیت اصیل این حرفه است دور میکند.همیشه این سوال در ذهنم وجود دارد که وقتی حرفی برای گفتن نداری چرا باید حرف دیگران را نقل وقول کنی یا اساسا چرا باید حرف بزنی.اما وقتی به این نقطه نظر رسیدی که گفتن حرفی برایت مهم است، دیگر چه فرقی می‌کند که سخت باشد یا آسان.

bedoone-marz2

 این فیلم اثری کاملا تجربی است یا در آثار بعدی هم فیلم ها تا این حد کم دیالوگ و حرکت محور هستند؟

از ظن من سراسر زندگی تجربه است و این فاکتور در سینما که بازتاب اندیشمندانه ای از زندگیست نیز جریان دارد. باید دید حرفی برای گفتن وجود دارد یا نه بعد از آن می‌شود تصمیم گرفت که باید کم شنید یا کم گفت.

برای اکران عمومی کار از الان تصمیمی گرفته اید؟

هنوز نه.

«بدون مرز» اگر در اکران عمومی قرار گیرد موفق تر است یا گروه هنر و تجربه؟

واقعا هیچ چیز قابل پیش‌بینی نیست.

 این فیلم در جشنواره فیلم کودک و نوجوان هم شرکت می کند؟

«بدون مرز» فیلمی است در فضایی کاملا غیر متعارف که در یک لوکیشن،با استفاده از دیالوگ‌های محدود و روایتی در فضای فرم ،که از تاثیر جنگ بر زندگی انسان حکایت دارد قصه‌ای که توسط دو نوجوان روایت میشود.به هر حال فیلم فاکتورهای لازم را برای حضور در جشنواره های کودک و نوجوان را دارد.