کارگردان فیلم سینمایی «مروارید» با انتقاد از عملکرد هیئت انتخاب سی و یکمین جشنواره فیلم فجر از کیفیت فیلمش دفاع کرد.
سوره سینما- کیانوش نژاد: سیروس حسن پور بعد از شش سال از آخرین ساخته اش فیلم «تصمیم کبرا» فیلم «مروارید» را در بخش خارج از مسابقه جشنواره دارد، مهمترین ویژگی این فیلم، فیلمبرداری زیر آب آن است که اتفاق خوبی در این روزهای سینمای ماست. گفتگوی زیر را با او در مورد چگونگی ساخت این فیلم و حواشی این دوره از جشنواره فیلم فجر است.
آقای حسن پور، چه پروسه ای از نوشتن فیلمنامه تا ساخته شدن فیلم مروارید طی شد؟ و آشنایی اتان با آقای نوروز بیگی به عنوان تهیه کننده کار چگونه شکل گرفت؟
سیروس حسن پور: این کار از سال ۸۵ به نوعی پیش تولیدش از طرح، فیلمنامه ، مراحل تحقیقات و … شروع و حدود ۵-۶ سال طول کشید؛ برای انتخاب لوکیشن و تحقیقات فیلم سفرهایی به جزیره قشم، شهر بوشهر، عسلویه و … انجام دادم.تولید فیلم ۳ سالی زمان گرفت که هر سال آخرهای سال با مشکلات مالی مواجه می شدیم و فراز و فرود زیادی داشتیم اما نهایتا با صحبت هایی که بخش فرهنگی فارابی آقایان میرعلایی و لشگری پور داشتند این فیلم اتفاق افتاد، آن ها می خواستند یک فیلم برای بخش کودک هم داشته باشند بنابراین حمایت های لازم انجام گرفت. من با آقای نوروزبیگی در فیلم آواز گنجشک ها کار کرده بودم و شناخت داشتم که در این فیلم نیز ایشان به عنوان تهیه کننده همکار ما شدند.
فارابی چند درصد از پروژه را ساپورت مالی کرد؟
کاملا ساپورت کرد، با توجه به اینکه فیلم، فیلم سختی بود و فیلمبرداری اش طولانی شد، اساسا فارابی سرمایه گذار فیلم بود.
با توجه به قهرمان داستان که پسر بچه است ،فیلم مروارید در جشنواره کودک نیز اکران شد.
بله، در جشنواره کودک امسال اکران شد و ۱۲ جایزه جنبی گرفت، آن جا هم جفایی از داوران جشنواره فیلم کودک شد که حتی در یک رشته هم فیلم را کاندید نکردند، در بخش بین الملل جایزه ویژه هیئت داوران یونیسف را گرفت و فیلم برگزیده یونیسف شد.
ایده مروارید سیاه، لاک پشت های دریایی و اتفاقات دراماتیک حاصل از آن که برای پسر به وجود می آید، از کجا آمد؟
ماجرا از لاک پشت های دریایی شروع شد، من همیشه دغدغه این را داشتم که فیلمی در مورد لاک پشت هایی بسازم که این ها هر سال به جزیره قشم می آیند، تخم گذاری می کنند و می روند و ماجراهایی که برای آن ها می افتاد همیشه برایم جالب بود! در کنار این اتفاق پیوند این داستان با صیادان مروارید قصه ای را می تواند متبلور بکند که فضایی هم برای محیط زیست ایجاد کند و هم برای زندگی آدم هایی که صید مروارید می کنند. مروارید مثل هر چیز دیگری کیفیت های متفاوتی دارد که بهترینش همان مروارید سیاه است که محور داستان ما نیز پیدا کردن مروارید سیاه شد.
جوری داستان چیده شد که دو بچه داستان پاداش عملکردشان را با پیدا کردن مروارید سیاه رقم می زنند.ضمن اینکه در کنار این اتفاق دلم می خواست دغدغه و موضوعاتی را که آدم هایی که زیر آب می روند و صید می کنند برای مخاطب بیشتر جا بندازم.
در فیلم مروارید، پسری را داریم که به دنبال هدفش می رود، فکر می کنید در روند شخصیت پردازی پسر، او ویژگی های لازم را برای قهرمان شدن پیدا می کند؟اصولا ویژگی های قهرمان در سینمای ما که تقریبا بدون قهرمان است چیست؟
ما در واقع دو کاراکتر در قصه داریم که داستان را به پیش می برند، یکی پسر بچه است که پدر و مادرش درگیر این ماجرا است و دیگری ابول پسر شیرین عقلی است که به نظرم قهرمان خاص و ویژه است. واقعیت این است که من دلم می خواهد در عین اینکه خود قصه در مورد ماهر و پدرش است ولی بار اصلی قصه توسط آدمی در قصه جلو می رود که خیلی جدی گرفته نمی شود و وزن اصلی روی اوست!به نوعی اگر بخواهیم حساب بکنیم شاید کاراکتر اصلی و پیش برنده داستان ابول باشد تا خود بچه ها.
به نظرتان زمینه قبلی شخصیتی برای پسر بچه وجود داشت که بتواند ری اکت مناسب در برابر موقعیت دراماتیک داستان نشان دهد؟ به نظر می رسد این تصمیم گیریِ به دریا زدن و خطر کردن انگیزه بیشتری از پیش تر می خواهد؟
واقعیتش این است که ما سعی کردیم روند شخصیتی مناسب را در جهت پسر داشته باشیم و در فیلم هم اجرا کنیم.نکته ای که می گویید کاملا درست است؛ اینکه به هر حال این بچه باید برای رفتن زیر آب دارای انگیزه زیادی باشد.به نظرم این زمینه چینی را انجام دادیم حالا اینکه چقدر کافی بوده و نبوده است جای بحث دارد.در داستان ما بعد از اینکه پدربزرگ موفق نمی شود که به دریا بزند حالا نوبت پسر بچه است که متوجه خیلی نیازها شده است و حالا ضرورت وجود دارد که برای عمل پدرش دست به کار شود و تنها کاری که می بیند همین صید مروارید است.
در واقع داستان طوری پیش می رود که حالا نوبت پسر است که برود و پسر بچه هم با حس مسئولیت پذیری این ماجرا را قبول می کند؛ مثلا شبی که در قهوه خانه با دوست پدرش که قهوه چی بوده است صحبت می کند به این نتیجه می رسد و یا مروارید فروش به او می گوید که زیر آب نرود و او انگیزه پیدا می کند و …به نوعی همه این صحنه ها از زاویه بچه است که فضاسازی لازم را به وجود می آورد و زمینه سازی لازم را انجام می دهد.
چرا در ادامه فیلم، داستان بیماری پدر و بیمارستان تقریبا محو می شود؟ به نظرتان نمی توانست داستان را ملودرام تر و جلوه ای بزرگتر از تصمیم پسر را به تماشاگر نشان دهد؟
ببینید واقعیتش این است که ما به دو دلیل این کار را نکردیم یکی اینکه به نظرم زمان فیلم طوری نبود که بشود همه موضوعات را نشان دهیم؛ همین الان هم قصه ۸۳ دقیقه است. نکته بعد اینکه به نظرم همین مقدار کم بس بود، در واقع طعم سختی و ماجرایی که برای پدر و مادر درباره این اتفاق احساس می شد کافی بود. اتفاقا اگر این داستان را بیشتر نشان می دادیم فیلم را به نوعی به حاشیه می برد.
پس فکر می کنید همان چند پلان مختصر در بیمارستان برای انگیزه های پسر کافی بود؟
به نظرم پدر و مادر در برابر این اتفاق در شهری مثل تهران خلع سلاح هستند، حتی وقتی می فهمند که قرار است برای مداوا به تهران بروند برایشان مشکل ساز است؛ رفتن به اقیانوسی که محلی از اعراب ندارد. در واقع این نگاه از جانب یک خانواده بومی جنوبی است و در ادامه نیز سهمی برای پیگیری این ماجرا ندارند. مادر هم در دیالوگ هایش تلفنی می گوید که النگوهایم را هم فروخته ام و کاری نمی توانم بکنم! از آن طرف پدربزرگ نیز خانه اش را دارد می فروشد پس در اینجاست که پسر بچه احساس مسئولیت می کند و می خواهد موازی با پدربزرگش تلاشش را انجام می دهد. از طرفی تلاش هایش در دنیای بزرگان شاید چیزی نباشد مثلا فروختن تخم لاک پشت و یا خود لاک پشت قیمتی ندارد. در مجموع با نگاه کودکانه ای که دارد می خواهد وظیفه اش را انجام دهد. حتی ما به بازسازی بیمارستان هم فکر کردیم و اتفاقاتی که رقم می خورد ولی به نظرم آمد کمکی به درام فیلم نمی کند به همین جهت استفاده نکردیم.
تیتراژ و شروع فیلم که در زیر دریا اتفاق می افتاد شروع خوب و امیدوارکننده ای برای فیلم بود، در مورد فیلمبردای زیر آب و سختی های میزانسنی که در حوزه کارگردانی است برایمان بگویید.
این فیلم حدود ۲۰ درصدش زیر آب بود و من تا حالا در سینمای خودمان این حجم از کار در زیر آب را در فیلمی ندیدم. زمانی که فیلمنامه را می نوشتیم خیلی از آدم هایی که فیلمنامه را می خواندند نسبت به این فیلم سوال داشتند که چگونه این میزانسن ها قرار است گرفته شود؟ ما میزانسن داشتیم و این کار را سخت می کرد، یک موقع ممکن است مستندی در مورد صید مروارید کار می کنی که در واقع با دوربین تنها کاری که می کنی ثبت کردن لحظات زیر آب است اما ما دارای میزانس زیر آب بودیم به خصوص بخش های پسر بچه با لاک پشت و لحظاتی که پدربزرگ زیر آب بود و …
استوری بردهایی زیادی کشیده شده بود و این گونه فیلمبرداری در سینمای ایران می تواند قدم اولی باشد که انجام شده است. خیلی ها در گذر این فیلم به ما پیشنهاد کردند که بیایید زیر آبتان را در آکواریوم بگیرید که ما این کار نکردیم، در واقع اگر در آکواریوم می گرفتیم همان اوایل قضیه لو می رفت و تماشاگر از فیلم می برید. جذابیتی که این فیلم داشت این همذات پنداری مخاطب در زیر دریا بود که انگار خودش را در آن جا می دید.ما در یک ماه و اندی، پیش تولید کار ،یکی از راه هایی که من به اتفاق فیلمبردار کار مدام پیگیرش بودیم بحث فیلمبرداری زیر آب بود و بچه هایی که می توانند زیر آب فیلمبرداری کنند را برویم و با آن ها صحبت کنیم و کارهایشان را ببینیم.
در واقع همین پروسه فیلمبرداری زیر آب برای خودش فیلمی بود.
ما بخش آخر کارمان را فیلمبرداری زیر آب گذاشتیم و یک ماه مانده به فیلمبرداری زیر آب آقای ترکی زاده فیلمبردار زیر آب به گروه پیوستند و ما در مورد داستان، چگونگی کار، میزانسن ها و … با ایشان صحبت کردیم و این فضا با هر سختی ای که داشت اتفاق خوبی بود و خوشحالم از اینکه این قسمت های فیلم به اندازه بضاعت خودمان درآمده است.
آقای حسن پور فیلم مروارید در بخش غیر رقابتی قرار گرفته است، نظر شما به عنوان سازنده فیلم، در مورد انتخاب هیئت داوران چیست؟
شما فیلم را دیده اید؟ فقط کافی است به ویژگی فیلم های انتخاب شده و نشده دقت کرد! و بعد هم کمی فکر کنید. اگر فیلمم را دیده باشید متوجه می شوید که با یک مقایسه ساده با ۲-۳ تا و حتی تعداد بیشتری از فیلم هایی که در بخش مسابقه قرار گرفته است این فیلم به مراتب شایستگی بیشتری برای حضور در بخش اصلی را داشت. یک موقع هست که فیلم من خارج از مسابقه است و فیلم های دیگر در لولی بالاتر قرار گرفته است، خب اگر اینگونه بود کاملا حق داشتند که فیلمم را خارج از مسابقه قرار دهند اما اینجا اتفاق دیگری افتاده است. اکثر دوستانی که فیلم ها را دیروز دیده بودند در همین مقایسه روز اول یک سوال برایشان پیش آمده بود که چرا باید این فیلم در خارج از مسابقه قرار گرفته باشد؟
پس کاملا از این رای هیئت داوران ناراضی هستید؟
ناراضی که هیچ من کاملا اعتراض دارم و بابت این تصمیم گیری از مسئولین کلی جشنواره و انتخاب فیلم ها دلخور هستم و گله دارم. خیلی این عملکرد رو است، اکثر کسانی که من می شناختم و فیلم را دیده بودند همه از این اتفاق متعجب بودند.
یعنی باز همان نگاه سلیقه ای که همیشه مطرح است؟
ببینید اگر بحث در مورد استاندارد بودن کیفی یک فیلم باشد که آقایان هیئت انتخاب شعارش را می دادند من خودم متعجبم که چه کیفیتی در فیلم های دیگر دیده شده است که در این فیلم دیده نشده است!؟
در بعضی از اظهار نظرها برخی از فیلمسازان اعلام کرده بودند که اگر فیلممان در بخش مسابقه نباشد، آن را بیرون می کشیم، با این نوع برخورد شما موافقید؟
ببینید به هر حال اتفاقی که برای فیلم من افتاده بود این بود که خودم دوست نداشتم در این بخش باشم از طرفی در یک سئانس دیشب که با بخش عظیمی از تماشاگر روبه رو شد برایم بسیار جذاب بود. مشکل این جاست که احساسی از طرف آقایان هیئت انتخاب و پشت صحنه جشنواره فجر برای من می افتد که آن خوب نیست! آقایان شعار داده اند که فیلم هایی که کیفیت ندارند را کنار می گذاریم در حالی که به هر حال کیفیت هم چارچوبی برای خود دارد؛ من ۴-۵ سال درگیر این فیلم بودم و فیلم را اگر دیده باشید از همه لحاظ سخت بود؛ فقط ۲۰ – ۲۵ دقیقه از فیلم زیر آب فیلمبرداری شده است و خیلی مسائل دیگر که کار برای ما دشوار می کرد و البته خیلی ویژگی های نظری که می توانست این فیلم را در جشنواره فیلم فجر مطرح بکند! من شک می کنم در انتخاب آقایان و این کیفیت سنجیشان،اگر بگویم که کیفیت را نمی شناسند که خب یک بحث است و اگر هم بگذریم به این نتیجه می رسیم که در انتخاب چیزهای دیگری دخیل است که لابد ما نمی دانیم!